به گزارش حلقه وصل، برای برگزاری یک انتخابات عاقلانه و مدبرانه و انتخاب شخصی بر اساس تحلیلها، لزوم ممنوعیت و برخورد جدی حتی در حد اشاره به یک کاندیدای ریاست جمهوری توسط سلبریتیها وجود دارد، باید برخورد قاطع شود چنانچه که بازدارنده باشد و هیچ سلبریتی جرأت تخلف نداشته باشد و اذهان مردم را با بازیگری و موسیقی فریب ندهند
* آیا محدودیت قانونی سلبریتیها در انتخابات ممکن است؟
پیگیری این مطالبه از دو جهت قابل تشریح است اول وجه قانونی چنین محدودیتی است که قاعدتا نه تنها به صورت عرفی با اصول آزادی های فردی و اجتماعی در تضاد است بلکه قوانین فعلی تبلیغات انتخاباتی هم بر آن صحه نمی گذارد. همچنین در اصلاح قانون انتخابات که در مجلس دنبال میشود نیز این محدودیت در نظر گرفته نشده است اما وجه دوم آسیب هایی است که ورود سلبریتی ها در سالهای گذشته به انتخابات برای کشور و مردم به همراه داشته است؛ سلبریتی هایی که تمام قد برای هدایت جامعه به یکسو وارد میدان شدند اما پای انتخاب خود هم نایستادند.
در قوانین کنونی جمهوری اسلامی ایران منابعی که بتوان از آنها چارچوبی حقوقی برای تبلیغات انتخاباتی ترسیم کرد، مواد ۶۲ تا ۷۷ فصل ششم قانون انتخابات ریاست جمهوری است. دستورالعمل تبلیغات انتخابات ریاست جمهوری که به نوعی قانون انتخابات را تشریح می کند و بخش هایی از آیین نامه اجرایی قانون انتخابات ریاست جمهوری است، چهار قاعده را برای تبلیغات در نظر میگیرد که عبارتند از : ایجاد فضای مناسب برای نامزدها و احزاب آنها در جهت معرفی خود و برنامه هایشان، برابری نسبی در برخورداری از امکانات تبلیغی و ایجاد فرصتهای برابر به وسیله دولت، پرهیز از تضییع حقوق شهروندان اعم از نامزدها و یا رای دهندگان عادی در اثر فعالیتهای تبلیغاتی و جلوگیری از اسراف و تبذیر و ممانعت از ایجاد زمینه وابستگی نامزدها و احزاب به باندهای ذی نفوذ مالی یا قدرت های خارجی.
بنابراین قانون درباره حمایت اشخاص و گروه ها از نامزدهای انتخاباتی، محدودیت و ممنوعیتی ندارد و در فقدان احزاب قوی و محبوب و نظام حزبی مسئولیتی هم بر عهده حامی یک کاندیدای خاص بعد از انتخابات وجود ندارد؛ یعنی قانونا مسئولیت این انتخاب و تبلیغ برای انتخاب بر عهده کسی نیست.
* چرا سلبریتی ها تا ۱۴۰۰ با روحانی نماندند؟
حالا که قانون، محدودیتی برای فعالیتهای انتخاباتی سلبریتی ها تعیین نکرده؛ باید به سراغ عرف، اخلاق، فرهنگ و نخبگان رفت؛ واقعا راه چاره چیست؟ سلبریتی هایی که برای مثال انتخابات ریاست جمهوری ۹۶ با هشتگ «تا ۱۴۰۰ با روحانی» را داغ کرده بودند چرا خودشان تا ۱۴۰۰ با روحانی نماندند و در میانه راه تواب شدند؟
برای آنکه به راهکاری برای حل این معضل برسیم مختصری بر مفهوم سلبریتی، فرهنگ و کارکردهای آن خواهیم داشت: سلبریتی در تعریف آکادمیک آن فرد مشهوری با برخورداری از چند ویژگی خاص از جمله برخورداری از یک وجهه عمومی، دستاوردهای عمومی، مورد توجه رسانه ها بودن، تلاش برای کسب شهرت آن هم شهرتی که واجد ارزش تجاری است تعبیر میشود و اساسا واژه ای است که با فرهنگ غرب گره خورده و شکل مدرن شده شهرت است.
*سلبریتیهایی که برای انتخابات عریان شدند
فرهنگ سلبریتی همگونی زیادی با ارزشها و هنجارهای فرهنگ غربی از جمله فردمحوری، لذت گرایی، دین گریزی، نفع گرایی، خودخواهی و حتی اقتصاد بازار آزاد و مصرف گرایی دارد. زیاد هم نمیخواهیم راه دوری برویم در همین انتخابات اخیر آمریکا نمود این هماهنگی در فرهنگ سلبریتی و فرهنگ غربی را در رفتار سلبریتی های آمریکا دیدیم جایی که تعداد قابل توجهی از چهره های مشهور هالیوود برای ترغیب مردم آمریکا برای شرکت در انتخابات ریاست جمهوری، جلوی دوربین خود را برهنه کردند و به اغواگری جنسی پرداختند. آنها در ابتدای پست خود نوشتند: ما پیامی بسیار مهم برای شما رای دهندگان داریم، ما می خواهیم برای شما برهنه شویم!
هالیوود ریپورتر در گزارشی درباره تلاشهای سیاسی سلبریتی های هالیوودی در انتخابات آمریکا نوشت: سلبریتی ها از «تله عطش» (thirst trap) پست های اینستاگرام گرفته تا تبلیغات سیاسی حاوی برهنگی و افراط و تفریط، همه را برای تشویق به رای دادن در این انتخابات اغوا می کنند.
البته عریان شدن گرچه بسیار مذموم است اما به هر حال در فرهنگ غرب به ویژه در سال های اخیر بسیار مشهود بوده و تعارضی با آن ندارد با این همه در مواردی که انحرافات و کژروی رفتاری از سوی سلبریتی ها دیده می شود از جمله در موارد سوءاستفاده جنسی از کودکان و مواردی از این دست با واسطه گری فعالان مدنی و سازمان های مردم نهاد این رفتارها بعضا تعدیل می شود. حالا فرض کنید در جامعه ما رفتاری از سلبریتی ها جامعه را به سمت مخاطره آمیزی هدایت کند؛ در اینجا چه کسی جلوی آنها خواهد ایستاد؟
* بازیگری سلبریتی ها به جای احزاب سیاسی
در دو دهه اخیر ما بیشتر نام سلبریتی ها را شنیدیم، عنوانی که نه به دلیل ویژگی های غیر متعارف و عجیب و خاص به این افراد اطلاق شده بلکه پیوندهای متعارف و غیرمتعارف آنها با رسانه ها و شبکه های اجتماعی آنها را در این جایگاه قرار داده است؛ آدم هایی که فقط در سایه تبلیغات رسانه های به شهرت رسیدند و در تمام شئون اجتماعی و سیاسی هم ورود پیدا کردند.
در این میان در انتخابات دو دهه اخیر بیش از آنکه احزاب سیاسی جریان سازی کنند، جریان اصلاح طلب روی جذب آرا از سوی سلبریتی ها حساب کرد. البته برخی ویژگی های خاص جامعه ما، از جمله فقدان احزاب سیاسی ریشه دار و محبوب در جامعه، فاصله گرفتن نخبگان از توده مردم و عدم فعالیت چهره های علمی در رسانه های نوین و شبکه های اجتماعی موجب شد تا به جای فراهم شدن نقد عملکرد روی موضع و حرف های سطحی سلبریتی ها برای جذب رای حساب شود.
سلبریتیها به ویژه سینماگران در دو دهه گذشته، بازوی تبلیغاتی طیف اصلاح طلب در انتخابات بوده اند؛ حافظه تاریخی مان هر چقدر هم کوتاه باشد، سال ۹۶ را فراموش نمیکنیم؛ زمانی که فهرست بلند بالایی از سینماگران تمام قد از کاندیداتوری حسن روحانی در دوازدهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری حمایت کردند و یکپارچه شعار تا ۱۴۰۰ با روحانی را با سربند و شال و لباس و حتی آرایش بنفش رنگ به نمایش گذاشتند.
* کامنتها کار دست سلبریتیها داد
اما ماجرا از آنجا داغ تر شد که در شرایط جدید رسانهها و تعاملی شدن ارتباطات در شبکه های اجتماعی حالا سلبریتی ها باید پاسخگوی انتخاب خود باشند و در قبال مشکلات عدیده معیشتی، بیکاری، تورم و ... مخاطبان همین سلبریتی ها از آنها میپرسیدند پس آن وعده ها چه شد؟ حالا نه تنها سلبریتی ها برای جامعه هزینه ایجاد کرده بودند چرا که آنها را به سمت انتخابی هدایت کرده بودند که دیگر رضایتی از آن نداشتند بلکه این شرایط برای خود آنها هم هزینهبر شد و باید تکلیف خود را روشن میکردند و نمیتوانستند بی سر و صدا تا ۱۴۰۰ با انتخاب خود باقی بمانند.
حالا سلبریتیها که در ایام انتخابات کارکرد حزبی داشتند، در حالی باید پاسخگوی فعالیت سیاسی خود باشند که سواد سیاسی ندارند؛ آنها در قامت کنشگر سیاسی وارد میدان شده بودند اما هم خود و هم مردم را به دردسر انداختند.
هنوز یک سال از پویش عریض و طویل حمایت هنرمندان از روحانی نگذشته بود که یکی یکی هنرمندان از انتخاب خود ابراز پشیمانی کردند؛ از حمید فرخنژاد گرفته تا رضا رشیدپور، سیروان خسروی، مهدی فخیمزاده، نوید محمدزاده، مهدی پاکدل و علی کریمی و ... حتی از جانب اصلاح طلبان هم رانده شدند و حتی تاثیرگذاری آنان بر انتخابات انکار شد.
در این مورد محمدعلی ابطحی رئیس دفتر رئیس دولت اصلاحات در گفت و گویی خاطرنشان کرد: «...این گروه [سلبریتیها] در دوران انتخابات تلاش هایی کرده اند و حرف هایشان نیز در حد خودشان مؤثر بوده است؛ اما این طور نیست که سلبریتی ها قادر باشند جهت جامعه را تعیین کنند ... با توجه به اینکه سلبریتی ها در انتخابات از هر دو جریان سیاسی حمایت کردند، معتقد هستم که حضورها هرچند می تواند تأثیرهای کمرنگی داشته باشد، به معنای آن نیست که قادر به جابجایی رأی هستند».
* سلبریتی تحلیلگر سیاسی نیست بلکه واسطه تغییر سبک زندگی است
اینکه از سلبریتی ها نمیتوان توقع داشت که در قامت تحلیلگر سیاسی وارد میدان شوند را نه تنها چهره های سیاسی که در بزنگاه از آنها بهره برداری سیاسی می کنند، اذعان دارند که اساتید دانشگاه و پژوهشگران هم بر آن اذعان دارند.
در این مورد سیدحسین شهرستانی مدیر گروه حکمت هنر پژوهشکده فرهنگ و هنر اسلامی در نشستی با عنوان «سلبریتی ها در ایران: مسئولیت اجتماعی یا تخریب سیاست» گفت: «با این موضوع که سلبریتی ها مسئولیت اجتماعی دارند، مخالفم؛ چرا که سلبریتی ها یکی از مولودها، محصولات و فرآورده های متأخر سرمایه داری مصرفی هستند». به اعتقاد او سلبریتی پیامبر یا بشیر سرمایه داری مصرفی است و البته کارش را هم به درستی انجام می دهند، کاری که معمولا از آن آگاهی ندارند.
وی می گوید: از سلبریتی نمی توان توقع داشت که ما را به سمت آگاه کردن، آزاد کردن و شکوفایی فرهنگ بیشتر ببرد. در واقع سلبریتی واسطه مصرف سبک زندگی است که با خودش می آورد و برای عقلانی تر شدن و تولیدی شدن جامعه و پیشرفت ما کمکی نمی کند.
* تخصصت این نیست و ورود نکن!
بنابراین شناخت ماهیت سلبریتی خود نخستین گام برای پیگیری محدودیتی است که مردم از ما میخواهند؛ اینکه یک جریان سیاسی برای پیشبرد اهداف خود به هر ابزاری متوسل شود حتی اگر اخلاقی نباشد در این مورد غیر قانونی نیست اما اگر جامعه آگاه شود، کارکرد و جایگاه سلبریتی را متوجه شود دیگر حوزه بازیگری او به طور طبیعی از سوی مردم و مخاطبان روشن خواهد شد. آنها با هر ورودی باید این بازخورد را از مخاطب فعال بگیرند که تخصصت این نیست و ورود نکن!
این موضوع حتی از سوی برخی از هنرمندان هم مورد اذعان است و نمونه آنها اظهارات جنجالی چندی پیش مصطفی زمانی است که در فیلم زیر مشاهده میکنید. او می گوید: بازیگران سواد سیاسی ندارند، نباید رای خود را بر مردم تحمیل میکردند.
دانلود
حالا این موضوع فقط در انتخابات نیست که مصداق پیدا میکند بلکه در سایر فعالیت های اجتماعی و سیاسی، پویشهای مختلف که رنگ و بوی ضدیت با نظام و همراهی با رسانه های بیگانه دارد نیز مصادیق روشنی دارد که البته کم هزینه هم نبوده اند مانند ماجرای قتل طلبه همدانی که بعد از آن رخ داد که یک حساب توئیتری جعلی با تصویر یک روحانی مازندرانی زنان را به نکاح با نیروهای الحشدالشعبی که برای کمک به سیلزدگان در خوزستان بودند، تشویق کرد و در ادامه هم یکی از سلبریتیها این اکانت جعلی را باز نشر داد و در محکومیت آن توییتی منتشر کرد و به نوعی این شایعه پاگرفته در فضای مجازی را بیش از پیش قوت بخشید.