به گزارش حلقه وصل،داستان این فیلم در ارتباط با اتفاقات هستهای سالهای اخیر و حواشی اجتماعی آن است «ترمینال غرب» فیلم داستانی 75 دقیقه ای به کارگردانی قربانعلی طاهرفر با موضوع اتفاقات هسته ای سال های اخیر و حواشی اجتماعی آن است. سه نسل از بازیگران سینمای ایران در «ترمینال غرب» حضور دارند: محسن افشانی، متین ستوده، یوسف مرادیان، سیما خضرآبادی، میرطاهر مظلومی، حبیب دهقان نسب، علی سلیمانی، حشمت آرمیده، مینا جعفرزاده، ثریا قاسمی، چنگیز جلیلوند و هوشنگ توکلی در خلاصه این اثر آمده است: امید، دانشجوی جوانی که از طرفی درگیر بورسیه خواهرش است و از سوی دیگر، روی پروژه ای با موضوع تحقیقات هسته ای کار می کند.
داستانی که برگرفته از یک ماجرای واقعیست
ایده اولیه قصه از کجا شکل گرفت؟
نیکدل: سال 92 وقتی انتخابات ریاست جمهوری را داشتیم، جناب آقای دکتر روحانی با یک کلید در مناظرهها حضور پیدا کرد و این پالس را داد که قفل مشکلات کشور را به وسیله کلید سیاست خارجی باز میکنم و البته یک گفتمان دیگر هم در مقابل او وجود داشت که مثلا میتوانیم با ظرفیتهای داخلی این کار را کنیم. در نهایت گفتمان آقای روحانی رای آورد البته با یک اختلاف خیلی اندک. وقتی این اتفاق افتاد برای خیلی از بچههای انقلاب و تقریبا همه مردم ایران این سئوال مطرح بود که ما میخواهیم چهکار کنیم؟ در آن شرایط که تیم آنها مذاکرات هستهای را آغاز کرده بودند و توافقاتی هم در حال شکلگیری بود؛ سوالی که برای خود من وجود داشت این بود که ما باید در این شرایط چه کار کنیم، آن هم در وضعیتی که یک برچسب خیلی بزرگ و زشت به اسم «دلواپس» حواله منتقدین میشد و فضای نقد را برای همه کارشناسان و منتقدین تنگ کرده بود.
در همان روزها بود که داستانی را دیدم مربوط به دانشجوی دختری نخبه که علی رغم میل پدرش به آمریکا رفت و در آنجا بلاهایی که در فیلم میبینید، به سرش آمد و در واقع داستان فیلم برگرفته از یک ماجرای واقعی است. من دیدم این موضوع چقدر مصداق همین چیزی است که در حال اتفاق افتادن است. پدر خانواده غیور است و این را میداند که نباید این اتفاق بیفتد و به دخترش این آگاهی را میدهد که چه مشکلاتی پیش روی اوست ولی عملا نمیتواند جلوی دخترش را بگیرد، چون دقیقا همانند موقعیتی که در کشور ایجاد شده بود؛ اینجا صحبت از یک نظام جمهوری است و ما نمیتوانیم بر خلاف رای مردم عمل کنیم.
پیام فیلمنامه «ترمینال غرب» به تیم مذاکره کننده هستهای چه بود؟
من فکر کردم در فیلمنامه پیام اصلی که باید تعبیه کنم این است که آقای روحانی و تیم مذاکره کننده هرجایی که دیدید به شما فشار آمد، برگردید. میخواستیم به مذاکرهکنندههای بگوییم خیالتان راحت باشد ما حاضریم یک لقمه نان را هشتاد میلیون نفری بخوریم اما خدای ناکرده تن به ذلت ندهیم و به خاطر دو تا ایرباس زانو نزنیم. این پیامی بود که من دوست داشتم در این فیلم تعبیه شود و حتی قبل از اینکه برجام به نتیجه برسد این فیلم دیده شود. از این جهت یک بخش از مخاطب من دولت بوده است و هدفم این بوده که یک حس عمومی را در دولت ایجاد کند.
یکی از نکات که در ارتباط با فیلم ممکن است مورد اعتراض گروهی از مخاطبان قرار بگیرد، تصویر منفی نمایش داده شده از مهاجرت نخبگان است. تصویری که نشاندهنده یک تجربه شکست خورده است؛ در حالی که شاید گروهی بگویند ما مهاجرت کردیم و هیچکدام از مشکلاتی که شما نشان دادهاید، برایمان به وجود نیامد. نظر شما در ارتباط با این موضوع چیست؟ و در اینکه اساسا چرا این مهاجرت نخبگان را به موضوع خشک شدن دریاچه ارومیه مرتبط کردید و نه خود ماجرای انرژی هستهای، چون در این حوزه نیز شاهد مهاجرت نخبگان بودیم؟
طاهرفر: در ابتدا باید بگویم که با بخشی از صحبتهای شما موافقم. ببینید، با اینکه ما در فیلم ننوشتیم که این اتقافات بر اساس یک ماجرای واقعی است ولی درواقع ما داستان را براساس این اتفاق واقعی که برای یک نخبه ایرانی به اسم «ساناز نظامی» به وقوع پیوسته بود، نوشتیم و برای بیشتر اتفاقات این فیلم مابه ازای واقعی وجود دارد.
نکته دوم مربوط به زاویه دیدی است که ما برای روایت قصه فیلم انتخاب کردیم. شاید خیلیهای دیگر به سراغ معرفی نخبگانی بروند که مهاجرت کردند و در کشورهای دیگر با بالاترین درجات علمی در حال زندگی و تحصیل هستند اما زاویه دید ما کسانی بودند که رفتند و سرخورده شدند و با مدینه فاضله توخالی غرب برخورد کردند.
نکته سوم اینکه همیشه هم مهاجرتها موفق نبوده است، کما اینکه با وضع قانون جدیدی که ترامپ در ارتباط با ورود اتباع هفت کشور مسلمان به آمریکا گذاشته، با وجود همه کشمکشهایی که در داخل آمریکا داشت، اما در نهایت موجب سرخوردگی دانشمندان و نخبگان ما شد و یک تحقیر تاریخی برای دانشمندان و نخبگان ایرانی است که در آنجا فعالیت میکنند.
علاوه بر این مسئله دیگری که وجود دارد؛ این است که با وجود تولید برخی از آثاری که در ارتباط با مسائل مهم سیاسی کشور است ولی فقط تعداد اندک از آنها صراحت لهجه لازم در بیان مشکلات را داشتند. به همین خاطر وقتی فرصتی برای طرح این موضوعات ایجاد میشود، خواه ناخواه دوست داریم که به تعداد بیشتری از آنها بپردازیم. البته این موضوع به درام لطمه میزند ولی ما مجبور بودیم که این کار را انجام دهیم تا باب فتحی برای ورود به مسائل بزرگتر باشد و در ادامه وضعیت برای فیلمنامههای بعدی باشد که به آنها خواهیم پرداخت.
به نظر میرسد شخصیتپردازیهای اثر ناقص باشد؛ یعنی در خیلی از موارد به جغرافیای شخصی کاراکترها پی نمیبریم و متوجه ویژگیهای پیرامونی او نمیشویم. این موضوع را به ویژه در ارتباط با شخصیتهایی مثل محافظ یا استاد به وضوح میتوان دید. شما این موضوع را قبول دارید؟
نیکدل: ما درباره کاراکترها با کارگردان و تهیهکننده خیلی صحبت کردیم، اما مسئلهای که در کار وجود داشت؛ این بود که ضعفهایی که در پروسه تولید ایجاد شد لطمه زیادی به کار زد. من که به عنوان نویسنده افتخار همراهی با گروه را داشتم دیدم که خفقان در کار چقدر تاثیر میگذارد. به شرایط امروز نگاه نکنید که بیشتر جامعه متوجه شده که لباسی بر تن برجام نیست اما تا همین شش ماه پیش این فضا بود که واقعا خیلیها میترسیدند در ارتباط با این موضوع حرفی بزنند و یا کاری کنند!
ما در مورد شخصیتها به جزئیات بیشتری توجه کرده بودیم ولی مشکلاتی که در مسیر تولید برای ما ایجاد شد باعث شد که دست کارگردان و عوامل اصلی فیلم در خیلی از موارد بسته شود. برای مثال اینکه شما نتوانید یکسری سکانسها را ضبط کنید یکی از مشکلاتی بود که برای تیم سازنده به وجود آمد.
برکت خون شهید احمدی روشن در ورود نسل جدید نخبگان به عرصه هستهای
نظر شما چیست؟
طاهرفر: وقتی از یک طرف موضوع و داستان به شکلی است که به جای تولید یک تله فیلم، نیازمند تولید یک سریال چند قسمتی هستید و از طرف دیگر دوست دارید که همه این موضوعات را در اثر خود داشته باشید اما با محدودیت زمان روبرو هستید و همین موضوع به طور ناخواسته بر درام شما سایه میاندازد.
البته اینها به معنای توجیه ضعفهای موجود نیست، بلکه نگاه ما گشودن بابی جدید در این عرصه بود که اتفاقا بازخوردهایی که از سوی گروهی از دانشمندان هستهای نسبت به اثر صورت گرفت، خیلی خوب بود.
جالب آن که بسیاری از دانشمندان هستهای خاطراتی در ارتباط با مسائل هستهای دارند که از پتانسیل بالایی در زمینه نمایشی و درام برخوردار است. مثلا مهندس برقی که میگوید که قبل از شهادت احمدیروشن هرچقدر فراخوان برای همکاری میکردیم، هیچکسی نمیآمد، چون فرصت مطالعات خارج از کشور را از دست میدادند و خیلی پیامدهای دیگری برایشان داشت؛ اما بعد از شهادت احمدی روشن با خیل عظیمی از درخواستها برای همکاری مواجه شدند. اینها همه موقعیتهای نمایشی خوبی هستند که باید به آنها پرداخت..
تنبلی بچههای جبهه فرهنگی انقلاب و تئوریهایی که از عمل جلوتر است!
معمولا در ساخت اینگونه فیلمها مشکلات زیادی وجود دارد، شما درگیر چه مشکلاتی شدید؟
نیکدل: من از مشکلات فیلمنامه شروع میکنم. مثلا شما وقتی فیلمنامهای را مینویسید، دوست دارید آن را به آدمهای متخصصی بدهید تا بخوانند و نظرشان را بگویند ولی در آن زمان با این مشکل روبرو بودیم که این فیلمنامه را به چه کسی بدهیم تا مشکلی درست نشود و یا حمل بر مسائل امنیتی نشود یا مثلا موقع تحقیقات برای نگارش فیلمنامه دسترسی به دانشمندان هستهای برای ما خیلی سخت بود.
هرچند که در نهایت تهیه کننده فیلمنامه را به فیلمسازان انقلابی و فعالان فرهنگی که تراز بالایی داشتند، داد و آنها هم زحمت کشیدند و خواندند و نظر دادند و نظراتشان هم سازنده بود؛ اما من دوست داشتم مخاطبان عام که فعالان فرهنگی بودند، مثل یک عکاس، یک فعال رسانه، یک نفر که ادمین یک کانال تلگرامی است، فیلمنامه را بخوانند و البته از تعدادی از دوستان این کار را خواستم و گفتم که هرچقدر که حوصله داشتید فیلمنامه را بخوانید و عدد صفحه آن را برایم بفرستید تا من متوجه شوم فیلمنامه من چقدر کشش دارد؛ اما از آن جمع 15 نفره، حتی یک نفر هم این کار را نکرد!
حالا اگر آن فعال فرهنگی محترم در مورد فیلم انتقادی داشته باشد، به نظرتان ما باید چه برخوردی نشان بدهیم؟! متاسفانه ما در حوزه تئوری نسبت به حوزه عملی خیلی جلوتر هستیم و این گلایه من از افرادی است که در جبهه فرهنگی انقلاب فعالیت میکنند.
طاهرفر: بالاخره ساختن فیلم با کاراکترهای متعدد و روایت های متعدد سختیهای خاص خودش را دارد، حالا اگر کار سیاسی هم به آن اضافه شود، خیلی سختتر میشود. اما به طورکلی تیم ما تیم خوبی بود که تقریبا همه بازیگران برخورد خوبی با فیلمنامه داشتند و با وجود سختیهای زیادی که در مسیر تولید وجود داشت ولی بازهم همه همراهی کردند.
منبع:فردا
بخش هایی از این فیلم را از این قسمت مشاهده کنید: