به گزارش حلقهوصل: وقتی سخن از معلم به میان میآید بیشتر افراد بیدرنگ یاد فردی میافتند که به آنها خواندن آموخت. این تصویر درست است اما در هر مرحله از زندگی، انسان بینیاز از معلم و راهنما نیست، بنابراین ممکن است وقتی از کسی درباره معلم سوال شود، نتواند پاسخ دقیقی بدهد، زیرا در هر مرحله از زندگی، یک نفر بر زندگی او تأثیر داشته و مسیر جدیدی پیش پایش باز کرده و او را وارد جهان جدیدی کرده است و آن فرد نیز حق معلمی بر گردن انسان دارد. یوسفعلی میرشکاک بیشک یکی از آن معلمهایی است که بسیاری از اهالی فرهنگ و ادب در نسل جوانتر او را یکی از معلمهای خود میخوانند و حق معلمی او را پاس میدارند.
او که با مقالات تند و تیزش در میان همگان شهره است طی سالهای اخیر با کتاب «نیستانگاری و شعر معاصر» بابی تازه را فراروی اهل تفکر و ادب باز کرد تا بتوانند از منظری نو به جهان نگاه کنند. میرشکاک در این کتاب با نگاهی به اشعار 4 تن از شاعران نوسرای معاصر که پایههای شعر نو را بنا نهادند، خواننده را از زاویهای دیگر با جهان شعر رو روبهرو میکند. نیما، اخوان، فروغ و شاملو اشعارشان از منظر نیستانگاری و بروز و ظهور این مسأله در سرودههایشان بررسی شده و خواننده در مواجهه با اشعار این شعرا منظرهای تازه را به نظاره مینشیند.
میرشکاک در «نیستانگاری و شعر معاصر» دریچهای تازه به اشعار 4 تن از شعرای مطرح معاصر که البته از پیشگامان شعر نو نیز محسوب میشوند گشوده و در این مسیر از منظر فروبستگی تکنولوژیک و تسلیم شدن به ولایت نفس اماره، اشعار آنها را بررسی کرده است. شاید آنهایی که با ادبیات یوسفعلی میرشکاک که این روزها در آستانه ورود به ۶۰ سالگی است، آشنایی ندارند در ابتدا برخی عبارات مانند «فرد منتشر»، «حوالتگوی روزگار»، «فروبستگی تکنولوژیک» و... برایشان مفهوم نباشد اما به مرور این عبارات جایگاه خود را در متن روشن میکنند و خواننده با زبان شیرین و بیپیرایه و از آن مهمتر بیتعارف و رودربایستی «درویش» آشنا میشود.
میرشکاک با محوریت بررسی شعر، پنجرهای را میگشاید که میتوان با آن به دیگر رشتههای هنری نیز نگریست و حتی در بخش «به جای مقدمه» کتاب نیز به برخی از آنها اشاراتی دارد و از این حیث این کتاب میتواند برای آنهایی که به دیگر رشتههای هنری گرایش دارند، اثری قابل استفاده باشد، زیرا تعابیر و مثالهایی که میرشکاک از اشعار به کار میبرد قابل تعمیم دادن به دیگر صنایع هنری است و از این منظر این کتاب را باید نوعی اثر فلسفی درباره هنر دانست که از منظر شعر به جهان هنر، نگریسته است.
یوسفعلی میرشکاک یکی از شاگردان مرحوم دکتر «سیداحمد فردید» از متفکران ضدغربزدگی است که شهید «سیدمرتضی آوینی»، «یوسفعلی میرشکاک»، «شهریار زرشناس» و... از شاگردان و پیروان او به شمار میروند. این اندیشمند که باید او و نظام فکریاش را در زمره فلسفه شفاهی برشمرد، این ویژگی را به شاگردانش نیز منتقل کرده و در این کتاب رگههایی از آن را در بیان میرشکاک میبینیم. آنهایی که اندک آشناییای با یوسفعلی میرشکاک دارند، با خواندن این کتاب پی میبرند سخنرانیهای میرشکاک به مراتب پرشورتر از مکتوبات او است و در این اثر نیز به وضوح برای آنهایی که با خطابههای میرشکاک آشنایی دارند این ویژگی خودنمایی میکند.
در این کتاب خواننده با نظراتی روبهرو میشود که این سؤال را ایجاد میکند: اگر سخنان مؤلف رنگی از حقیقت دارد چاره رهایی از آن مشکل چیست؟ برای مثال میرشکاک در بخشی به آثار ایدئولوژیزده اشاره میکند و سرنوشت آنها را فراموشی میخواند: «نیستانگاری در برابر هرگونه ایدئولوژی به نحوی مقاومت میکند که دیر یا زود آن ایدئولوژی از پا درمیآید و با از پا درآمدن آن، آثاری که در پرتو حمایت اصحاب آن ایدئولوژی پدید آمدهاند، برای همیشه فراموش میشوند». با این نگرش باید پرسید: چاره چیست؟ میرشکاک خواننده را از این مسأله آگاه میکند که باید راوی نیستانگاری بود ولی تسلیم آن نشد و برای رهایی از چنگال آن باید از چنگال هوای نفس رهایی یافت و از قیود آن، خود را آزاد کرد.
مؤلف در «نیستانگاری و شعر معاصر» وجوه مختلف نیستانگاری مانند ناامیدی، سرخوردگی و متوقف ماندن زمان را برمیشمارد و اشاراتی از آنها در اشعار مختلف را به خواننده نشان میدهد. او در هر بخش اشعار یکی از شاعران را به دست بررسی میسپارد و این وجوه را در شعر نیما یوشیج، فروغ فرخزاد، مهدی اخوانثالث و احمد شاملو تشریح میکند. او معتقد است فروغ با «مرگآگاهی»ای که در اشعارش بروز بسیاری دارد، از فروافتادن در دام نیسستانگاری رها شده، هر چند نیستانگاری در اولین شعرهای شاعر بروز بیشتری داشته و مرگآگاهی به مرور در اشعارش به چشم میآید. او روایت «مهدی اخوانثالث» از جهان نیستانگار را درستترین روایت میداند و تمام وجوه نیستانگاری را در شعرش نشان داده است. یوسفعلی میرشکاک در این کتاب پس از بررسی شعر احمد شاملو وجوه نیستانگاری را در شعر این شاعر به خواننده نشان میدهد اما از جایی به بعد بر این باور است که شاملو در برابر فرورفتن در نیستانگاری مقاومت کرده است. او چنین مینویسد: «یکی از راههای مطمئن مقاومت برابر نیستانگاری، عشق است اما در روزگار ما، بازشناختن عشق از هوا و هوس، به همان اندازه دشوار است که بازشناختن راست از دروغ. به هر حال در مواجهه با نیستانگاری حق با شاملو است. البته اخوانثالث خطا نمیگوید و درست میبیند. جهان براستی همان جهانی است که اخوان تصویر میکند».
بنا به این تعریف باید گفت میرشکاک معتقد است عشق و متعلقات آن تنها راه رهایی از دام نیستانگاری و مقاومت در برابر سیطره آن است. او البته درست بودن یک روایت را به معنای این نمیداند که تسلیم آن شویم و برای اثبات حرف خود به هنرمندان غربی اشاره میکند که تسلیم نیستانگاری و زوایای پنهان آن نشدند: «اما درست بودن گزارش اخوان ثالث ما را ملزم نمیکند که از منظر یأس به هستی خود و پیرامون خود بنگریم. داستایفسکی که از نخستین طلایهداران گزارش نیستانگاری در جهان است هیچگاه به نیستانگاری تسلیم نشد».
نکتهای که باید درباره این کتاب به آن اشاره شود این است که میرشکاک در این کتاب ادعای کار پژوهشی ندارد و میتوان به این اثر عنوان تأملاتی در باب شعر و تأثیر نیستانگاری بر آن داد. اما این تأملات آنقدر حائز نکات گفتهنشده پیرامون شعر معاصر است که خواننده باب جدیدی در ارتباط با شاعران معاصر و شعرشان را پیش روی خود گشوده شده میبیند. میرشکاک در این کتاب برای نشان دادن وجود نیستانگاری در جامعه سراغ بررسی شعر شعرا رفته است، در واقع او بر این باور است که شاعری که در زمانه خودش زندگی کند طبیعتاً شعرش نیز تابعی از زمانه و روزگار خویش است و به قول فروغ «شعر امروز، فرزند زمان خویش است» و میرشکاک با این نگاه سراغ بررسی شعر و نسبت نیستانگاری با آنها رفته است، زیرا شاعر اصیل بهخاطر دریافتهای حسی از اطراف خود پیش و بیش از دیگران متوجه سیطره وجوه نیستانگارانه در زندگی بشر میشود و به همین سبب آن را در اشعارش بازتاب میدهد.
در مجموع کتاب «نیستانگاری و شعر معاصر» پس از سالها به قلم یوسفعلی میرشکاک نگاشته شده که توانست مجدد حرکتی در میان اهل فرهنگ ایجاد کند و نظرات بسیاری را به خود جلب کند. این اثر دارای یک جهانبینی است و آن بازتابدهنده نگاه مؤلف آن است. در روزگاری که اغلب کتب فاقد جهانبینی بوده و به تعبیری باری به هر جهت هستند، این کتاب دارای سمت و سو بوده و نسبت خود با جهان پیرامون را روشن کرده و تکلیفش روشن است. این ویژگیای است که در میرشکاک و آثارش همچنان زنده است و خواننده میداند وقتی اثری از این نویسنده میخواند با چه رویکردی مواجه است. کتاب «نیستانگاری و شعر معاصر» اثر یوسفعلی میرشکاک را نشر روزگار نو روانه بازار کتاب کرده است.
منبع: وطن امروز