محمدعلی برزگری بافقی: «حکم جهاد صادر شد!» این همان جملهای است که بسیاری از مردان و زنان مومن و انقلابی ما سالیان سال منتظر آن هستند. بسیاری از ما همیشه منتظر بودیم که دوباره کشوری به ایران حمله نظامی کند و رهبر انقلاب فرمان جهاد بدهند؛ اما غافل از آنکه رهبرمان سالیانی هست که از خطر جنگ دیگری صحبت کرده و مسئولین و مردم را در مقابل آن تشویق به صفآرایی میکنند. جنگی که در آن بجای حمله به شهرها و آدمها به اعتقادات و تفکرات حمله میکنند، جنگی که بجای سیلی زدن به ناموس، صورتش را برای نامحرم بزک میکنند. آری جنگ نرم...
در هر نقطه دنیا وقتی کشوری مورد حمله تروریستی قرار میگیرد، رهبر آن کشور ساعتها برای محکوم کردن آن سخنرانی میکند اما اینجا در ایران این حملهها را ترقهبازیای بیش نمیدانند. چرا؟!
روشن است؛ چون رهبر ایران حمله واقعی را میبینند و میدان نبرد واقعی را رصد می کنند. از طرفی دیگر کشوری که با شجاعت زیر باران خمپارهها و رگبارها قد خم نکرده باشد باید هم این موارد برایش ترقهبازیای بیش نباشد.
میدان اصلی جنگ آنجاست که ما هنوز بعد از گذشت سه دهه و اندی از انقلابمان بجای اینکه به خودمان و افکار منحرف شدهمان نامه بزنیم که چرا حداقل 30 نفر خواننده انقلابی تربیت نکردهایم، برای پخش شدن صدای یک بازیخورده به دست فتنهگران گریبان چاک میکنیم. آیا در بین جوانان ایران زمین 30 نفر نبودهاند که بتوانند پرورش پیدا کنند و بلندگویی برای انقلاب بشوند؟!
میدان جنگ آنجاست که هنوز برای فرماندهان قرارگاه مرکزی و مدیریتی مفهوم استقلال روشن نیست. هنوز ریشههای استقلال در مباحث مختلف روشن نیست و ثمره آن شده است میوه فاسدی مثل سند2030!
میدان جنگ آنجاست که سینمای ما برای کسب درآمد از سینمای هالیوود الگو میگیرد و فرهنگ به لجن کشیده شده غرب را در خود تقویت و بازنمایی میکند. آیا نباید ستاد مرکزی در این مدت کاری میکرد؟! آیا نباید بجای این سینمایی که اگر حرف از ارزشهای انقلاب و اسلام بزنی محکوم میشوی، یک سینمای انقلابی پرورش میداد؟! آیا نباید در این مدت فرهنگ ایرانی و اسلامی را در سینما تقویت میکرد؟! کدام فیلم و سریال ما هست که در آن شائبهای از فرهنگ غربی نباشد و در همان موارد معدود موجود هم از طرف مسئولین ستاد مرکزی هزار تیر و ترکش به بدن مجروح و خستهاش نخورده باشد!
میدان جنگ اینجاهاست نه جایی دیگر و امروز فرمان جهاد صادر شده است. امروز آتش به اختیار من و شمای افسرِ جنگِ نرم گذاشته شده است. این یعنی باید ستاد مرکزی فرسوده و دچار اختلال شده را رها کرد. باید خودت شناسایی کنی، خودت برنامهبریزی کنی و خودت اقدام کنی.
امروز همه تشکلات و مسئولین هستههای فرهنگی فرمانده هستند. همه آنها آتش به اختیارند و باید اقدام کنند. امروز مشخص شد که رهبرمان هم امیدش فقط به جوانان و افسرانش است. پس باید حواسمان جمع باشد. مبادا میدان را گم کنیم. مبادا ما هم به کارهای سطحی بپردازیم. باید مرکز فساد را شناسایی کرد و از بین برد. این خواسته رهبری از ماست.
آتش به اختیار یعنی باید تفکر و گفتمان انقلاب را زنده کرد. باید استقلال، آزادی و عدالت بر مبنای اسلام را تبیین کرد و شناساند و دیگر بهانههای کمبود بودجه و کمکاری مسئولان هم پذیرفته نیست. الان من و شمای افسر جوان جنگ نرم مسئول و فرماندهایم. بسم الله...