سرویس تجربه_ محمدرضا انیسی آرانی: به مناسبت 23 اسفندماه، سالروز شهادت شهید برونسی و دهمین سالگرد انتشار کتاب «خاک های نرم کوشک»، گفتگویی کوتاه را با «سعید عاکف»، نویسنده ی این اثر ترتیب دادهایم.
به نظر شما شرایط ورود به عرصهی ادبیات دفاع مقدس چیست؟
در ادبیات دفاع مقدس، مثل هر عرصه ی دیگر، باید دو عنصر تعهد و تخصص در کناب هم وجود داشته باشد که هر کدام اهمیت خاص خودشان را دارند. به هیچ عنوان نمی توان تصور کرد که کسی نمازشبخوان باشد، تخصص نداشته باشد ولی بتواند در این زمینه توفیق کسب کند.
خدا شهید آوینی را رحمت کند! ایشان مصداق بارز این مطلب بود، در عین این که سعی می کرد در اوج، تعهد و اعتقاد را داشته باشد، همیشه دنبال بحث های تخصصی نیز بود. شاید شنیده باشید که مرحوم شهید آوینی کار خود را از نماز صبح و بعد از یک ساعت تلاوت قرآن، یعنی یک جزء کامل قرآن، شروع می کرد. چون در آن زمان برخی کارهای بنده در «سوره» چاپ می شد و من مختصری با ایشان رابطه داشتم، اطلاع دارم که اگر کسی را به ایشان معرفی می کردید که زاهد بود ولی تخصص نداشت، ولو این که وظیفهاش در حد کمترین فرد مجموعه بود، او را قبول نمی کرد. کسانی هستند به این وادی وارد می شوند، می خواهند یک شبه ره صد ساله را بروند، بدون این که تلاش صد ساله داشته باشند. یک نویسنده برای این که نویسنده شود باید حداقل هزار عنوان داستان و رمان بخواند؛ ادبیات آمریکای لاتین، فرانسه... مشکل جایی درست می شود که نخوانده باشید، ننوشته باشید و باز هم دم از نویسندگی بزنید!
چرا کتاب های دفاع مقدس فراگیر نشده است؟ علت را باید در کدام عامل جستجو کرد؟
بسیاری از کسانی که در حوزه ی دفاع مقدس کار می کنند، «کتابسازی» می کنند! یعنی بدون تخصص لازم یا حتی بدون تخصص کتاب می نویسند و دلشان خوش است که کتاب دفاع مقدس می نویسند.
درست است که مردم ما تا حد زیادی اهل مطالعه نیستند، ولی از این طرف قضیه، چیزی که به درد مردم بخورد به آن ها ندادهایم و آن طور که باید و شاید بسترسازی نکردهایم. کتاب هایی مثل «خاک های نرم کوشک» تابویی را که درست کرده بودند شکست، همه دیدند کتاب های دفاع مقدسی هم فروش دارد. حتی اگر تبلیغات شایسته ای برای خاک های نرم کوشک می شد، من به جرأت می توانم بگویم تا به حال 1000 بار تجدید چاپ شده بود، در حالی که اکنون به چاپ دویستم رسیده است. این کتاب هنوز هم شناختهشده نیست، به طوری که در سفری که چند روز پیش به هویزه داشتم، در مورد کتاب توضیحاتی برای عدهای از زائران شهدا ابراز کردم و آنان از آن که با این اثر آشنا شدند، ابراز خوشحالی می کردند؛ می خواهم بگویم که حتی بچهمذهبی ها هم با این کتاب به خوبی آشنا نشدهاند!
خبره نبودن مسئولان فرهنگی ما نیز یکی دیگر از دلایل جدا بودن مردم از ادبیات دفاع مقدس است. شاید اگر تعداد نویسندگان حرفه ای کشور را بشماریم، شاید به سیصد نفر نرسد، ولی شاید بیش از پانصد اداره و نهاد و مرکز عریض و طویل داشته باشیم برای این که این ها را مدیریت کنند. به قول بزرگواری، به ازای هر نویسنده، پنجاه کارمند وجود دارد! نتیجه آن می شود که میلیاردها تومان پول به برخی نویسندگان داده می شود تا در حوزه ی ادبیات دفاع مقدس کار کنند، ولی ثمره ای ندارد. در صورتی که اگر واقعا این پول ها را به کسانی که خودشان در این زمینه خبره هستند واگذار کنند، نتایج بسیار بیشتری خواهد داشت.
اردوهای راهیان نور چگونه میتواند به ادبیات دفاع مقدس در توزیع کتابها کمک کند؟
در سال های میانی دهه ی هشتاد، بعد از صحبتی که حضرت آقا در مورد خاکهای نرم کوشک انجام دادند، به صورت خودجوش بسیاری افراد احساس تکلیف کردند و به صورت خودجوش به تبلیغ آن پرداختند. البته مقام معظم رهبری از کتاب های بسیاری تعریف کردهاند، ولی فقط این یکی است که بیش از دویست بار تجدید چاپ شده است. در واقع فقط صحبت آقا کافی است، از آن طرف باید خود کتاب را هم معرفی کرد تا همه آن را بشناسند.
به نظر شما نقش پیوستهای ادبیات، مثل فیلم، برای ترویج ادبیات دفاع مقدس چیست؟
برای ساخت یک کار خوب، باید هزینه های بسیاری تامین شود. مثلا اگر بخواهیم یک مستند خوب بسازیم، باید حداقل یک میلیارد هزینه کنیم که از دسترس هنرمندان ارزشی خارج است. به نظر من مشکل از این ها ریشهایتر است. باید قبل از این پیوست ها، که عملا هم در دسترس نیست، فرهنگ مطالعه ی مردم اصلاح شود.
در حال حاضر چه کارهای جدیدی در دست دارید؟
در حال حاضر کارهای جدیدی در دست داریم، ولی اجازه بدهید تا زمان انتشار سخنی از آن نگویم. منتها کتاب «تپهی جاویدی و راز اشلو» اثر «اکبر صحرایی» و «شام برفی» در دست چاپ مجدد است. کتاب دیگری که جدای از دیگر کتاب ها می توان آن را به عنوان اساس سیاستگذاری ها دانست «کاهش جمعیت ضربهاى سهمگین بر پیکر مسلمین» از «علامه سید محمدحسین حسینی طهرانی» است، کتابی که بسیار روشنگرانه است ولی متاسفانه شناختهشده نیست. انگلیسی ها با سیاست هایی که در زمینه ی جمعیت پیاده کردند، سی میلیون نسل شیعه را از بین بردند، در حالی که در تمام طول جنگ و انقلاب، ما یک میلیون تلفات نداشتیم.
چون دلیل اصلی این گفتگو شهادت شهید برونسی بود، اگر ممکن است کمی در مورد شخصیت ایشان نیز سخن بگویید.
شهید برونسی جمله ای دارند: «اگر امام به ما اجازه دهد ما با مدد گرفتن از نیروهای معنوی خودمان سر از آمریکا در می آوریم.» شهید برونسی یک کارگر بنّا بود، تحصیلاتی به آن صورت نداشت، ولی در جایگاه معنوی بسیار عظمت داشت. شهید برونسی و امثال او چه کردند و در کدام دانشگاه درس خواندند که به این اندازه در معنویت پیشرفت کردند؟ برای یافتن پاسخ چنین سوالاتی باید به کتاب هایی مثل خاک های نرم کوشک مراجعه کرد.
ضمن این که به نظر من تاثیر برونکشوری شهید برونسی خیلی بیشتر از آن تاثیری بود که در داخل کشور بر جا گذاشت. من در سفری که به عربستان داشتم، گروه هایی را ملاقات کردم که خودشان را فرزندان شهید برونسی می نامیدند. من از آن ها پرسیدم که چگونه با شهید برونسی آشنا شدید. آن موقع هنوز این کتاب ترجمه نشده بود، گفتند از طریق دوستانشان که فارسی می دانستند.