سرویس حاشیه نگاری: نشست داستان کودک و نوجوان و ادبیات پایداری شب گذشته (16 مهرماه) با حضور مصطفی رحماندوست، شهرام اقبالزاده، افسانه موسوی گرمارودی، و طاهره ایبد در مرکز آفرینشهای فرهنگی هنری کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان برگزار شد.
در ابتدای این نشست شهرام اقبالزاده طی سخنانی عنوان کرد: یکی از ویژگیهای ادبیات فعالیتهای فردی است که با زبان خاصی زاده میشود و در سرزمینی بالنده شده و پیشینه ادبی غنی را میسازد. در سرزمین ایران نیز سال 57 انقلاب بزرگی رخ داد که تمام دنیا را تحت تاثیر خود قرار داد.
وی در ادامه با اشاره به جنگ تحمیلی اظهارداشت: در این جنگ همه اقلیتهای قومی، دینی و ملی شرکت کردند، در عین اینکه هویت مذهبی هم داشتند، اوایل انقلاب ادبیات ما هنوز شور انقلابی داشت به هر حال نویسندگان نیز جزئی از همین ملت هستند و همه رویدادها را مینوشتند.
اقبالزاده در پاسخ به سوال خود درباره اینکه نویسنده کودک و نوجوان چه وظیفهای در شرایطی مثل جنگ تحمیلی بر عهده دارد، گفت: یک نویسنده میتواند درباره زندگی شهدا و فرزندانشان رمان بنویسد حتی اگر دسترسی به خانواده آنها ندارد تخیل کند. بنابراین ادبیات یک پدیده انسانی و واقعی همراه با تخیل است. اگر وجه زیبایی شناسی را از ادبیات بگیریم چیزی از آن باقی نمیماند. چیزی از یک حادثه دردناک میتواند باقی بماند که توسط یک داستان نویس خوب خلق شود.
در ادامه طاهره ایبد داستاننویس و عضو هیأت مدیره انجمن نویسندگان درباره چرایی جاذبه داستانهای جنگی برای نوجوانان صحبت کرد و گفت: قصدم از طرح این مباحث این نیست که ارزشگذاری کنم چرا که صرفاً نگاهی ساختاری دارم به هر حال خصوصیات نوجوانان به گونهای است که گاهی برای اطرافیان ایجاد مشکل میکند. من هم بخشی از این خصوصیات را براساس تحقیقات و آزمایشهای سارا بلیک مو در لندن که یکی از پژوهشگران اعصابشناسی است متمرکز کردم.
وی در ادامه گفت: این پژوهشگر میگوید که قبلا تصور میشد رشد مغز در خردسالی متوقف میشود اما با پیشرفت تکنولوژی عملکردهای مغز در سنین مختلف آزمایش شد و مشخص شد سلولهای خاکستری مغز در نوجوانان به گونهای متفاوتی است و کرتکس مغز نوجوان متفاوت از کودک یا بزرگسال است.
ایبد با اشاره به اینکه محیط نیز در این تفاوت تاثیرگذار است، افزود: محیط در هویتسازی و شخصیتسازی نوجوان حائز اهمیت است در نهایت داستانهای ماجراجویانه بین نوجوانان مخاطب زیادی دارد. یک ویژگی آن شخصیت پردازی است چرا که این شخصیتها معمولاً در موقعیتهای مختلف دست به کنش میزند یا خود ماجرای دراماتیک خلق میکند. ما در داستانهای ماجراجویانه انتظار موقعیتهای دلهره آمیز و اضطرابزا و راز و رمز را داریم بنابراین شخصیتها منفعل و ایستا نیستند.
وی همچنین یادآور شد: داستانهایی با تم جنگ نیز معمولاً ساختارشان طوری طراحی میشود که چنین ویژگی را در دل خود داشته باشند، انتظار ما از این داستانها این است که خواننده را درگیر خود کند. نکته آخر این است که نوجوان در برهه سنی ریسکپذیر است و دست به رفتارهای پرخطر میزند و با خواندن یک رمان میتواند خود را به جای شخصیت داستان قرار دهد، این همان همزادپنداری است.
وی در پایان اظهار داشت: زمانی که یک نوجوان با ویژگیهای خطرپذیری به سراغ یک رمان خوب میرود تجربه زیستن در تجربیات دیگران را پیدا میکند چرا که ما به راحتی نمیتوانیم به جای دیگران زندگی کنیم اما داستان خوب است چنین موقعیتی را برای مخاطب فراهم میکند.
مصطفی رحماندوست: نویسندگان کودک نمیتوانستند به جنگ بیتفاوت باشند
مصطفی رحماندوست پیشگام شعر کودک و داستان نویس درباره باید و نبایدهای ادبیات جنگ و دفاع مقدس در کودک و نوجوان توضیحاتی داد و گفت: همه ما میدانیم که هیچکس نمیخواست جنگ تحمیلی رخ دهد اما این جنگ به ما تحمیل شد در همان زمان جنگ نیز بحث بود که آیا نویسندگان کتاب کودک باید به جنگ حساسیت نشان دهند یا خیر؟ اما پیش از هر پاسخ نویسندگان به جنگ عکسالعمل نشان دادند. آنها نمیتوانستند بیتفاوت باشند.
وی با اشاره به اینکه هیچگاه به فرزندان شهدا بیتفاوت نیستیم، یادآور شد: همزمان با جنگ، نخستین کتاب من نیز منتشر شد با اینکه بسیار بیتجربه بودم و مورد هجوم قرار گرفتم. عدهای معتقد بودند اصلاً نباید درباره جنگ با بچهها صحبت کرد اما نویسندهای مثل من که بیتجربه و احساسی بودند با اعتقاد نوشتند. کتابهایی مثل «اسم من علیاصغر است» به شمارگان 300 هزار نسخه رسید هرچند اشکالات فنی زیادی داشت.
رحماندوست با بیان اینکه این حس که نباید برای بچهها از جنگ نوشت حسی سوسیالیستی بود، افزود: به هر حال بچهها از جنگ تاثیر میپذیرند بنابراین ما لازم بود که از جنگ بگوییم تا با آنها همدردی کنیم و آنها بتوانند شرایط سخت را تحمل کنند و هم اینکه مشخص نبود جنگ چقدر طول میکشد بنابراین شاید این بچهها بزرگ میشدند و نیاز به جنگیدن و کار کردن آنها داشتیم.
این نویسنده ادبیات کودک و نوجوان در ادامه با دسته بندی جریانات موافق و مخالف گفت: ادبیات بعد جنگ ادامه پیدا کرد و ما یک وجب از خاکمان را از دست ندادیم بعد از جنگ هم یک عده موافقان جنگ درباره جنگ نوشتند اما بی تجربه و احساسی بودند شاید کار درستی نکردند. اما این فرم زمان جنگ بود، یک عده هم بی تجربه ای که اعتقاد نداشتند هم نوشتند. این دو نوع کار بعد جنگ تأثیرگذار نبود یک عده هم نوشتند که البته با تجربه بودند به جای احساس، عاطفه و عقل و حادثه را استخدام کردند.
وی همچنین اظهار داشت: آن چه قابل فهم و خواندنی است که بر فضا،تاریخ و جغرافیای ما اثر میگذارد درباره جنگ هم اگر فانتزی بنویسیم خوب است اما اگر بخواهیم رئال بنویسیم یا باید تاریخ را ملاک قرار دهیم یا باید چیزی بنویسیم که زمان و مکان آن را همراهی کند. یک بخش از موافقان جنگ آگاهانه و فن مدارانه با افتخار از جنگ مینویسند.
رحماندوست با اشاره به اینکه امروز ما به ادبیات پایداری نیاز داریم که زیرمجموعه آن ادبیات هشت سال دفاع مقدس است و این جزو بایدها است گفت: ظلم ستیزی جزو ادبیات پایداری است ما باید ادبیات پایداریمان طوری باشد که قدرت مقاومت پایداریمان را بالا ببرد. ما باید قصه خوبی بنویسیم که هم درباره ظلم ستیزی هم اختلاس و کمک به دیگران را بنویسد بنابراین ادبیات دفاع مقدس فرع است و ادبیات پایداری اصل است.
وی در پایان گفت: نویسندگان ما باید آنگونه درباره روحیه ظلم ناپذیری، حمایت و کمک به دیگران، ستم ستیزی و آمادگی برای دفاع و حتی ورزش کردن بنویسند که گفتمانی را ایجاد کند که از ما انسانهای مقاوم بسازد.
موسوی گرمارودی: ادبیات کودک جدید قهرمان ندارد
در پایان افسانه موسوی گرمارودی با یادآوری نام شهدا و افرادی که برای ظلم ستیزی زحمت کشیدند گفت: من توفیق داشتم سال های گذشته 200 تا 250 اثر کودکانه را بازخوانی کنم متأسفانه ما هر چه جلو آمدیم شخصیت پردازی ها به سمتی رفت که قهرمان داستان نداریم ادبیات مقاومت در این عرصه خیلی میتواند اثرگذار باشد باید در داستان ها خیر و شر را به بهترین شکل نشان دهیم اعتقادات نقش پررنگی ایفا میکند ادبیات مقاومت را باید از قرآن فرا بگیریم.
وی با اشاره به خطر سفارشینویسها در ادبیات دفاع مقدس گفت: نیاز درونی ما به الگوسازی زیاد است تمام روانشناسان برای گروه سنی الف و ب الگوسازی را خیلی مهم دانستند «بت من» و «مرد عنکبوتی» باید به ما هشدار دهد که ما قهرمان و پهلوان نیاز داریم. البته قهرمان دینی جای خود را دارد اما اگر قرار است ما داستانهای فانتزی معمولی بنویسیم یقینا یکی از خصلتهایی که در ادبیات امروز ما وجود دارد قهرمان پروری و شخصیتهایشان در داستان های کودکانه است.
موسوی گرمارودی یک حرکت خوب برای ادبیات کودک و نوجوان را آموزش دلاوری و شجاعت به شمار آورد و گفت: این ما هستیم که فرهنگ بچه ها را خراب می کنیم ما چه قدمی برای تربیت آنها برداشتیم ایثار و گذشت و مهربانی و کمک به دیگران باید از گروه سنی پایین ملکه ذهن بچه ها شود. فانتزی خودش ابزاری برای بیان واقعیتهاست ما از تخیل باید به تفکر برسیم پس فانتزی امروز به بچههای ما کمک نکرده است.
وی در پایان گفت: بچهها را باید با داستانها به سوال و تفکر سیستمی سوق دهیم شکایت و شکوه ما از نبود الگوهای مثبت ارزنده است. امیدوارم روزی برسد که داستانهای ما آنقدر از دلاور پروری و ایثار و کمک به دیگران گفته شود که دیگر نیازی به این مباحث نداشته باشیم.