به گزارش حلقه وصل، محمدمهدی خانمحمدی همزمان با آغاز پیاده رو زائران حسینی(ع) به سمت کربلا شعری سروده است.
و اربعین پس از این ابتدای عاشوراست
نگاه کن که خروج امام بعد مناست
نگاه کن که چگونه به صحنه میآییم
اگرچه باز به پای برهنه میآییم
برهنه پایی ما انقلاب ساده ی ماست
که زخم همسفر پابه پای جاده ی ماست
مسافرانِ سحر خیزِ جادهایم هنوز
به رغم حادثهها ایستادهایم هنوز
بگو به شیخ کمی بیشتر نظاره کند
بگو که خیر ندارد که استخاره کند
بگو که خواب نماند، بگو شتاب کند
بگو که وقت ندارد که انتخاب کند
چه سود از اینکه ملقب به بوسعید شود
و با حسین نباشد که بایزید شود
چه سود از اینکه برای دو کیسه، جان بدهد
هزار مرتبه ایمان برای نان بدهد
به هر طریق، بزرگ طریقتی باشد
مجازِ روشنِ هر بی حقیقتی باشد
بگو به شیخ دو خط هم بیاورد برهان
که خستهایم از این فقههای استحسان
چقدر دیدن و فهمیدن و دوباره سکوت
صدا شوید دمی، زندههای در تابوت!
صدا شوید و بغرید تا به کی لالی؟!
چقدر صورتک خندههای پوشالی
سلاح گریه ندارید پس خراب شوید
کمی کمیل بخوانید تا که آب شوید
«بگو به شیخ که از کفر تا به دین فرق است»
میان راه تو با راه اربعین فرق است
پیاده رفتن ما مظهر رجز خوانی است
ولی همیشه رجز خواندن تو پنهانی است
میان قول و عملها بهانه میبینیم
و دستخط تو را کوفیانه میبینیم
دم از مصالحه در مجلس یزید زدی
برای وعده ی گندم، دم از امید زدی
بس است توبه کنید آنچنان که حر باشید
برای پاک شدن متصل به کر باشید
به پا شوید که از دستتان زمان رفته
اگر که دیر بجنبید کاروان رفته
واربعین پس از این ابتدای عاشوراست
نگاه کن که خروج امام بعد مناست
نگاه کن که چگونه به صحنه میآییم
اگرچه باز به پای برهنه میآییم
دوباره در سر ما شور عشق افتاده
حبیبهای غریبیم در دل جاده
بدون واهمه افتادهایم در این راه
هر آنکه همسفر کربلاست بسم الله