به گزارش حلقه وصل، هفتمین قسمت از برنامه تلویزیونی سوره به موضوع سیاست اموی اختصاص داشت. مهمان این برنامه محمدحسن زورق استاد تاریخ اسلام و نویسنده بود.
وی در ابتدای برنامه گفت: وقتی خلیفه سوم به خلافت رسید، ابوسفیان پرسید: آیا همه خودی هستند؟ و وقتی مطمئن شد غریبهای نیست گفت: بنی امیه قدرت را آنچنان در دست بگیرید که کودکان توپ بازی را. به هم پاس بدهید اما از دست ندهید. پس معلوم می شود که خودش را صاحب قدرت میبیند. الان در علوم سیاسی تئوری وجود دارد به نام «تئوری بازی». در ادبیات سیاسی هم رایج شده که به نقش آفرینان سیاسی، بازیگر میگویند. اولین کسی که سیاست را به بازی تشبیه کرد، ابوسفیان بود.
زورق ادامه داد: امروز وقتی درباره تئوری بازی سیاست صحبت میشود، میگویند شباهتهایی میان سیاست و بازی وجود دارد. شباهت اول اینکه در بازی دو طرف وجود دارد که باهم رقابت میکنند، شباهت دوم هم اینکه در بازی، خوب بازی کردن شرط لازم و کافی این نیست بلکه شرط لازم و کافی این است که شما خوب بازی کنید و رقیب تان بد بازی کند. اگر شما خوب بازی کنید اما رقیبتان از شما بهتر بازی کند، آن وقت شما برنده بازی نمی شوید. اما تفاوت بازی و سیاست این است که در بازی شما نمی توانید طرحی برای بازی رقیبتان داشته باشید اما در سیاست میتوانید لباس رقیب بپوشید و در تیم رقیب به نفع خودتان و به ضرر رقیب بازی کنید.
وی افزود: در علوم سیاسی دو گروه را در نظر می گیریم؛ گروه ذی نفوذ و گروه فشار. گروه ذی نفوذ، گروه هایی هستند که داخل حاکمیت هستند اما می توانند به نفع منافع خود در داخل حاکمیت عمل کنند. گروه های فشار، گروه هایی هستند که از بیرون حاکمیت می توانند به حاکمیت فشار بیاورند. وقتی پیغمبر اسلام (ص) از مکه به مدینه هجرت کردند، نظام سیاسی «امامت» را در مدینه تشکیل داد. مبدا تاریخ ما مسلمانان جهان، آغاز امامت شخص رسول الله (ص) به عنوان یک حکومت سیاسی در مدینه است و اولین امام ما مسلمانان جهان پیامبر (ص) هستند. حضرت علی (ع) بعد از اولین امام است. کارکرد سیاسی امام علی (ع) احیای نظام امامت است. در هشت سال زمان پیامبر که سه جنگ اصلی بدر، احد و خندق در اطراف مدینه صورت گرفت. بنده در کتاب «شهر گمشده» که چندین بار تجدید چاپ شده به زندگی حضرت فاطمه (س)، حضرت رسول (ص) اختصاص دارد. این پدر و دختر غیر قابل تفکیک از یکدیگرند و این دو را از اسلام هم نمی توان جدا کرد.
این استاد تاریخ ادامه داد: ما در علم ارتباطات مفهومی با عنوان «نوآوری و گرایش» داریم، براساس این مفهوم وقتی یک پیامی یک جامعه را دربرمیگیرد، آیا روش لایه های اجتماعی نسبت به پیام یکی است؟ خیر. به سه درصد اولیه نوآوران میگوییم که بهره هوشی بالایی دارند، به هدفشان عشق میورزند و آنچنان به هدفشان علاقمندند که در راه آن فداکاری میکنند. سطح فداکاری با نوع پیام در ارتباط است. نوآوران در کانون خطرند. 12 درصد بعدی نوگرایانند که از جنس نوآوران هستند منتها با کمی احتیاط. یعنی تا نوآوران پدید نیایند حرکتی نمی کنند. 34 درصد بعدی پذیرندگان اولیه و از جنس نوگرایان هستند. از اینجا به بعد پذیرندگان ثانویه پدید می آایند که اعتقادی به هدف ندارند و خودشان را به شکلی که پیام دهندگان دوست دارند درمیآورند چون فقط می خواهند در گردانه قدرت بمانند حتی اگر آن را باور ندارند. در چنین شرایطی افرادی که طرفدار تغییر بودند و بار سنگین انقلاب را به دوش کشیده اند قربانی به قدرت رسیدن پذیرندگان ثانویه میشوند. چنانچه بعد از پیامبر (ص) هم این اتفاق افتاد. در عصر فتوحات سرداران سپاه اسلام را نمی بنیم بلکه سرداران شرک را می بینیم. در چنین موقعیتی در تاریخ اسلام، گروه های فشار تبدیل به گروه های ذی نفوذ شدند. این گروه ذی نفوذ راه قدرت را برای امویان باز کرد.
نویسنده کتاب «شهر گمشده» تصریح کرد: بنابر استراتژی پیامبر (ص)، می توان اقدامات ایشان را به سه دسته تقسیم کرد؛ اقدامات عمومی که هم برای استراتژی تثبیت قرآن درتاریخ لازم است و هم برای استراتژی جامعه جهانی طراز قرآن در افق تاریخ مثل بعثت.
مسعود دیانی مجری برنامه از زورق پرسید: آیا استراتژی پیامبر انحصاری جایگاه ایشان است؟ چون وقتی به امیرالمومنین (ع) میرسیم دیگر استراتژی نمی بینیم.
زورق اینگونه پاسخ داد: استراتژی یعنی در نظرگرفتن یک آینده ممکن و مطلوب و برنامه ریزی از آینده به حال و اجرای برنامه از حال به آینده. تمام معصومین از این دو استراتژی استفاده می کردند منتها شرایط زمان فرق میکرد. امیرالمومنین (ع) مسئولیت ارائه جامعه طراز قرآن به تاریخ را دارد. ایشون مسئولیت دارند که به دو شعار اصلی اسلام یعنی عدالت و آزادی در تاریخ عمل کند. اگر ما به سیره امامت توجه داشته باشیم که پایه گذارش حضرت رسول (ص) هستند می بینیم که متناسب با شرایط رفتارها تغییر میکردند.
* شباهت یزید و ترامپ
این تاریخ پژوه در خصوص استراتژی بنی امیه توضیح داد: بنی امیه به محض اینکه از شرک خارج شدند و رسالت پیامبر (ص) را قبول نکردند، مثل انسان مدرن و غرب امروز شدند. ابوسفیان در یک موقعیت ویژه تاریخ قرار گرفته است. وقتی فیض ربانی نازل می شود، آدمها به نسبت شکر یا کفر صعود یا سقوط میکنند. ابوسفیان خودش را در رقابت با رسول الله (ص) قرار می دهد که این رقابت ملزوماتی قرار دارد.
نویسنده و پژوهشگر تاریخ با اشاره به اینکه الگوی اصلی بنی امیه پارس و ساسانیان هستند گفت: بنی امیه و هروقت می خواستند تجارت کنند باید از این امپراتوری عبور می کردند. وقتی شکوه و جلال ساسانیان مثل طاق کسری را می دیدند می خواستند به آن جایگاه برسند. مسجد اموی در دمشق که معاویه ساخت از نمونه های این الگوبرداری بود. معاویه این مسجد را طبقاتی کرد به این معنی که سکویی وسط شبستان مخصوص اشراف قریش درست کرده است مثل جایگاه V. I. P یا جایگاه ویژه. حالا این را در مقابل رفتار پیامبر قرار دهید که وقتی کسی وارد مجلس می شد باید می گشت تا ایشان را پیدا کند. کسی که مجذوب قدرت شده، پیام پیامبر را وسیله ای برای کسب قدرت و خود پیامبر را شخصی میدیدند که تزویر را جانشین شمشیر کرده است. وقتی سر امام حسین (ع) را نزد یزید گذاشتند شعری خواند با این مضمون که همه اینها بازی است. شخصیت او کمی شبیه ترامپ است. ترامپ راستگوترین رئیس جمهور آمریکا بود چون عریان آمریکا را نشان میداد، همانطور که یزید هم ظاهر و باطن و مافی الضمیر بنی امیه بود. تصور امویان اینگونه بود که پیامبر (ص) اول تصور ذهن و بعد تصور عین میکند یعنی از ذهنیت، عینیت میآفریند بنابراین برنامه شان این شد که در مقابل اسلام و پیامبر (ص) که اسلام را به قدرت خودشان در بیاورند تا به افق مدنظر خودشان که پارس جدید بود برسند. نگاه بنی امیه نسبت به یاران حضرت محمد (ص) هم اینگونه بود که می شود اینها را خرید و به بازی گرفت و در استخدام خود درآورد.
زورق در پایان اشاره کرد: پنج تن آل عبا، پنج چهره ویژه هستند که تکتکشان را باید شناخت. حکمت خواندن حدیث کساء هم همین است. امام حسن(ع) با معاویه صلح نکرد بلکه قرارداد ترک مخاصمه را امضا کرد بنابراین حتی اگر معاویه هم نبود، امام حسن(ع) نمی توانست امام آن مردم باشد، چون آنها امت نبودند. امام که نمیتواند رهبر آدمهای دنیاطلب باشد. امروز هم ما نباید برای ظهور امام دعا کنیم باید برای ظهور امت دعا کنیم چون تا امت نباشد امام نمی تواند امامت کند. کارویژه امام حسین (ع) اثبات حقانیت رسالت پیغمبر است و اینکه ثابت شود این رفتار و برخورد، یک بازی سیاسی نیست چون آدم برای بازی که جان خودش، زنان و فرزندانش را به خطر نمیاندازد. بنی امیه در عاشورا از نظر نظامی پیروز شد ولی از نظر سیاسی شکست خورد چون نتوانستند روحیه اهل بیت و اسرا را درهم بریزند و آنها را تسلیم خود کنند.بنی امیه از دختر بچه سه ساله خرابه نشین هم شکست خورد.