
سرویس حاشیه نگاری _محمد بحرینی: فیلم مصادره تجربه اول فیلم بلند برای کارگردان آن است. برای اولین تجربه سینمایی خلاقیت و نوآوری گزینه بهتری است تا پیروی از کلیشه ها. کارگردان صرفاً سعی داشته با فیلمی پر خرج شروع کند. از طرفی با یک کمدی مبتذل و سخیف مواجه هستیم که همه چیز حتی فرهنگ و هویت ایرانی را به سخره می گیرد. ضعف روحیه طنز و کمدی، نداشتن خلاقیت و ناتوانی در بر انگیختن خنده در مخاطب موجب می شود که فیلمساز با توسل به زیر پا نهادن ادب و حیا بخواهد مذبوحانه از مخاطب، لبخند گدایی کند.
فیلم از لحاظ شعار زدگی و ابتذال اخلاقی دچار اور دوز می شود و سوژه خوبی مانند مطالبه عدالت پیرامون فساد مالی محمود رضا خاوری با پرداختی به شدت نادرست، ذبح شده و فیلم به جای تأثیرگذاری در سوژه خود، دچار تمسخر سوژه و تمسخر همه چیز می شود. ابتذال فیلم به گونه ایست که گویی برای فیلمساز هیچ چیز محترم و مقدس نیست. حتی مردم که بارها در فیلم به اسب تشبیه می شوند. رد شدن از مرزها که در فیلم شعار آن به صراحت سر داده می شود گویی برای فیلمساز به معنی رد شدن از هر مرزی حتی توهین به مردم و فرهنگ آنان است.
فیلم مصادره تجمع ضد انقلاب را همان قدر مسخره نشان می دهد که مبارزات انقلاب اسلامی را. هر دو مسأله را به یک شکل مورد تحقیر قرار می دهد و شاید مبارزان انقلاب اسلامی را قدری بیشتر. گویی انقلابیون مشتی شورشی بی فرهنگ اند که باید از آن ها هراسان بود و دوری کرد. صحنه های خیالی مانند صحنه اعدام که توسط چند بسیجی روی می دهد درست است که در خیال فرد می گذرد اما بسیار حاوی پیام های اعتقادی و سیاسی است. نشان دادن صحنه هایی از شکنجه نیروهای ساواک رژیم پهلوی و بلافاصله کات خوردن و نمایش صحنه ای از بازجویی یک مأمور وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی، مقایسه ای بی معنا و ناجوانمردانه است که از کلیشه های ذهنی بی پایه و اساس پیروی می کند.
یکی از پر رنگ ترین مولفه های فیلم مصادره تقابل و تفاوت فرهنگ ایرانی-اسلامی با فرهنگ غرب است که در قالبی طنز به تصویر کشیده می شود. پیش از این نیز در آثار ساخته شده توسط عوامل مختلف فیلم مصادره و دیگر فیلمسازان شاهد پرداختن به این تقابل در قالب طنز بوده ایم. سوال اساسی اینجاست که آیا قالب طنز برای نمایش این تفاوت های فرهنگی قالب مناسبی است یا خیر؟ آیا می توان اطمینان داشت که با پرداخت طنز به تفاوت فرهنگ اسلامی و غربی، فرهنگ غلط بیگانه را به سخره گرفته ایم؟ یا شاید ممکن است خواسته یا نا خواسته موجب تمسخر فرهنگ خودی شویم؟ برای مثال با بسم الله و دعای الهی به حق ... به قمار پرداختن، تمسخر قمار است یا ... ؟ فیلم مصادره از طرفی یا الله گفتن برای نامحرم را به سخره می گیرد اما از طرفی رقصیدن زن را به نمایش می گذارد و شخصیت اصلی فیلم را محو تماشای آن می کند. این در حالیست که کارگردان در مصاحبه ای ادعا می کند سعی کردیم کاملاً بی طرفانه نگاه کنیم. شعاری که هر فیلمسازی پس از ساخت اثرش سر می دهد. سوال اینجاست که نگاه بی طرف به چه؟ آیا انقلابی و ضد انقلابی یکسان اند؟! یا نسبت به تقابل فرهنگ ایرانی- اسلامی و فرهنگ آمریکایی باید بی طرف بود؟!
اوج نمایش تقابل و برخورد دو فرهنگ در فیلم مصادره آن جایی نمایان می شود که شاهد اسامی افرادی هستیم که یا به دلیل داشتن والدینی با تابعیت دوگانه و یا مسایلی چون مهاجرت و ... اسامی آن ها ترکیبی از نام های ایرانی و غیر ایرانی هستند. مانند اندرو ابراهیمی، بیل طالبی، ویلیام خداپرست، جاناتان شیخ الاسلامی، دنی حسینی و ... . اصرار بر استفاده از کلماتی از قبیل خدا پرست، حسینی و شیخ الاسلامی نیز قابل توجه است.
همان طور که پیش از این عنوان شد برای اولین تجربه سینمایی یک کارگردان، پیروی از کلیشه ها و ابتذال گزینه مناسبی نیست و خلاقیت و نوآوری است که می تواند شروعی قدرتمند را برای ورود به عرصه سینما برای یک هنرمند رقم بزند. نوآوری می تواند خود گزینه ای باشد برای ترجیح مخاطب و دیده شدن یک اثر. فیلم مصادره تنها به دلیل طنز بودن در گیشه مورد اقبال قرار گرفت. اتفاقی که هر ساله برای فیلم های طنز سینمای ایران می افتد. بنابراین نمی توان تنها فروش فیلم را مورد توجه قرار داد و ضعف های آن را ندید. به علاوه آن که برای ورود به عرصه کمدی و طنز نیز سوژه ها، موقعیت ها و خلاقیت های نامحدودی را می توان مورد استفاده قرار داد و نیازی به بازی ناشیانه در زمین محدود ابتذال نیست.