به گزارش حلقه وصل، چهل و سومین شب شاعر اختصاصی به پاسداشت میرهاشم میری داشت که عصر روز گذشته در موسسه هنری رسانهای اوج برگزار شد.
براساس این گزارش حسین قرائی دبیر این نشست اظهار داشت: اولین شب شاعر را که برگزار میکردیم فکر نمیکردیم با شکوه اینچنینی روبرو شویم 6 سال است که این نشستها برگزار میشود و امروز به استاد میری رسیدهایم.
وی با بیان اینکه رسانهها عرصه ادبیات را در شهرستانها به طور کامل از یاد بردهاند و اگر امروز نامی از استاد میری نمیشنویم به دلیل بیتوجهی برخی رسانهها به ادبایمان در شهرستانهاست گفت: گویی باید آنها را به تهران بیاوریم تا به این شخصیتهای ادبی در رسانهها و میان اهالی فرهنگ ضریب داده شود.
قرائی افزود: خدا به جهت ندیدن درهای این سرزمین از ما نخواهد گذشت. درهایی مثل میر هاشم میری را میتوان راحت دید و نیاز به ذرهبین نداریم؛ بنابراین خدا از کوتاهی مسئولین به سختی میگذرد. ندیدن میر هاشم میریها مثل اختلاس کردن در حوزه فرهنگ است.
وی با اشاره به اینکه ما از امین شعر انقلاب آموختیم که آتش به اختیار باشیم افزود: شاید یکی از نکاتی که باعث شده آقای میری کمتر دیده شود خود او باشد. دغدغه معلمیاش باعث شده وقتش را بیشتر به این امر اختصاص دهد یعنی دیگران را دیدن و خود را ندیدن.
دبیر این نشستها در ادامه رباعی از استاد میری خواهند و گفت: بسیاری از تذکره نویسان به راحتی از اسم استاد میری گذشتهاند.
رضا اسماعیلی در بخش دیگری از این مراسم در سخنانی بیان کرد: استاد میری یکی از چهرههای شاخص و پیشکسوت شعر انقلاب و ادبیات معاصر در همدان است. او آموزگار و ادیب است که با همت بلندش شاگردان بسیاری را تربیت کرد.
وی با بیان اینکه اصحاب فکر و فرهنگ چرا باید مظلوم باشند تصریح کرد: البته این مساله کمی به روحیه اهل ادب هم برمیگردد آنها بیشتر دوست دارند در خلوت خود کار پژوهشی انجام دهند ما نباید انتظار داشته باشیم یک ادیب یا شاعر جلوه فروشی کند. بلکه این وظیفه سیاستگذاران فرهنگی جامعه است که این چهرهها را رصد کنند اما در مقابل من خیلی کم دیدم یک مسئول فرهنگی به پیشکسوتی زنگ بزند و جویای حالش شود و یا بپرسد آیا کتاب منتشر نشدهای دارید یا خیر. این امر به ندرت اتفاق میافتد و این برای اهل فرهنگ درد است.
اسماعیلی در بخش دیگری از سخنان خود اظهار داشت: امروز شعر و ادبیات در جامعه ما پیشرفتهایی دارد و شاعران نسلهای بعد از انقلاب هم به لحاظ تکنیک و ساختار خوب عمل کردند اما چگونه گفتن مشکل ما نیست بلکه چه گفتن مهم است و این مساله حلقه مفقوده ادبیات امروز ما است.
این شاعر با بیان اینکه نسل شاعرانی چون استاد میری در دهه 60 و 70 بالیدند و بر ادبیات تاثیر گذاشتند گفت: شاعرانی چون محمدرضا سهرابینژاد چهرههای برجسته این دهه هستند و علت برجسته شدن این افراد آن است با بزرگانی چون حضرت امام و استاد مطهری هم سفره بودند در واقع با نسل انقلابیون زیست کردند و در مکتب انقلاب و اسلام انقلابی قد کشیدند بنابراین عنصره اندیشه و تفکر در آثار افراد برجسته است. درواقع این افراد به نوعی تئوریسین شعر انقلاب هستند و آثار آنها باید سرمشق باشد.
به گفته وی تخصص استاد میری رباعی است و تعلق خاطرش هم در این قالب است اما این به معنای نفی فعالیت ها و موفقیتهایش در سایر قالبها نیست و بزرگانی چون او در دهه 60 از تقوای ادبی برخوردار بودند زیرا وقتی قلم به دست میگرفتند هر متنی را نمینوشتند و مراقبههای لازم را داشتند.
خسرو اقایاری از دیگر سخنرانان این مراسم بود که اظهار داشت: وقتی ما برنامه برای کار ادبی و پژوهش نداریم وقتی به قدردانی از بزرگان هم اینگونه میرسد و بزرگانی مثل میرشکاک، علی معلم و میریها مورد فراموشی قرار میگیرند ولی در مقابل خیلیها که با آسانسور بالا آمدهاند مورد تقدیر قرار میگیرند اما خیلی مانده که از آنها تقدیر شود و این عوارض دارد چرا که ما به این افراد رشد بادکنکی میدهیم و وقتی بادکنک ترکید اولین کسی که متضرر میشود خود این افراد هستند.
وی با انتقاد از اینکه پس از گذشته 40 سال از انقلاب ما یک سطر از نظریه ادبیات انقلاب، ادبیات دینی و متعهد نداریم گفت: اینها درد هستند چرا که دانشگاهی نداریم که پژوهشگر پرورش دهد اما تاکید میکنم که با این وجود تذکره نویسان هم نمیتوانند به راحتی از کنار نام میرهاشم میری عبور کنند.
آقایاری با بیان اینکه متاسفانه ما جغرافیای فرهنگ را فراموش کردهایم گفت: هر وقت غرب کشور با محوریت همدان، کردستان و کرمانشاه پیوندی ایجاد کرد چرخ ادبیات به گردش درمیآید غرب کشور عظمتی در حوزه ادبیات فارسی محسوب میشود امروز میرهاشم میری جوان نیست اما آثارش و تاثیراتش را در جوانان گذشته که امروز سردمداران ادبیات معاصر هستند میبینیم.
وی در بخش دیگری از سخنان خود به کانون شاعران و نویسندگان که در سال 60 در آموزش و پرورش ایجاد شد اشاره کرد و گفت: این کانون به دلیل اینکه با مدارس ارتباط داشت یک سیستم ایجاد کرد و در مرکز کانون با زیرشاخههایی در استانها شکل گرفت و بعد سیکل برنامه ثابت تعریف شد درنهایت یک نتیجه داشت که در دومین سال حرکت شاعران ما دود 2 میلیون و 700 نفر مخاطب جدی داشتیم. من اساسنامه و مرامنامه آن را نوشتم و در ادامه انتشارات تربیت را تاسیس کردیم ولی چه شد وقتی دیدید گردش مالی خوبی دارد سال دوم آن را از ما گرفتند ولی ما چند میلیون شاعر و داستاننویس تربیت کردیم.
وی با انتقاد از اینکه برخی از آنها با این حال که مجموعه شعر منتشر کرده بودند تحصیل را رها کرده بودند گفت: متاسفانه کارهای نیمه تمامی که انجام میدهیم از سرتامل تعمل نیست مثل شهرسازی ما هرگز نقشه جامعه نداریم،متاسفانه کمتر میاندیشیم و از سر تامل عمل نمیکنیم و موجودیت ادبیات و فرهنگمان هم محصول زحمات استاد گرمارودی و میریها است.
سورنا جوکار از شاعران جوان کشورمان که همدانی است گفت: یکی از بزرگان روزی میگفت وقتی آقای میری رباعی میخواند شعر فرد دیگری در آن مجلس به چشم نمیآید و اگر بخواهیم به عنوان شاعر ارزشی و انقلابی نمونه بارز معرفی کنیم شاید کسی جز میری را نیابیم. من از ایشان پرسیدم با این سوابق و توانمندیها شما چرا ادامه ندادید و به تهران مهاجرت نکردید او به من گفت من شاعر اعتراض بودم ترجیح دادم میرهاشم میری شب شاعر انقلاب و دفاع مقدس بمانم. نتوانستم خودم را تغییر دهم بنابراین ترجیح دادم شعر را گوشهنشین کنم.
وی به تقوای ادبی شاعر اشاره کرد و گفت: شاید اگر میری سالهای قبل به تهران مهاجرت میکرد امروز استاد میری در جایگاه به ظاهر بهتری بود اما او تقوای ادبی را پیشه کرد. در همدان جلسات حافظخوانی برگزار میکند که هر پنجشنبه بالغ بر 150 نفر مخاطب دارد و این از نکات برجسته او است.
اقا محمدی عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام با بیان اینکه من هم همشهری آقای میری هستم وظیفه خود دانستم در این مراسم شرکت کنم گفت: ما چون هم دورهای ایشان در کنار آقایان رحماندوست و محقق بودیم میگویند که همدان از این دست شخصیتها بسیار داشت. ما سال 48 کانون جوانانی داشتیم که مصطفی رحماندوست در آن نمایشنامه میخواند ما حتی نمایشنامههای رادیویی را ضبط میکردیم که در 10 دقیقه تکمیل میشد و برایمان بسیار جالب و خوشحالکننده بود. من حتی در یکی از نمایشنامهها با نام جرقه در آیتمی کوتاه نقش یک روحانی را بازی کردم.
این عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام با بیان اینکه دُر اگر ساده بود دُر نمیشد گفت: خیلیها تصورشان این است همه جامعه باید کمالات را تمام داشته باشند اما اینگونه نیست. سختی این کار به همین است که ممکن است فرد به اوج برسد ولی با یک خطا سقوط کند اما ما دیگران را میبینیم برای دیدن خودمان خوب است.
آقامحمدی در سخنان دیگر گفت: میری برای همیشه میماند. او به تربیت انسانها روی آورد و چه کاری بالاتری از تربیت انسان وجود دارد. برای همین میری خواهد ماند.
در پایان این مراسم میرهاشم میری در سخنان کوتاه گفت: شان من این نیست که نامم در کنار استاد گرمارودی بیاید. ما کودکان دبستانی بودیم که آقای گرمارودی ستاره قدر اول شعر این مملکت بود. من اواخر دهه 40 مجموعه عبور آقای گرمارودی را فراموش نمیکنم که بر من اثرات بسیاری گذاشت. 30 سال رفاقت داشتیم و 10 سال در برنامههایی زانو به زانو نشستیم. دهه 60 و 70 دهههای بسیار عجیبی رد اتفاقات فرهنگی این مملکت بود انقلاب به پیرویی رسیده بود و جنگ اتفاق افتاده بود و همین زمینه فعالیت شاعران متعهد را فراهم آورده بود. ما در آن سالها با خیلی از عزیزانی که در میان ما نیستند همکار بودیم.
وی افزود: سراسر مملکت را گشتیم ، شعر خواندیم و سعی کردیم حال و هوای آن روزگار را با شعر به تصویر بکشیم خدا را شاکرم به من توفیق دارد تا در رکاب بسیاری از بزرگان همچون مرحوم مشفق کاشانی، مهرداد اوستا ، طاهره صفارزاده، سپیده کاشانی و ... باشم اما در دهه 60 حال و هوای عجیبی داشتیم. نسلی که رد آن دهه کار فرهنگی میکرد دغدغه مالی نداشت و هیچکس توقع نداشت از این سفره نانی بردارد یا در این تنور نانی بپزد چرا که همه برای اعتلای نظم و انقلاب قدم برداشتند و من فکر نیکنم در دهه 60 و 70 در تاریخ این مملکت حتی یک اختلاس هم ثبت شده باشد.