به گزارش حلقه وصل، با اتمام هشتمین دوره از جشنواره عمار کارشناسان و داوران دورههای مختلف این جشنواره به آسیب شناسی و توجه به نقاط قوت و ضعف جشنواره را در اولویت قراردادند تا پویایی و جریانسازی این جشنواره در دورههای بعدی بش از پیش فراهم شود. حجت الاسلام و المسلمین علی جعفری که در این دوره از جشنواره اثری را ارائه داده و داور دوره گذشته جشنواره بوده است یادداشت را منتشر کرده که متن آن در ذیل می آید:
هشتمین جشنواره مردمی فیلم عمار به کار خود پایان داد گرچه اکران های مردمی این جشنواره، همچنان در نقاط مختلف کشور توسط فعالان مردمی ادامه دارد. در یادداشتی با عنوان «جشنواره دارهای عماری و اولویّت های دورۀ پساعمّار» در اختیار خبرگزاری فارس قرارداد در این یادداشت به ارزیابی این جشنواره اشاره دارد که متن کامل آن در پی میآید:
1-«جشنواره عمار» وارد هشتمین دهه خود شد در حالیکه برخی از تحلیل گران انقلابی عمار را جشنواره ای همچنان «در مسیر شدن» ارزیابی می کنند و می پندارند که عمار تا به بلوغ و پختگی خود برسد راه زیادی یا لااقل راه نسبتا زیادی در پیش دارد. از نظر این تحلیل گران حزب اللهی شاخص توفیق-بخوانید بلوغ- عمّار تغییرات جدّی در وضعیّت سینمای ایران است، بنابراین تا سینمای ایران اصلاح نشده، پس عمار هم به ظرفیّت کامل خود دست نیافته است. به عبارت دیگر در این نگاه شاخص ارزیابی جشنواره عمار چیزی بیرون از خود آن است. اگر اتفاقی جدی در بیرون نیفتد معلوم می شود که عمار هنوز عمار نشده است بنایراین یا باید در روندی که طی این هفت سال پیموده باید بازنگری کند یا اگر روند طی شده اش استاندارد بوده باید حداقل به اندازه هفت سال دیگر حوصله کند تا پروژه عمار به ثمر بنشیند.
2- در پس این تحلیل سیاستی نوعی انگارۀ همه فن حریف از پدیدۀ «جشنوارۀ سینمایی» مستتر است که جشنواره را مبدا و مجری اصلی تحولات سینمایی و پیشران اصلاح یا افساد سینما تلقی می کند. شاید تمرکز ویژۀ سینمایی-حزب اللهی ها بر کلید زدن باشکوه جشنواره عمار و حمایت همه جانبۀ شان از آن-که در مقایسه با دیگر همکاریها و همگرایی های حزب اللهی ایشان قویتر و منسجم تر و حرفه ای تر بوده است- در دامن زدن به این تلقّی بی تأثیر نبوده است که اگر دانایان جبهه هنری و سینمایی انقلاب اولین خیز بزگ و مشترکشان را از جشواره داری برداشته اند پس معلوم است که جشنواره داری تراز دال مرکز تحوّلات انقلاب در سینمای ایران است؛ در غیر این صورت جماعت سینمایی حزب الله باید عرصه دیگری از کنش سینمایی را برای این همگرایی باشکوه صنفی انتخاب می کردند.
3- باور این حقیر آن است که تقدم زمانی جشنواره داری تراز بر سایر کنشگری های انقلابی در عرصه سینما تصمیم درستی بوده است اما برپاکردن و ادامه دادن جشنواره داری تراز برای تحول سینمای ایران از تقدّم رتبی برخوردار نیست. به عبارت دیگر تقدم زمانی جشنواره داری را نباید به معنای تقّدم رتبی آن در بهسازی انقلابی سینمای ایران تصوّر کرد. بنایراین آغاز ما از جشنواره عمار آغاز درستی بوده است اما اینکه بپنداریم با این آغاز درست بخش مهمی از راه تحوّل را هم پیموده ایم اشتباه است. این آغاز علی رغم شکوه مهیّج و برانگیزاننده اش به لحاظ اتفاقی که باید در عرصه عمل و میدان سینما بیفتد چیزی کمتر از 10درصد آن را پوشش می دهد. به نظر می رسد که توقّعات بهسازانه بالا از پدیده ای که ذاتا از ظرفیّتی کمتر از 10درصد برخوردار است یکی از مهمترین آفاتی است که می تواند جبهه هنری و رسانه ای انقلاب اسلامی را دچار خود کند. عمار اگر چه تلاش کرده که بالای 90 درصد این پتانسیل10درصد را بالفعل کند و الحق و الانصاف در مسیر 10درصدی خود پرتوفیق بوده است اما توجه داشته باشیم که حتّی اگر همه این 10درصد را نیز محقق کند باز 90درصد دیگر از مسیر مانده که باید از طرق دیگر کنش ها و منش های سینمایی پیموده شود.
4- ساختار ذاتا «جشنی»(celebration) و نه «جشنواره ای» (festival) عمار - که با تسامح جشنواره خوانده می شود- هم اساسا به ظرفیّت و توان تحوّلی آن حد می زند و توقّعات حرفه ای از آن را اصولا پایین می آورد. جشنواره، آیینی فرهنگی و راهبردی برای برجسته سازی تولیدات ترازی است که در چارچوب برخی اهداف ویژه توانمندی دشت مخاطب های عظیم و مصرف کننده های انبوه را دارا هستند. جشنواره آیینی برای جهت دهی به بازار مصرف و وارد کردن شوک های ذائقه ای به مخاطبان سینما و جلب توجه های سیلابی ایشان است. در حالیکه جشن آیینی صنفی و هنری برای گرامیداشت تولیدکننده هایی است که در چارچوب یک حرفه ویژه یا یک دیدگاه مشخص جایابی شده و هویّت یافته اند.
5- «عمار» علی رغم عنوان جشنواره ای خود، بیشتر به جشن سالانه هویت موسوم به «هنری حزب اللهی ها» می ماند. حزب اللهی هایی که هویّت سینمایی و هنری خود را در یک شب زمستانی در پایتخت ایران به جشن نکوداشت می نشینند. بارزترین شاخص جشن بودگی عمار پایین بودن استانداردهای حرفه ای آن در ازای استانداردهای صنفی و حزب اللهیش است. در این شب از میان تولیدات حزب اللهی سینمایی آنها که بهتر یا باصطلاح حرفه ای تر هستند برگزیده می شوند و نه اینکه از میان تولیدات حرفه ای و استاندارد سینمای ایران آنها که حزب اللهی هستند برگزیده و تقدیر شوند. تأکید بر اهمیّت و اولویّت مشی حزب اللهی آثار است که موجب می شود جشنواره عمار در هیچ بخشی بدون کاندیدا یا برگزیده نباشد در غیر اینصورت اگر ملاک اصلی حرفه ای بودن آثار و بعد حزب اللهی بودن آنها بود شاید در طول این سالها می بایست در بسیاری از محورها و بخش ها حتی یک کاندیدا هم نداشته باشیم. این واقعیّت نشان می دهد هدف جشنواره عمار بیش از اینکه برجسته سازی محصولات و تولیدات ویژه برای بازاریابی و درخشش آنها باشد، برجسته سازی هویّت انقلابی و حزب اللهی در حوزه هنر و فرهنگ و رسانه است. این نوع هدف گذاری جشنی در جای خود در مرحله ای قبل از هدف گذاری جشنواره ای قرار دارد. به عبارت دیگر دست اندکاران و سیاستگذاران عمار به درستی در یافته اند که بدون تأسیس و راهبری یک جشن سینمایی تراز نخواهند توانست جشنواره سینمایی تراز داشته باشند. همین واقعیّت نشان می دهد که جریان انقلابی حتی در چارچوب آیین های سینمایی هم در مرحله پیشا جشنواره قرار دارد و بدیهی است که این توقع حداقلی از عمار را باز باید کمتر کرد.
6-بر اساس توضیحات پیشین نکته کانونی مقاله پیش رو اینست که جشنواره-بخوانید جشن- عمار در بالغ ترین موقعیّت خود قرار داد و بعد از بیش از هفت دهه تکاپو و تلألو اینک در کمال جوانی و سرزندگی است. این جشنواره در تحقق هدف اصلی خود که «نکوداشت هنر و هنرمند انقلابی و حزب اللهی» است کاملا موفق بوده و توانسته در اندازه های یک جشن سینمایی الهام بخش و اعتماد به نفس برانگیز باشد. بقیه پازل بهسازی انقلابی سینمای ایران ارتباط مستقیمی به جشنواره عمار ندارد و برای محقق ساختن آن باید وارد راههای نرفتۀ دیگر شد. بر این اساس هرنوع نگاه انتقادی و تحول گرا به آیین عمار که با پیش فرض بی توفیق بودن عمار در بهسازی عمدۀ سینمای ایران بنای بر ایجاد تغییر و دگرگون کردن آن دارد اساسا غلط است. امروز مهمترین وظیفه عماری ها پاسداری از این میراث فرهنگی فاخر و گرانبها و در عین حال دست یازیدن به ایجاد دیگر زیرساخت های لازم برای تحول بهسازانه در سینمای ایران است. نگرانی راقم این سطور این است که ایده پرطمطراق اما انحرافی تحوّل و دگرگونی در روند آیینی و خرده آیین های کنونی جشنواره عمار اگر آن را به وادی دگردیسی و اعوجاج نکشاند دچار جوانمرگی کند. جشنواره عمار باید با همین دست فرمان خوبش سالهای سال ادامه دهد. بقیه توقّعات انقلابی را باید از طریق به پاداشتن دیگر آیین ها و فرایندهای سینمایی دنبال کرد. چه خوب است که مؤسسان و نسل اول دست اندکاران عمار خود پیشگام تکمیل دیگر خانه های پازل تحوّل انقلابی سینمای ایران شوند. به نظر می رسد که در شرایط پساعماری امروز، دامن زدن به تأسیس و راهبری چرخه های انبوه «تولید سینمایی فاخر» اگرنه بیش از اما حداقل به اندازه «جشنواره داری سینمایی فاخر» واجد اولویّت باشد.
داور دوره هفتم جشنواره عمار
حجت الاسلام علی جعفری