سرویس معرفی: امروز هشتم آذرماه هفتمین سالگرد شهادت دانشمند شهید مجید شهریاری است. استاد دانشگاه شهید بهشتی، فیزیکدان و دانشمند هستهای متولد زنجان که به دست عوامل استکبار به شهادت رسید.
شهید شهریاری توانسته بود با اتصال دو آبشار 164 سانتریفیوژی به یکدیگر (328 سانتریفیوژ) و دستیابی به فرمول پبچیده تزریق اورانیوم 5 درصد به اولین سانتریفیوژ این دستاورد را برای ایران به ارمغان آورد. دکتر شهریاری همچنین با پی بردن به فرمول ساخت صفحات سوخت که برای تبدیل شدن اورانیوم 20 درصد به سوخت، وجود این صفحات لازم و ضروری بود عملا ایران را در تولید سوخت 20 درصد خودکفا کرد.
به همین بهانه مروری کوتاه کردهایم بر زندگی این شهید بزرگوار که در ادامه میخوانید:
شهید مجید شهریاری تحصیلات ابتدایی و دبیرستان را در زنجان، دوره کارشناسی را در رشته مهندسی الکترونیک در دانشگاه صنعتی امیر کبیر (از سال 1363 تا سال 1368)، دوره کارشناسی ارشد را در رشته مهندسی هستهای در دانشگاه صنعتی شریف (از سال 1369 تا سال 1371) و دوره دکتری در رشته مهندسی هستهای را در دانشگاه امیر کبیر از سال (1372 تا 1377) گذارندهاند.
مشاغل اجرایی ایشان به شرح زیر بوده است:
نماینده دانشگاه شهید بهشتی در امور اجرایی همکاری با سازمان انرژی هستهای 1383 تا زمان شهادت، عضو انجمن هستهای ایران از 1383 تا 1385، مدیر گروه کاربرد پرتوها از 1384 تا زمان شهادت، عضو شورای آزمایشگاه مرکزی دانشگاه از 1385 تا 1386، عضو شورای فناوری دانشگاه از 1381 تا1386، عضو کمیته تخصصی فنی و مهندسی هیات ممیزه از 1386 تا زمان شهادت، مشاور جمهوری اسلامی ایران در پروژه سزامی از 1387 تا زمان شهادت، برگزارکننده چهار کمیته علمی و کارگاه آموزشی از 1385 تا زمان شهادت.
بخشهایی از خاطرات دکتر بهجت قاسمی، همسر شهيد مجيد شهرياری:
زماني وارد دانشگاه صنعتي اميركبير شدم كه به تازگي دوره كارشناسي خود را به اتمام رسانده بودم و هنوز شهيد شهرياري را نميشناختم. چند سالي را در دانشگاه صنعتي اميركبير حضور داشتم و بالاخره در مقطع كارشناسي ارشد در رشته مهندسي هستهاي از دانشگاه صنعتي شريف قبول شدم و در اين دانشگاه بود كه با شهيد شهرياري آشنا شدم. شهيد شهرياري دانشجوي نمونه و به قولي تاپ دانشكده مهندسي هستهاي دانشگاه صنعتي شريف بود. شهيد شهرياري را در ابتدا در ترم اول تحصيل خود ديدم و هميشه وي در سايت دانشگاه حضور داشت و به قولي مرجع دانشگاه و دانشجويان بود. همسرم فردي آرام و ساكت بود و دائماً با دانشجويان در مباحث علمي به بحث ميپرداخت و اساتيد دانشگاه صنعتي شريف بسيار وي را دوست داشتند. در ترم دوم تحصيلي خود كرسي درسي برپا داشت تا در اين كلاس بيشتر با شهيد شهرياري آشنا شدم.
مراسم ازدواج من و شهيد شهرياري در سلفسرويس اساتيد دانشگاه صنعتي اميركبير برگزار شد كه به نظرم اكنون اين محل به يك محل اداري تبديل شده است و به ياد دارم كه پس از آن با لباس عروس به خوابگاه رفتيم و زندگي بيتكلف خود را آغاز كرديم.شهيد شهرياري از نظر رفتاري بسيار نمونه بود و فردي بسيار متشرع بود. در كلاس درس سن و سال من از بقيه دانشجويان بيشتر بود و در آن حين كارمند دانشگاه صنعتي اميركبير هم بودم و دانشجويان جوانتر از متشرع بودن شهيد شهرياري بسيار تعريف و تمجيد ميكردند و اين امر باعث ميشد تا وي را بيشتر بشناسم.
پس از ازدواج با شهيد شهرياري عمق رفتار نمونه و متشرع بودنش را در زندگي شخصي خودمان ديدم و نماز شب خواندن همسرم را ديدم. در شب اول ازدواجمان سجاده نماز شب شهيد شهرياري پهن بود. شهيد شهرياري بسيار مبادي اخلاق بود و ادب،نگاه، صحبت، رفتار و تقدم سلام وي هميشه زبانزد بود.در زماني كه قرار بود تز خود را ارائه دهم تا ساعت 22 يا 23 در خارج از منزل حضور داشتم و وي در اين برهه فعاليتهاي منزل نيز كمك ميكرد.يادم هست براي انجام كاري به كرج رفته بودم با شهيد شهرياري تماس گرفتم و به وي گفتم براي فرزندانمان غذا درست كن كه وي بدون ريختن روغن و نمك براي فرزندان نيمرو درست كرده بود. سالهايي كه با شهيد شهرياري زندگي كردم بسيار مرا رعايت ميكرد و به جرأت ميتوانم بگويم لقمه غير حلالي وارد زندگي ما نشد.
شهيد شهرياري بارها تا ساعت يك تا دو نيمهشب در خارج از منزل و هنگامي كه از وي ميپرسيدم كجا بودي؟ ميگفت تز درسي يكي از دوستان به مشكلي برخورده بود و در سايت كامپيوتري دانشگاه براي رفع اين مشكل حضور داشتم.شهيد شهرياري به دانشجويان خود بسيار كمك ميكرد و وقت ميگذاشت كه در اين خصوص به وي ميگفتم وقت خودم را حلالت ميكنم اما بايد براي فرزندانمان وقت صرف كنيم. ایشان حتي در برخي عروسيها حضور پيدا نميكرد و با كسي هم تعارف نداشت. ميگفت وقتي قرار است حلالي حرام شود در آن محل حضور پيدا نميكنم.
ایشان شعرهاي حافظ را ميخواند و آرامآرام اشك ميريخت. برخي اوقات روبروي من مينشست و شعر ميخواند و نميدانم در اين اشعار چه ميديد كه اشك ميريخت. به نظرم اين قانون الهي بود كه همسرم شهيد شود و واقعاً لياقت وي شهادت بود. و به اين دليل است كه خداوند صبر عظيمي به من داده است.
آيتالله جوادي آملي در مراسم چهلم همسرم در اطلاعيهاي اعلام داشتند "همسر و خانواده شهيد شهرياري مطمئن باشند كه وي در روح و ريحان است. اگر با دو دست پر به بارگاه الهي راه يافت، نه تنها مشكل خودش را حل ميكند بلكه مشكل ديگران را هم برطرف ميكند و از ديگران شفاعت خواهد كرد. "
يقين دارم جايي كه اكنون دكتر شهرياري است بسيار خوب است و به منزل خود نيز نظر دارد، گفت: از دو يا سه روز پيش از حادثه تا آخرين لحظاتي كه با همسرم بودم ارتباط عاطفي بسياري بين ما برقرار شده بود. اگر آرامش دروني من نبود فكر ميكنم نميتوانستم دوري شهيد شهرياري را تحمل كنم و بايد باور داشته باشيد كه حضورش را در منزل حس ميكنم.
شهيد شهرياري به من و فرزندانم حتي اكنون كه به شهادت رسيده آرامش ميدهد و بايد اين نكته را توجه داشت كه خداوند توفيق داد كه به عنوان همسر در كنارش بودم. شهيد شهرياري از نظر روحي بسيار به من نزديك بود و در همه موارد زندگي با يكديگر مشورت ميكرديم. اميدوارم همسرم در پيشگاه خداوند متعال ما را از ياد نبرد و شفيع ما باشد.