به گزارش حلقه وصل، کافی است دو کلمه گرانی کاغذ را جستوجو کنید تا روند و سیر تاریخی این اتفاق را ببینید، این گرانی برای امسال و سال گذشته نیست، بلکه در طول دهه ۹۰ همواره با این موضوع همراه بودهایم و کاغذ در هر سال چند صدهزار تومانی گران شده است. اما اتفاقی که در دو هفته اخیر افتاد و کاغذ به یکباره دوبرابر گران شد، اهالی نشر و دیگرانی را که با موضوع کاغذ درگیر هستند، نگران کرد. چون این گرانی در شرایط کرونایی حال حاضر که کتابفروشیها تعطیل است میتواند منجر به قیمت عجیب و غریب کتاب شود و پایان چنین روندی چیزی نیست جز اینکه ناشران کتاب کمتری منتشر کنند.
در این گزارش نگاهی به روند گرانی کاغذ در این سالها داشتیم و در کنارش علت گرانی اخیر را با توجه به اطلاعاتی که کسب کردیم، بررسی کردیم و نگاهی آماری هم داشتیم به اینکه قیمت کتاب با توجه به این گرانیها چقدر خواهد شد.
گرانی کاغذ از کجا شروع شد؟
رسیدن کاغذ به بندی ۹۰هزار و ورشکسته شدن ناشران
بهمن سال ۱۳۹۰، تیتر اکثر روزنامهها و خبرگزاریها این بود که «نفس کتاب و نشریات به شماره افتاده است» و از قیمت افسارگسیخته کاغذ میگفتند که از سال ۸۹ شروع شده بود و هیچ کنترلی روی آن نبود، در سال ۸۹ قیمت کاغذ تحریر که برای کتاب استفاده میشد، در بازار بندی ۲۵ تا ۳۵ هزار تومان شد. اما در سال ۹۰ بخش اصلی تامین کاغذ از طریق کرهجنوبی بود. که در همان سال به دلیل تحریمهای اعمالشده، قیمت کاغذ تا بندی ۴۰ هزار تومان هم افزایش داشت. درنهایت در اسفند سال ۹۱ به بندی ۹۰هزار تومان رسید، البته در آبان ماه سال ۹۱ حتی به بندی ۱۰۲هزار تومان هم رسید و این اتفاقها در همان زمان باعث شد بسیاری از ناشران از این روند گرانی ورشکسته شوند و دیگر نتوانند کارشان را در حوزه نشر ادامه بدهند.
ثباتی موقت و بعد دوباره گرانی
سالهای ۹۲ تا ۹۴ کمی اوضاع کاغذ ثبات پیدا کرد و آنهم به دلیل فعالیت کارخانههای کاغذ داخلی بود و حمایتی که رهبر انقلاب از این حوزه داشتند اما دوباره از سال ۹۵، زمزمههای گرانی کاغذ شروع شد و از سال ۹۶ تا الان همان کاغذی که نهایتا بندی ۱۴۰هزار تومان بود در اردیبهشت ۱۴۰۰ به بندی ۷۵۰هزار تومان هم رسید و هیچکسی برای این روند عجیب گرانی کاغذ پاسخگو نیست و حتی یک نفر از دولت درمورد این موضوع اظهارنظر نمیکند. فعلا که همه تقصیرها را به دوش تحریم میاندازند درحالی که اگر نگاه دقیق و جامعی به روند تولید کاغذ وجود داشت، الان دچار موج گرانی اخیر نبودیم و ناشران برای چاپ کتاب گرفتار استرس نبودند.
مسئولان و کاری که برای کاغذ انجام ندادند!
تولیدمان در کاغذ تحریر صفر است
اردیبهشت سال ۱۳۹۱، رهبر انقلاب در بازدیدی که از نمایشگاه کتاب تهران داشتند به مساله گرانی کاغذ اشاره کردند و به مسئولان وقت وزارت ارشاد تاکید کردند باید برای تولید کاغذ داخلی، کارخانههای کاغذ را رونق داد تا فعالیتشان را شروع کنند. اما این حرفها شاید فقط برای چند سال عمل شد و دوباره در باتلاق بیکاغذی و وارد کردن کاغذ ماندیم. در سال ۱۴۰۰ هم یکباره اعلام شد که ارز ۴۲۰۰ دیگر به کاغذ اختصاص پیدا نمیکند و همین کاغذ را گرانتر کرد.
ابوالفضل روغنیگلپایگانی درحال حاضر رئیس سندیکای کاغذ و مقواست و سالهاست در این حوزه فعالیت میکند و حتی وقتی مدیریت کارخانه چوب و کاغذ مازندران را به عهده داشت برای تولید کاغذ داخلی هم بسیار تلاش کرد. او درمورد بحران کاغذ و گرانیهای آن در دهه ۹۰ حرفهای زیادی دارد و میگوید: «از حدود سال ۹۱ ـ ۹۰ بود که رهبر انقلاب در بازدید از نمایشگاه کتاب تهران بر سروسامان دادن به مساله تولید داخلی کاغذ تاکید فرمودند، بعد از آن کمیسیون فرهنگی مجلس از دولت خواست این مهم را جدی گرفته و سروسامان دهد، در مجلس کماکان جلساتی برگزار میشد و رئیس کمیسیون فرهنگی آن دوره یعنی سالک تلاشهای بسیاری کرد، اما متاسفانه این موضوع در سال ۹۵ به بعد رها و به نوعی از دستور کار خارج شد. از طرفی هم چون شرایط عرضه متفاوت بود کشش به سمت واردات بیشتر شد تا زمانی که ارز ۴۲۰۰ تومانی برای واردات کاغذ اختصاص پیدا کرد و رسما شرکتهای داخلی زمینگیر شدند. چراکه به مواد اولیه تولید، ارز ۴۲۰۰ تومانی تعلق نمیگرفت. درمقابل برای واردات کاغذ خارجی ارز دولتی پرداخت میشد؛ ارزی که نه سر سفره مصرفکننده رفت نه سر سفره ناشران و مطبوعات. از سال ۹۷ به بعد انگیزه تولید هم کمکم از میان رفت و حالا به مرحلهای رسیدهایم که تولید کاغذ تحریر در کشور به صفر رسیده است.»
مقدار کاغذی که نیاز داریم
او درمورد میزان مصرف کاغذ در کشورمان میگوید: «ما بین ۳۵۰ تا ۴۰۰هزار تن کاغذ نیاز داریم درحالی که در بهترین شرایط ۱۵۰هزار تن بیشتر نمیتوانیم تولید کنیم، مابقی را باید وارد کنیم. ما نیاز به کاغذ تحریر داریم که میتوانیم با مدیریت درست و مناسب و ایجاد شرایط برابر نه اینکه فرصت را از تولیدکننده گرفته و به واردکننده بدهیم، هم بازار، هم تولید و هم قیمتها را متعادلسازی کنیم. باید مدیریت کنیم تا از این شرایط بد و سردرگمی فاصله بگیریم. در حوزه کاغذ بستهبندی نیاز ما ۸۵۰ تن در سال است، اما بالغ بر یکمیلیون و ۶۰۰هزار تن تولید داریم، به نظر میرسد دولت باید در سالهای آتی توجهی به ایجاد انگیزه و دادن فرصتهای مناسب برای کسانی که در بحث کاغذ تحریر میتوانند سرمایهگذاری کنند، داشته باشد.»
فرصت برای تولید فراهم است
روغنی معتقد است برای هیچ مسئولی در این کشور این بازار آشفته کاغذ مهم نیست و میگوید: «الان اگر برای این مشکل گرانی، ناشر یا کسانی که به کاغذ روزنامه احتیاج دارند، چیزی بگویند در جوابشان گفته میشود که فعلا بحث دارو در اولویت است؛ اینکه واردات انواع کاغذ از فهرست ارز ترجیحی خارج شده است، با شرط اینکه سایر شرایط را برای تولید داخلی فراهم کنند، فرصت خوبی است. برای نمونه باید واردات را مدیریت کنند، ارز به واردکننده به صورت گسترده ارائه نشود، هرچند در این صورت قیمتها دچار افزایش خواهد شد، اما درمقابل شرایط نرمال برای تولید و مصرفکننده حاصل میشود.»
احتکار، واقعیت بحران کاغذ در ۱۴۰۰
خیلیها میگویند، حذف ارز ۴۲۰۰ تومانی باعث شده قیمت کاغذ اینقدر بالا برود. کاغذ در سال گذشته تقریبا بندی ۴۸۰هزار تومان بود که به یکباره به بندی ۷۵۰ هزار تومان رسید. این حجم یکباره گرانی را راحت میشود به حذف ارز گره زد اما نکته اینجاست که فقط موضوع ارز نیست و طبق اطلاعات به دست آمده چیزهای دیگری باعث این اتفاق شده است.
بعد از دستگیری سلطان کاغذ در اواخر سال ۹۸، خیلی از اهالی نشر معتقد بودند در بحث کاغذ فقط یک نفر مسئول نیست و خیلیها هستند که بهصورت تیمی فعالیت میکنند و اوضاع کاغذ را به اینجا رساندهاند. اوایل دهه ۹۰ که بحث کارخانههای کاغذ داخلی تیتر رسانهها شده بود، یک گروه مافیایی در حوزه نشر بودند که سنگاندازی میکردند. نفع این تیم مخفی در واردات کاغذ بود و سعی داشتند کاغذ داخلی در اختیار ناشران یا روزنامهها قرار نگیرد و حتی برای قراردادهایی که این کارخانهها با آموزشوپرورش میبستند، نقشه میکشیدند و سعی میکردند تا این قراردادها را به هم بزنند و همه را به سمت کاغذ وارداتی ببرند و درنهایت در سال ۹۵ موفق به این کار شدند. تقریبا از همان زمان دیگر کارخانههای کاغذ به مقدار بسیار کم درحال تولید کاغذ هستند و این حجم کم تولید کاغذ عملا به هیچ کاری نمیآید. اما مگر در یک ماه اخیر چه اتفاقاتی رقم خورده که اینچنین بازار کاغذ گرفتار آشفتگی شده است.
براساس اطلاعات به دست آمده، از چند ماه قبل و پیش از اعلام حذف حمایتهای دولتی از واردات کاغذ، مافیای کاغذ بار دیگر دست به کار شده است و اینبار با احتکار کاغذ، قیمت هر بند کاغذ را تا ۵۵۰ هزار تومان بالا بردهاند. برای اثبات خیزش مافیای کاغذ در بازار نشر کافی است سری به خیابان ظهیرالاسلام بزنید. مافیای کاغذ، هر آنچه بوده را از بازار کاغذ جمع کردند تا قیمت کاغذ را به آن چیزی برسانند که مدنظرشان است. فعلا قیمتی که مافیای کاغذ انتخاب کرده، ۷۵۰هزار تومان است اما بعید نیست این روند در روزها و ماههای آتی ادامه داشته باشد. به گفته برخی ناشران، اگر این روند ادامه داشته باشد، کاغذهای احتکارشده تا بندی ۹۰۰هزار تومان هم میرسد و ناشری که کتابهایش در چاپخانه معطل کاغذ است، مجبور است با هر قیمتی کاغذ را خریداری کند.
شکلگیری چنین وضعیتی برای بازار امروز نشر خیلی عجیب است و ناشران اصلا این مقدار از افزایش قیمت را پیشبینی نمیکردند چون در سالهای ۹۸ و ۹۹ واردات کاغذ از کشورهای کرهجنوبی، اندونزی و هندوستان افزایش یافت و پیشبینی میشد تا پایان سال ۱۴۰۰ و حتی بیشتر از آن کاغذ در بازار وجود داشته باشد. اما انگار مناسبات بازار نشر تغییر کرده است و سوداگری مافیای کاغذ تمامی ندارد. کاغذها را انبار میکنند تا سود بیشتری را به دست بیاورند. ۱۱ سال است نبض بازار کاغذ در دستان همین احتکارکنندگان است و در سایه عدمنظارتهای دولتی ادامه حیات میدهند. فردی هم که بهعنوان سلطان کاغذ دستگیر شد، مهره کوچکی از بازار آشفته کاغذ است و تغییر لحظهای قیمت کاغذ نشان از این دارد که باید نظارت در این حوزه جدیتر گرفته شود.
کاغذ گران و کتاب گرانتر
مطمئنا کاغذ تحریری که برای صنعت نشر استفاده میشود، با توجه به این همه گرانی و چند برابر شدن به نسبت سال قبل میتواند تاثیر مستقیمی بر قیمت کتاب داشته باشد. جدولی که در این بخش آوردهایم، نشان از این دارد که چقدر قیمت کاغذ در دهه ۹۰ توانسته است، قیمت کتاب را بالا ببرد.
چرا با وضعیت فعلی هر اقدامی باعث بیثباتتر شدن بازار کاغذ میشود
یک فرآیند پر از سوراخ
محمدصادق علیزاده که سالهاست در حوزه نشر قلم میزند، اینبار در قالب یک ناشر و برای خرید کاغذ، روایتی را برایمان شرح داده است که خواندنش خالی از لطف نیست و نشان میدهد در این بازار پرالتهاب نشر چه اتفاقاتی درحال رخ دادن است: «سرش را نزدیکم میکند و نگاهی به چپ و راستش، و آرام میگوید: «در همین بازار و آدمهایی که خودمان میشناسیم، کسانی بودند که توی همین قضایا تریلیاردر شدند! شب خوابیدند، صبح پا شدند سرمایهشان n برابر شده بود!» اینها را دو سال قبل از دهان یک بازرگان و تاجر کاغذ شنیده بودم. زمانی که در یکی از همین یومیههای سراسری این مملکت خبرنگار فرهنگی بودم و درنهایت برای فهمیدن اینکه در بازار کاغذ چه خبر است، از پشت میزم در تحریریه بلند شدم و راهی راسته کاغذفروشهای پایتخت شدم؛ در خیابان ظهیرالاسلام، ضلع شمالغربی میدان بهارستان.
قبلش البته یکی از دوستان گرا را داده بود که فلانی حواست باشد اگر بفهمند خبرنگار هستی، زبان به کام میگیرند و چیزی نمیگویند و تیرت به سنگ خورده. لاجرم قبلترش با وساطت یکی از دوستان ناشر به یکی از تاجران باانصاف بازار وصل شدم که حاضر شده بود به شرط اعلام نشدن نامش با ما بنشیند و جلسه کند و حرف بزند. حرفهای بالا را هم همین تاجر منصف زد که البته اگر دوستان نامنصفش متوجه میشدند، نان او را آجر میکردند. بعد از نشستن با تاجر منصف، خود را بهعنوان یک ناشر نوپا جا زدم که دربهدر دنبال کاغذ است برای چاپ کتابهایی که روی دستش مانده و باید هرچه زودتر روانه بازار کند و فرهنگ را کنفیکون. از همین خدعه بود که کارمان کشید به یکی از همین تاجرانی که یکشبه میلیاردر شده بودند. جوانکی همسن و سال خودمان که در همان کوچه پسکوچههای ظهیرالاسلام دفتر و دستکی به هم زده بود در طبقه سوم یکی از ساختمانهای نوساز و حالا هم از پشت میز مدیریتیاش داشت به ما اطمینان میداد که هر نوع کاغذ از هر رقمی بخواهیم، امکان تامین دارد و غممان نباشد و این صحبتها. جوانک گزینههای متعددی هم روی میز داشت؛ از کاغذهای تحریر هندی و اندونزی گرفته تا همین کاغذهایی که ارشاد دارد به نرخ دولتی به ناشران واگذار میکند. علت را جویا شدم که چگونه کاغذ دولتی هم جایی در لیست فروش او دارد، جرعهای از چای کمرباریک تازهدمش نوشید و گفت خیلی از ناشران بهدلیل وضعیت نابسامان اقتصادیای که دارند، کاغذ دریافتی از دولت را به نرخ بالاتری در بازار آزاد میفروشند و همان هم دوباره سر از همین بازار درمیآورد. استاد البته این را هم متذکر شد که او فقط بهعنوان واسطه عمل میکند و دست ما را میگذارد توی دست ناشری که میخواهد کاغذ دولتیاش را بفروشد و البته تسهیلاتی هم در اختیار ما قرار میدهد که نقلوانتقال کاغذ از انبار و چاپخانه و انتقال مالکیت بهگونهای انجام شود که ردی از این معامله بر جای نماند.
غرض از گفتن این سطور چه بود؟! هیچ جز یادآوری این نکته که فرآیندی که تدبیر و امیدیها از اقتصادیهاشان تا فرهنگیشان برای اداره و ثبات بازار کاغذ درنظر گرفتهاند از صفر قضیه گرفته که تخصیص ارز دولتی به کاغذ باشد در وزارت صمت تا اینسوی ماجرا و واردات و دپو در انبار و حتی توزیع بین ناشران در وزارت ارشاد یک فرآیند پر از سوراخسنبه است.
سوراخهای ریز و درشتی که تا زمانی که فکری برای اصلاح و درمان آنها نشود، همه وقت و هزینه و انرژیایی که برای این موضوع گذاشته میشود نهتنها به هیچ نتیجهای نخواهد رسید بلکه همین وضع موجود را تشدید خواهد کرد. کانه آبی که از بالادست سرازیر میشود توی کانالی با هزارویک سوراخ! چه در ته کانال خواهد ماند؟ هیچ!
اجازه بدهید کاری به مدیریت قمردرعقرب اقتصادی نداشته باشیم که فیالمثل چرا کاغذ بندی ۳۰ هزارتومان در اوایل دهه ۹۰ را معجزهوارانه تبدیل میکند به کاغذ بندی ۷۰۰ هزارتومان در انتهای همین دهه. اصلا مگر کدام حوزه اقتصادی ما بسامان است که توقع بسامان بودن بازار کاغذ را داشته باشیم. ایضا اجازه بدهید فرآیندهای پر از سوراخ دیگر از تخصیص ارز دولتی گرفته تا واردات کاغذ و گمرک را هم نادیده بگیریم که عدهای را یکشبه میلیاردر میکند. اجازه بدهید عدسی بررسیمان را صرفا ببریم روی گلوگاه توزیع و پساتوزیع.
فقط در یک قلم و صرفا در بخش توزیع، ناشری را تصور کنید که کاغذ را به قیمت دولتی تحویل گرفته و حالا آن را به راسته کاغذفروشان ظهیرالاسلام آورده و به قیمت بازار آزاد به فروش میرساند. نفس این ماجرا مگر جز این است که اقدام و هزینهای که قرار بود به کاهش قیمت کاغذ و ثبات بازار عمل کند، بهدلیل یک ساختار پر از سوراخ، تبدیل به سازوکاری شده که خودش دارد با سرعت چند ایکس وضع موجود را تقویت میکند؟ چرخهای که قرار بود بیثباتی و فرارهای بازار را مهار کند خود تبدیل به چرخهای کژکارکرد شده که مدام به این بیثباتی دامن میزند و بدبختانه آنکه حد یقف هم ندارد. نتیجه حتمی این فضا، فروپاشی بازار کاغذ است و نابودی حتمی ناشر و صنعت نشر! از قضا سرکنگبین صفرا فزود!
التفات دارید که قصه پرغصه کاغذ نه فقط یک داستان پر از آب چشم در حیطه تولید بلکه حتی در حیطه تصمیمگیری و واردات و توزیع هم است. فرآیندی پر از حفره و سوراخهای ریز و درشت که تصمیمهای غلط و سوءاستفاده سودجویان بدانصاف و تحریم و هزارویک دلیل موجه و ناموجه دیگر به آن دامن میزنند تا درنهایت دودش به چشم ناشر برود و کتابفروش و کتابخوان و زمین خوردن صنعت فرهنگ در حوزه نشر. نمیدانم! شاید در روزگاری که ستاد ساماندهی مرغ کشور تشکیل میشود این توقع زیادی باشد که از حضرات کاربلد مدعی، توقع بسامان شدن بازار کاغذ را داشته باشیم. اصلا آقای دولت! ما را به خیر شما امید نیست... .»
۱۲۰۰ تن کاغذ در گمرک مانده است!
حسین زارع یکی از کاغذفروشان خیابان ظهیرالاسلام است که حدود بیستویک سال است به این کار مشغول است و به قول خودش دیگر با همه مسائل و جزئیات بازار کاغذ آشناست. به سراغ او رفتم و علت افزایش قیمت کاغذ را پرسیدم و او هم در ابتدای صحبتهایش آن را به افزایش قیمت جهانی کاغذ مرتبط دانست و گفت: «مواد اولیه کاغذ در همه دنیا گران شد و برای همین قیمت کاغذ بالا رفت. یک تن کاغذ ایندربرد ۹۰۰ دلار بود. اما الان به تنی ۱۳۸۰ دلار رسیده است. همه مدل کاغذی که در بازار وجود دارد، قیمتش بسیار بالا رفته است. کرونا باعث شد کمی تولید کاغذ در دنیا کاهش پیدا کند. مثلا چین که خودش تولیدکننده کاغذ بود. الان دیگر فقط برای تولید داخلی خودش این کار را انجام میدهد و به سمت واردات کاغذ رفته است، قیمت کاغذ تولیدیاش را بالا برده تا کسی کاغذشان را نخرد.»
او همچنین به حذف ارز دولتی در واردات کاغذ، اشاره کرد و گفت: «این حذف ارز هم بر قیمت کاغذ تاثیر داشت اما آنقدر نبود که بتواند قیمت را اینگونه بالا ببرد. مساله همان قیمت جهانی است. البته نکات دیگری هم وجود دارد.» زارع مساله احتکار را فقط متوجه کاغذفروشان نمیداند و معتقد است در شرایط فعلی برای کاغذفروش احتکارکردن کاغذ هیچ منفعتی ندارد چون قیمت بسیار بالا رفته است.
او در این باره گفت: «باید بحث احتکار را در جای دیگری دنبال کرد، مثلا همین وزارت ارشاد به راحتی میتوانست کاغذهایی را که با ارز ۴۲۰۰ وارد شده به بازار تزریق کند یا اینکه کاغذهایی که در اختیار شرکت تعاونی ناشران (آشنا) قرار گرفته را وارد بازار کند تا با تعادلی که در بازار برقرار میشود، قیمتها کنترل شود تا یکباره شاهد افزایش افسارگسیخته قیمت کاغذ نباشیم. اینکه بگوییم کاغذفروشان صفر تا صد این احتکار را انجام دادهاند درست نیست. ناشرانی که این حرفها را میزنند، خودشان بیایند درمورد کاغذهایی بگویند که با ارز دولتی دریافت کردند و با قیمت آزاد در بازار فروختند. همین الان انبار یکی از روزنامههای کثیرالانتشار، کاغذ کاهی را پخش میکند با قیمت ۶ هزار تومان، آمار بگیرید چه تعداد ناشر رفتهاند و این کاغذها را خریدهاند و در بازار آزاد به قیمت ۲۰هزار تومان میفروشند. فقط کاغذفروش مقصر این اوضاع آشفته نیست. همین الان اسم نمیآورم اما هستند کسانی که کاغذها را نگه داشتهاند و قطرهچکانی به بازار تزریق میکنند. ۱۲۰۰ تن کاغذ کاهی همین الان در گمرک مانده است. کاغذی که با ارز ۴۲۰۰ وارد شده اما به کسی که وارد کرده اجازه ترخیص نمیدهد. درحالی که همین ۱۲۰۰ تن میتواند برای یکسال کافی باشد.»