به گزارش حلقه وصل، شنیدن نام سیدعلی صدری نیا و مجموعه «طنز دکتر سلام»، اگر چه برای بسیاری از افراد، معادل یک لبخند شیرین و یادآور شوخیهای بامزه و طنزهای جذاب است، اما عامل در هم رفتن چهره بعضیهای دیگر هم هست. این جوان خوشذوق، حرفهای شوخی و جدی را طوری میزند که صدای بعضیها بلند میشود. با صدرینیا وارد یک گپ چند دقیقهای شدیم که نتیجه آن را میتوانید بخوانید.
س: چه زمانی و چطور شناسنامه شما گم شد؟
ج: من که شناسنامه دارم. کی گفته شناسنامم گم شده؟
س: چند سال قبل یکی از بندگان خدا اینطور میگفت.
ج: منکه نمیدانم چه کسی چنین حرفی زده، اما بنده همه مدارکم تکمیل است.
س:شما مثل بقیه جوانهاخیلی در فضای مجازی حضور دارید و دائماً آنلاین هستید؟
ج: بله خب! تقریباً بهخاطر نیاز کاری؛ عموماً باید در جریان اخبار و حاشیهها باشم و نسبت به عرف معمول جامعه هم باید بیشتر در فضای مجازی حضور داشته باشم.
س: به چه دلیل سراغ تولید برنامه طنز رفتید؟
ج: تیم تولید ما، در بازه زمانی که برای تولید «دکتر سلام» در حال تصمیمگیری بود به این نتیجه رسید که با زبان طنز، به صورتی شیرینتر میشود بعضی حرفها را گفت؛ به نحوی که جامعه مخاطب گستردهتری را در بر بگیرد و جذابتر باشد. البته در حال حاضر هم با توجه به بازخوردهای «دکتر سلام»، معتقدم نیاز هست این برنامه در فضای سیاسی کشور وجود داشته باشد.
س: برای مرد ایرانی، دستپخت همسر خوشمزهتر است یا مادرش؟!
ج: شکر خدا هر دو. سؤال بعدی لطفاً!
س: به نظر شما حد و مرز شوخی کجاست؟ یعنی با همهچیز و همهکس میشود شوخی کرد؟ مثلا اخیراً در یکی از شبکههای اجتماعی مجازی یکی از فعالان عرصه رسانه، به ساحت مقدس امامهشتم علیهالسلام اهانت کرد.
ج: در زبان طنز، هر طنزپردازی، خطوط قرمز و عقاید خاص خودش را دارد، اما در بعضی موارد، عدهای اصولاً بیقید هستند. گویی اعتقاد خاصی ندارند. اصلاً چه کسی در جامعهای که مردم اعتقادات مذهبی جدی دارند و با وجود انواع نظرات فرهنگی و سیاسی، روی اعتقاد و احترام به حضرت ثامنالحجج علیه السلام اتفاق نظردارند، میتواند چنین کاری کند؟ آن فرد کسی است که اصولاً بیاعتقادی را افتخار میداند. چنین فردی، جایگاه طنز را هم با بیاعتقادی و پردهدری اشتباه گرفته است.
س: تعدادی شیء بیسرپرست! را نام میبرم. لطفاً دقت بفرمایید شاید مسؤولان و والدین آنها را بشناسید: «بیکاری»، «گرانی و تورم»، «نقدینگی سرگردان»، «نرخ دلار»، «خورش کرفس»، «برجام».
ج: خب! اینها مسائل حاشیهای هستند. در حال حاضر فقط «تلگرام» هست که هم پدر دارد هم مادر و مواردی که نام بردید، اصولاً یتیم ماندهاند!
س: باقیمانده یارانه هر ماهتان را کجا سرمایهگذاری میکنید؟
ج: یارانه بنده قطع شده است. ناگفته نماند آقای روحانی در زمان انتخابات میگفت: قطع یارانه، شایعه ستاد رقیب است، اما عملاً شایعه ستاد رقیب، از وعدههای ستاد آقای روحانی صادقانهتر و معتبرتر از آب در آمد.
س: جایی را در دنیا سراغ دارید که درختها در آن بتوانند مواضع و مناصب سیاسی بگیرند؟
ج: من در همین اطراف خودمان، درختی میشناسم که زنبیل داشته است!
س: چقدر دوست دارید مسؤولان محترم، وعده ۱۰۰ روزه به شما بدهند؟
- زیاد
- خیلی زیاد
- حتی بیشتر از زیاد
- بیسوادم، برم جهنم که نلرزم؟!
ج: گزینه پنجم! به قول آقای روحانی اصلا مگه کم عقلیم که وعده ۱۰۰ روزه بدهیم و وعده ۱۰۰ روزه بگیریم؟
س: برجام بهتر است یا کلنگ؟
ج: قطعاً برجام فواید بیشتری داشته است، چون توانسته ۵ سال برای برخی افراد، محتوای سخنرانیها را تأمین کند. کلنگ از این بابت که نتوانسته در متن سخنرانیهای مورد اشاره، جایی داشته باشد، قاعدتاً فایده کمتری داشته است.
س: شب امتحانی هستین؟
ج: در زندگی و موقع امتحان شاید اینطور هستم. در «دکتر سلام» هم سعی تیم ما بر این است که تا آخرین مراحل تولید، جدیدترین سوژهها را در برنامه استفاده کنیم.
س: از قیمت این اجناس اطلاع دارید؟ رب گوجه فرنگی، نان سنگک، روغن، برنج، پوشک بچه.
ج: ریز قیمتها را دقیقاً نمیدانم، چون خریدها را معمولاً کلی انجام میدهم، فقط نان سنگک را فعلا ۱۵۰۰ تومان خریداری میکنم؛ البته اگه الان گرانتر نشده باشد؛ چون سخنگوی دولت چند وقت پیش گفته بود دولت نان را گران نمیکند؛ فقط اجازه دادیم نانواییها تا ۳۰ درصد نان را گران کنند!
س: اگر دفعه بعد کسی از این سؤالها از شما بپرسد، دقیقاً چه بلایی بر سرش میآورید؟
ج: در نوبت بعدی، قطعاً به صورت ویژه از ایشان تشکر خواهم کرد!