به گزارش حلقه وصل، آیتالله مکارم شیرازی در تفسیر نمونه در ذیل آیات 45 تا 47 سوره مبارکه «انفال» به 66 دستور خداوند در زمینه جهاد اشاره میکند که در ادامه متن آن را میخوانیم؛
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِیمِ
* یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا إِذَا لَقِیتُمْ فِئَةً فَاثْبُتُوا وَاذْکُرُوا اللَّهَ کَثِیرًا لَّعَلَّکُمْ تُفْلِحُونَ
* وَأَطِیعُوا اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَلَا تَنَازَعُوا فَتَفْشَلُوا وَتَذْهَبَ رِیحُکُمْ ۖ وَاصْبِرُوا ۚ إِنَّ اللَّهَ مَعَ الصَّابِرِینَ
* وَلَا تَکُونُوا کَالَّذِینَ خَرَجُوا مِن دِیَارِهِم بَطَرًا وَرِئَاءَ النَّاسِ وَیَصُدُّونَ عَن سَبِیلِ اللَّهِ ۚ وَاللَّهُ بِمَا یَعْمَلُونَ مُحِیطٌ
- اى کسانى که ایمان آوردهاید، هنگامى که (در میدان نبرد) با گروهى رو به رو مىشوید، ثابتقدم باشید و خدا را فراوان یاد کنید، تا رستگار شوید.
- و از خدا و پیامبرش اطاعت نمایید و با یکدیگر نزاع نکنید، که سست مىشوید، و قدرت (و شوکت) شما از میان مىرود! و صبر و استقامت کنید که خداوند با صابران است.
- و مانند کسانى نباشید که از روى سرمستى و غرور و خودنمایى در برابر مردم، از سرزمین خود (به سوى میدان بدر) بیرون آمدند و (مردم را) از راه خدا باز مىداشتند (و سرانجام شکست خوردند) و خداوند به آنچه عمل مىکنند، احاطه (و آگاهى) دارد.
مفسران نوشتهاند: «ابوسفیان» هنگامى که با تردستى خاصى کاروان تجارتى قریش را از قلمرو مسلمانان به سلامت بیرون برد، کسى را به سراغ ارتش قریش که عازم میدان «بدر» بود فرستاد که دیگر نیازى به مبارزه شما نیست باز گردید.
ولى «ابوجهل» که غرور، تکبر و تعصب خاصى داشت سوگند یاد کرد که ما هرگز باز نمىگردیم تا این که به سرزمین «بدر» برویم (و «بدر» قبل از این جریان یکى از مراکز اجتماع عرب بود که در هر سال یک بازار تجارتى در آن تشکیل مى شد) و سه روز در آنجا خواهیم ماند، شترانى ذبح مىکنیم و غذاى مفصلى راه مىاندازیم، شراب مىنوشیم، خوانندگان براى ما مىخوانند و مىنوازند تا صداى ما به گوش عرب برسد و قدرت و قوت ما تثبیت گردد.
اما سرانجام کارشان به شکست کشید و به جاى جام شراب جامهاى مرگ نوشیدند، و در عوضِ «خوانندگان»، «نوحه گران» بر عزاى آنها نشستند!
آیات فوق، هم اشارهاى به این موضوع دارد و مسلمانان را از این گونه کارها نهى مىکند، و هم به دنبال دستورهاى گذشته در مورد جهاد یک سلسله دستورهاى دیگر به آنها مىدهد.
روى هم رفته در آیات فوق، شش دستور مهم به مسلمانان داده شده است:
نخست مىگوید: «اى کسانى که ایمان آوردهاید هنگامى که گروهى از دشمنان را در برابر خود در میدان نبرد ببینید ثابت قدم باشید» (یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا إِذا لَقیتُمْ فِئَةً فَاثْبُتُوا).
یعنى، یکى از نشانههاى بارز ایمان ثابت قدم بودن در همه زمینهها مخصوصاً در پیکار با دشمنان حق است.
دستور دوم این که: «خدا را فراوان یاد کنید تا رستگار و پیروز شوید» (وَ اذْکُرُوا اللّهَ کَثیراً لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُونَ).
شک نیست منظور از یاد خدا تنها ذکر لفظى نیست، بلکه خدا را در درون جان حاضر دیدن و به یاد علم و قدرت بىپایان و رحمت وسیعش بودن است.
این توجه به خدا روحیه سرباز مجاهد را تقویت مىکند و در پرتو آن احساس مىنماید در میدان مبارزه تنها نیست، تکیهگاه نیرومندى دارد که هیچ قدرتى در برابر آن مقاومت نمىکند، و اگر هم کشته شود به بزرگترین سعادت، یعنى سعادت شهادت رسیده، و در جوار رحمت حق رستگار خواهد بود، خلاصه، یاد خدا به او نیرو، آرامش، قوت، قدرت و پایمردى مىبخشد.
به علاوه، یاد و عشق خدا، عشق همسر، فرزند، مال و مقام را از دل بیرون میراند و توجه به خدا آنها را که باعث سستى در امر مبارزه و جهاد مىشود از خاطر مىبرد، چنان که امام سجاد زینالعابدین(علیه السلام) در دعاى معروف «صحیفه سجادیه»، که براى مرزبانان اسلام و مدافعان سرحدات مسلمین خوانده به پیشگاه خدا چنین عرض مىکند:
وَ أَنْسِهِمْ عِنْدَ لِقائِهِمُ الْعَدُوَّ ذِکْرَ دُنْیاهُمُ الْخَدّاعَةِ الْغَرُورِ وَ امْحُ عَنْ قُلُوبِهِمْ خَطَراتِ الْمالِ الْفَتُونِ وَ اجْعَلِ الْجَنَّةَ نَصْبَ أَعْیُنِهِمْ:
«پروردگارا! (در پرتو یاد خویش) یاد دنیاى فریبنده را از دل این پاسداران مبارز بیرون کن، و توجه به زرق و برق اموال را از قلب آنها دور ساز، و بهشت را در برابر چشمان فکر آنها قرار ده».
سومین دستور که از مهمترین برنامههاى مبارزه است توجه به مسأله رهبرى و اطاعت از دستور پیشوا و رهبر است، همان دستورى که اگر انجام نمىگرفت جنگ «بدر» به شکست کامل مسلمانان منتهى مىشد، لذا در آیه بعد مىگوید: «خدا و پیامبرش را اطاعت کنید» (وَ أَطیعُوا اللّهَ وَ رَسُولَهُ).
و چهارمین دستور این که: «و از پراکندگى و نزاع بپرهیزید» (وَ لاتَنازَعُوا).
«زیرا کشمکش، نزاع و اختلاف مجاهدان در برابر دشمن نخستین اثرش سستى، ناتوانى و ضعف در مبارزه است» (فَتَفْشَلُوا).
«و نتیجه این سستى و فتور از میان رفتن قدرت و قوت و هیبت و عظمت شماست» (وَ تَذْهَبَ ریحُکُمْ).
«ریح» به معنى باد است و این که مىگوید: اگر به نزاع با یکدیگر برخیزید سست مىشوید و به دنبال آن بادِ شما را از میان خواهد برد، اشاره لطیفى به این معنى است که قوت و عظمت و جریان امور بر وفق مراد و مقصودتان از میان خواهد رفت؛ زیرا همیشه وزش بادهاى موافق سبب حرکت کشتىها به سوى منزل مقصود بوده است، و در آن زمان که تنها نیروى محرک کشتى وزش باد بود، این مطلب، فوق العاده اهمیت داشت.
به علاوه، وزش باد به پرچمها نشانه بر پا بودن پرچم که رمز قدرت و حکومت است مىباشد و تعبیر فوق، کنایهاى از این معنى است.
و در پنجمین فرمان، دستور به استقامت در برابر دشمنان و در مقابل حوادث سخت مىدهد و میگوید: «استقامت کنید که خداوند با استقامت کنندگان است» (وَ اصْبِرُوا إِنَّ اللّهَ مَعَ الصّابِرینَ).
تفاوت میان «ثبات قدم» (دستور اول) و «استقامت و صبر» (دستور پنجم) از این نظر است که ثبات قدم بیشتر جنبه جسمانى و ظاهرى دارد، در حالى که استقامت و صبر بیشتر جنبههاى روانى و باطنى را شامل مىشود.
در ششمین و آخرین دستور، مسلمانان را از پیروى کارهاى ابلهانه و اعمال غرور آمیز و بىمحتوا و سر و صداهاى تو خالى و بىمعنى باز مىدارد، و با اشاره به جریان کار «ابوجهل» و طرز افکار او و یارانش مىفرماید: «مانند کسانى که از سرزمین خود از روى غرور و هواپرستى و خودنمایى خارج شدند، نباشید» (وَ لاتَکُونُوا کَالَّذینَ خَرَجُوا مِنْ دِیارِهِمْ بَطَراً وَ رِئاءَ النّاسِ).
«همانها که هدفشان جلوگیرى مردم از راه خدا بود» (وَ یَصُدُّونَ عَنْ سَبیلِ اللّهِ).
هم هدفشان نامقدس بود و هم وسائل رسیدنشان به این هدف، و دیدید که سر انجام با آن همه نیرو و ساز و برگ جنگى، در هم کوبیده شدند و به جاى عیش و طرب، گروهى در خاک و خون غلطیدند و گروهى در عزاى آنها اشک ریختند.
و سرانجام مىفرماید: «و خداوند به کارهایى که اینگونه افراد انجام مىدهند محیط است و از اعمالشان با خبر» (وَ اللّهُ بِما یَعْمَلُونَ مُحیطٌ).