سرویس معرفی: استاد مهدی امینی، جوانترین مدرس، پژوهشگر و نویسنده در حوزه تاریخ انقلاب اسلامی و دفاع مقدس است.
او شانزده سال است که توفیق روایتگری کاروانهای راهیان نور در جبهه های جنوب و غرب را دارد و به مدت هشت سال در فضای دانشگاهی، پژوهشی و آموزشی مشغول به تدریس است. ایشان از سال 1389 تاکنون راویان زیادی را در دورههای روایتگری در کنار دیگر اساتید آموزش داده است.
امینی علاوه بر اینها دوره استادی خود را در دانشکده فرماندهی و ستاد سپاه( دافوس) گذرانیده است و دارای 9جلد کتاب در حوزه انقلاب اسلامی، دفاع مقدس و جریانشناسی سیاسی به زبان فارسی و انگلیسی دارد.
در آستانه سالروز آزادسازی خرمشهر اهمیت عملیات «الی بیت المقدس» و آزادسازی خرمشهر را از دیدگاه این محقق و پژوهشگر دفاع مقدس جویا شدیم که نوشتار این راوی دفاع مقدس را ملاحظه خواهید کرد.
«بسم الله الرحمن الرحیم
عملیات الی بیتالمقدس(آزادسازی خرمشهر) با رمزیا علیبنابیطالب(ع) واقع در منطقه عملیاتی غرب کارون و شهرستان خرمشهر از 30 دقیقه بامداد دهم اردیبهشت ماه تا سوم خرداد ماه 1361 به مدت 24 روز در 4 مرحله، بصورت گسترده به مرحله اجرا در میآید. سازمان عمل کننده قرارگاه مرکزی کربلاست قرارگاه مشترکی بین سپاه پاسداران و ارتش جمهوری اسلامی ایران. نتایج عملیات هم آزادسازی 5830 کیلومتر خاک جمهوری اسلامی و از جمله آزادسازی شهرهای خرمشهر و هویزه و جاده اهواز ـ خرمشهر و منطقه جفیر. خسارت وارده بر دشمن هم 19000 اسیر 16000 کشته از دشمن - انهدام 550 دستگاه تانک – انهدام دهها قبضه توپ- انهدام 53 فروند هواپیما و حدود 3 فروند هلی کوپتر.
به لحاظ جغرافیایی و عوارض طبیعی - مصنوعی قابل تامل است که وارد آن نمی شویم. اما به لحاظ سابقه نظامی و تاریخچه منطقه عملیاتی هم چند مولفه دارد که به بخشی از آن اشاره میکنم. در هجوم سراسری دو نکته وجود دارد یکی این که خرمشهریها میگویند ما 45 روز مقاومت کردیم اما در تاریخ و اسناد 34 روز مقاومت نوشته شده هر دو درست است. خرمشهریها معتقد هستند که از 20 شهریور ماه یعنی قبل از این که 31 شهریور برسد درگیری در زمینهای اطراف خرمشهر و شلمچه آغاز شده بود اما تاریخ رسمی میگوید که از روز شروع رسمی جنگ تحمیلی محاسبه میشود پس هر دو تاریخ اینها درست است.
اما خرمشهر بعد از 34 روز مقاومت توسط رزمندگان اسلام در تاریخ 4/8/59 سقوط میکند و به تصرف عراقیها درمیآید. این در مقطعی بود که عراقیها ادعا کرده بودند که ظرف سه روز خوزستان را میگیرند ولی حدود شش روز در 800 متری دروازدههای خرمشهر زمینگیر میشوند. عراقیها پس از دور زدن و رسیدن به پلیس راه خرمشهر– اهواز و عبور از رودخانه کارون آبادان را هم محاصره کردند. پس از تصرف خرمشهر این شهر استراتژیک و بندری، دشمن تقریبا نوزده ماه در خرمشهر مستقر بود. ارتش عراق کمیتهای را جهت انتقال اموال منازل به بندرگاهها تشکیل میدهد و اموال 25هزار واحد مسکونی و حدود 700 هزار تن کالا و 500 هزار دستگاه ماشین را از بندرگاه غارت میکند و در بصره بعد از این که اجناس را میفروشند پولش را به حساب ارتش عراق واریز میکنند.
سرتیپ احمد زیدان فرمانده عراقی خرمشهر این شهر را با 30 تُن مواد منفجره از نوع تیانتی کاملا تخریب و به یک سنگر بزرگ و مستحکم و غیرقابل نفوذ تبدیل میکند. عراقیها در روی دیوارهای شهر نوشته بودند« جِعنا لِنَبقی» آمدهایم که بمانیم. خب شما حساب کنید ما سه تا عملیات گسترده قبل از این عملیات داشتیم، عملیات ثامنالائمه(ع)- شکست حصر آبادان، طریق القدس-آزادسازی بستان و عملیات فتح مبین که آزادسازی 2400 کیلومتر مربع از خاک جمهوری اسلامی بود. این عملیات ها در راستای استراتژی آزادسازی مناطق اشغالی در سال دوم نبرد بود و برای عراقیها شکست سنگین محسوب می شد. اینجا بود که استحکامات و موانع پدافندیشان را گسترش دادند و یک دژ مستحکمی درست کردند در مقابل خرمشهر. از طرفی زمینهای خرمشهر را ضد هلی برن کردند که رزمندگان اسلام نتوانند با چتر فرود بیایند. ماشینهای موجود در گمرک، تیرآهن و میله های بلند را جمع کردند و در مناطق باز شهر به صورت عمودی بر زمین کاشتند.
فضای سیاسی حاکم بر کشور
تلاش زیادی برای طراحی و اجرای عملیات الی بیتالمقدس در موقعیت بسیار حساسی انجام شد. وضعیت داخلی کشور با انهدام بقایای ضد انقلاب به تدریج رو به بهبودی و ثبات پیش میرفت. اوضاع منطقه به دلیل نگرانی امریکا از نتایج ناشی از پیروزی ایران بر عراقیها به گونهای آشکار و ملتهب شده بود ضمن این که مناسبات عراق و رژیم صهیونیستی با آمادگی رژیم صهیونیستی برای تهاجم به جنوب لبنان با یک وضعیت حساسی قرار گرفته بود. در چنین موقعیتی نتیجه عملیات الی بیتالمقدس برای ایران بسیار سرنوشتساز بود و تعیینکننده بود لذا سرعت عمل در اجرای این عملیات برای ایران بسیار با اهمیت بود و نقش موثری هم داشت.
فضاي حاكم بر جبهه ها
زمينه ی اجراي عمليات الی بيت المقدس متأثر از نتايج سلسله عمليات هاي پيشين بود كه با شكستن حصر آبادان آغاز شد و پس از آن نيز ادامه يافت و با اجراي عمليات فتح مبين به اوج خود رسيد. اين نتايج عبارتند از:
انهدام بخش وسيعي از نيروي زميني دشمن.
آزاد سازي بخش مهمي از مناطق اشغالي در منطقه جنوب كشور.
آزاد سازي نيروهاي پدافندي خودي از مناطق اشغالي.
افزايش توان و روحیه ی نيروهاي خودي در طرح ريزي و اجراي عمليات.
افزايش تسلط اطلاعاتي بر دشمن.
پس از آزادسازي مناطق غرب رودخانه كرخه در عمليات فتح مبين، منطقه عمومي غرب رودخانه كارون يعني آخرين منطقه اشغالي جبهه جنوب كه هم چنان در دست دشمن قرار داشت، در روند سلسله عمليات آزاد سازي مناطق اشغالي قرار گرفت. بر خلاف گذشته كه در زمينه انتخاب منطقه براي عمليات گاهي بين فرماندهان نظامي اختلاف نظر به وجود مي آمد، در مورد اين منطقه اتفاق نظر كاملي وجود داشت، به همين دليل، بلافاصله پس از اتمام عمليات فتح مبين مقدمات اجراي عمليات الی بيت المقدس فراهم شد.
در اجراي عمليات جديد از آن جهت بر سرعت عمل تأكيد مي شد كه دشمن اطمينان داشت آزادسازي اين منطقه هدف عمليات بعدي جمهوري اسلامي است، لذا سهل انگاري در اين امر، افزايش آمادگي دشمن و دشوارترشدن كار نيروهاي خودي براي رسيدن به اهداف را در پي داشت. ضمن اين كه دشمن از مدت ها پيش بر اقدامات پدافندي خود در اين منطقه افزوده بود.
اما قبل از عملیات، طرحریزی خود عملیات الی بیتالمقدس با توجه به تفاوتهای آشکار زمین در این منطقه با سایر مناطق عملیاتی به ویژه فتح المبین، دشواری و پیچیدگیهای زیادی را داشت در منطقه فتح المبین با وجود وسعت کم چهار تا قرارگاه آنجا عمل کردند ولی در منطقه عملیاتی الی بیتالمقدس با وسعت بسیار زیاد تقریبا نزدیک به دو برابر سه تا قرارگاه عملیاتی حالا باید عمل میکردند. درمنطقه فتح المبین از تک احاطهای استفاده کردیم اما در عملیات الی بیت المقدس باید از تک جبههای یعنی رودر رو با دشمن باید استفاده میکردیم. اینها بسیار مهم بود. نکته بعدی در بحث شناسایی خود منطقه هست که قبل از هر عملیاتی منطقه نبرد توسط نیروهای اطلاعاتی و عملیاتی شناسایی میشوند که استعداد یگانهای دشمن موجود در منطقه کاملاً به دست بیاید و شیوه تدافع یگانهای دشمن و راهکارهایی که بشود در مقابل آن استفاده کرد را باید احصا کرد. نقاط ضعف و قوت دشمن را باید کسب اطلاع کرد و عملیات باید بر مبنای اطلاعات موجود به دست آمده طراحی میشد. در این عملیات نیروهای شناسایی اسلام هم زمان با عملیات فتح مبین کار شناسایی را شروع کردند و به نتایج مطلوبی هم رسیدند که خاطرات نابی در این حوزه وجود دارد.
توان رزمی رزمندگان اسلام
معنويت : رزمندگان اسلام طي اقامت در اردوگاه هاي آموزشي يا تاكتيكي از نظر معنويت نيز تقويت مي شدند و حضور روحانيون معزز در جبهه هاي جنگ براي بالا بردن اعتقادات مذهبي رزمندگان نشان گر همين مطلب است. اعمال معنوي كه رزمندگان قبل از عمليات انجام مي دادند شامل:
نمازهاي يوميه، نمازهاي شب، مناجات، خواندن دعاها و طلب مغفرت از خداوند و رسيدن به مقامات عالي عرفاني، كه بعضي از رزمندگان به مقامي مي رسيدند كه از روز و محل و چگونگي شهادت خود نيز خبر مي دادند و به اين مقام رسيدن جز با عبادت و اعمال با اخلاص جهت رضاي خداوند به دست نمي آيد.
آموزش: آموزش نيروها از نظر توانايي جسمي این گونه بود:
قبل از هر عمليات آموزش نيروها نسبت به شرايط آب و هوا و زمين منطقه عملياتي انجام مي گرفت و این آموزش ها شامل: راهپيمايي هاي طولاني، آموزش هاي تاكتيكي لازم، دوهاي صبحگاهي بود.
نمونه آموزش:
«به خاطر اين كه نيروها بتوانند خود را با آب و هواي گرم و نفس گير جنوب تطبيق دهند و براي ستون كشي هاي طولاني، عملياتي كه در پيش داشتيم آمادگي لازم جسماني و رواني را كسب كنند. فرماندهان تدبيري را اتخاذ كردند و به مرحله اجرا گذاشتند. به عنوان مثال بعد از انتقال نيروهاي تيپ 27 محمدرسول الله(ص) از دو كوهه به اهواز براي اين كه بچه ها خودشان را بسازند و آماده كنند، ابلاغ شد كه نيروهاي كليه گردان ها بايد فاصله بين اهواز تا عقبه اصلي تيپ در دارخوين را با پاي پياده طي كنند. بچه ها با اشتياق وصف ناپذيري اين فرمان حاج احمد را قبول كردند در آن گرماي نفس گير اوايل ارديبهشت ماه خوزستان، نيروهاي گردان هاي تيپ 27 فاصله 83 كيلومتري اهواز تا دارخوين را با پاي پياده طي كردند امري كه صرفاً ناشي از احساس تکلیف و روحيهی بالاي ايماني و ولايت پذيري بود كه نسبت به فرماندهي داشتند.»
سردار شهيد حسين قجه اي فرمانده گردان سلمان فارسي نيز در دفترچه ياداشت روزانه خود چنين مي نويسد:
«پنج شنبه2/2/1361 امروز روز حركت دادن نيروهاي گردان به سمت اردوگاه جديد تيپ در انرژي اتمی(دارخوين)مي باشد. به همين دليل طبق دستور فرماندهي تيپ و محك زدن نيروها قرار شد نيروهاي گردان را از اهواز تا دارخوين پياده انتقال دهيم يعني 83 كيلومتر راهپيمايي كنيم ساعت 7 غروب دوم ارديبهشت نيروها را از اهواز حركت داديم و آن ها تا ساعت 2 بامداد راهپيمايي كردند.
جمعه 3/2/1361 از ساعت 2 تا 4 صبح استراحت، بعد نماز صبح (مراسم صبحگاه و صرف صبحانه) مجدداً ادامه مسير تا 11:45 دقيقه بعد نماز، ناهار و استراحت ، مجدداً از ساعت 4 بعد از ظهر حركت به سمت مقصد، البته پيش از حركت از آن جا كه عصر جمعه بود اول دعاي سمات را خوانديم و بعد راه افتاديم و تا ساعت 9:30 در راه بوديم بعد از آن، استراحت، شام، اقامه نماز و ادامه مسير وقتي به مقصد رسيديم پاهاي همه بچه ها تاول زده بود.»
اما در بحث توان مقابله ما با دشمن و مهمترین مواضع و استحکامات در غرب رودخانه کارون تا جاده اهواز -خرمشهر چند نکته حائز اهمیت است. از لب ساحل کارون تا جاده اهواز-خرمشهر یک دشتی به عمق هفده کیلومتر ما در مقابل خودمان داشتیم که به دلیل پیچ و خم رودخانه در بعضی اوقات این فاصله به حدود بیست کیلومتر هم میرسید. واحد مهندسی سپاه سوم عراق در این دشت به فاصله پنج کیلومتر یک خاکریز سراسری زده بود به صورت شمالی جنوبی که موازی رودخانه احداث شده بود. یعنی مهندسی دشمن سه خاکریز در منطقه داشت و یکی دیگر هم در شب عملیات شروع کرد که حد فاصل جاده بود با نخستین خاکریزی که از قبل داشتند. عملاً چهار رده خاکریز ما در مقابل خودمان داشتیم. خب اینجا باید یاد کنیم از سردارشهید حسن باقری فرمانده قرارگاه تاکتیکی نصر و یکی از طراحان اصلی عملیات که در مورد مهمترین تدابیر و اقدامات بازدارنده فرماندهان ارتش عراق در منطقه شمال خرمشهر و غرب کارون علیه تحرکات نیروهای رزمنده ما اینطور عمل کردند:
«...با توجه به تداوم شناسايي و تردد نيروهاي ما در منطقه جنوب خوزستان، اخبار و اطلاعاتي به عراق رسيده بود كه عمليات بعدي ايران در كجا آغاز خواهد شد. از طرفي، به دليل حساسيت سياسي- نظامي كه شهر بندري خرمشهر و جنوب اهواز براي عراق داشت ؛ لذا ارتش عراق، تمام واحدهايش را از تمام مناطق جمع كرد و به منطقه عملياتي مزبور گسيل داشت. آرايش يگان هاي ارتش عراق در غرب رود كارون تا حد جاده آسفالت اهواز- خرمشهر به اين صورت بود كه دشمن با توجه به نبردهاي قبلي، خصوصاً عمليات دارخوين در بهار 1360، آمد و يك خاكريز عظيمي را روي جاده آسفالت اهواز به خرمشهر احداث كرد. فرماندهان عراقي، اسم اين خاكريز(دژ) مانند را گذاشته بودند: (خط بارلو). يعني آن ها تا اين حد به استحكام خطوط دفاعي شان اهميت مي دادند. علاوه بر آن، عراق آمد و واحدهايي را تشكيل داد كه پرسنل اين واحد ها، عمدتاً از نفرات ورزيده و نخبه ارتش نبودند؛ افرادي بودند كه كارآيي زيادي نداشتند و از دست دادن آن ها براي ارتش عراق در حكم ضربه اي كاري محسوب نمي شد؛ چراكه نيروي كيفي نبودند و از حيث آموزش هم خيلي كم آموزش ديده بودند. از جمله اين نوع يگان هاي غير كيفي، يكي هم تيپ 55 زرهي بود كه عراق آن را به سرعت تشكيل داد و در منطقه حدفاصل ساحل غربي رود كارون تا جاده آسفالت اهواز- خرمشهر مستقر كرد.
دشمن اين طور محاسبه كرده بود كه اگر نيروهاي اسلام بخواهند در اين محور نفوذ كنند، با اين تيپ برخورد خواهند كرد و اگر آن ها دست بالا را بگيرند، اين تيپ از بين خواهد رفت؛ ليكن واحد قديمي و زبده ارتش عراق مثل لشكر 3 زرهي يا لشكر 9 زرهي يا لشكر11 پياده، سالم و تازه نفس باقي خواهد ماند. بدين ترتيب، لشكرهاي زبده عراقي خواهند توانست ضد حمله انجام بدهند و مناطقي را كه از دست مي دهند، با اتكا به اين نيروهاي تازه نفس و كيفي، دوباره پس بگيرند.
در اين محور، ارتش عراق داشت خط دفاعي خودش را تقويت مي كرد. آن ها در مقابل كارون، به فاصله هفت- هشت كيلومتري ساحل، در حال احداث خطي بودند تا مانع از عبور نيروهاي ما از رودخانه بشوند.»
مرحله اول عملیات
عملیات در بامداد 10 اردیبهشت 61 با رمز یا علیبنابیطالب(ع)آغاز شد و در مدت زمان كوتاهي همه يگان ها با دشمن درگير شدند و تا تاريخ 16/2/1361 ادامه پيدا كرد.
مرحله دوم عملیات
اين مرحله از تاريخ 16/2/1361 آغاز شده و تا تاريخ 19/2/1361 ادامه پيدا كرد.
مرحله سوم عملیات
يگان هاي عمل كننده خود را به مرز رساندند و پاتك هاي سنگين دشمن را خنثي و پس از چند روز جنگ نا برابر در مرز مستقر شدند. در اين مرحله به علت خستگي و تحليل رفتن نيروهاي خودي بخاطر 9 روز نبرد سنگين و مقاومت شديد دشمن با توجه به انهدام نيروي دشمن موفقيت ديگري كسب نشد.
مرحله چهارم عملیات
اين مرحله از ساعت 22:30 مورخه 1/3/1361 آغاز گرديد و طي دو شبانه روز نبرد سنگين و نفس گير در آن هواي گرم و سوزان خرمشهر با رشادت ، ايثارگري و ازجان گذشتگي رزمندگان اسلام ساعت 11 صبح مورخه 3/3/1361 حماسه آزادسازي خرمشهر تكميل گرديد و خونين شهر دوباره خرمشهر شد.
شهید سید مرتضی آوینی می گوید:«خرمشهر شقایقی خونرنگ است كه داغ جنگ بر سینه دارد... داغ شهادت. ویرانههای شهر را قفسی درهمشكسته بدان كه راه به آزادی پرندگانِ روح گشوده است تا بال در فضای شهر آسمانی خرمشهر باز كنند. زندگی زیباست، اما شهادت از آن زیباتر است. سلامت تن زیباست، اما پرندهی عشق، تن را قفسی میبیند كه در باغ نهاده باشند...آنان درغربت جنگیدند پیکرهایشان زیر شنی تانک های شیطان تکه تکه شد و به آب و باد و خاک و آتش پیوست اما راز خون آشکار شد راز خون را جز شهدا در نمی یابند...»
سردار سرلشکر پاسدار حاج حسین همدانی نیز دراین باره می گوید: «ما هدفمان عالیست. ما نه تنها خرمشهر را آزاد می کنیم میائیم سرزمین اشغال شده را هم آزاد می کنیم که ان شاءالله جوانان امروز ما که نسل بعد دفاع مقدس اند، مطمئنم بهتر از نسل دفاع مقدس حتماً وارثان خوبی هستند و این کار را خواهند کرد...برای من عملیات الی بیت المقدس هنوز ادامه دارد و به پایان نرسیده...»
بازتاب داخلي و خارجي عمليات
در ساعت ۱۰:۵۵ دقیقه بامداد چهارشنبه، چهارم خرداد ۶۱ خبرگزاری های بین المللی، در گزارش هایی كه با عنوان «بسیار مهم» از بغداد به سراسر جهان مخابره كرد برای نخستین بار ضمن استناد به بیانیه نظامی بغداد اعلام داشتند كه عراق «تلویحا به شكست خود اعتراف كرده است.
*خبرگزاری رسمی عراق - آی.ان.اِ- طی یک اطلاعیه کوتاه، ضمن آن که ازخرمشهر با عنوان «بندر خرمشهر»نام برد، اعلام کرد:
«...سخنگوی ارتش عراق اعلام کرده است که نیروهای عراقی بامداد روز سه شنبه (سوم خرداد1361)به طور کامل بندر خرمشهر را ترک کرده و تا مرزهای بین المللی عقب نشینی کرده اند... عقب نشینی نیروهای عراقی، از روز یکشنبه اول خرداد 1361آغاز شده بود.
*همین اطلاعیه تلکس بین المللی خبرگزاری عراق، عصر روز 4/خرداد/1361 به صورت دیگری از سوی رادیو صوت الجماهیر بغداد به اطلاع افکار عمومی مردم عراق و کشورهای عربی حاشیه جنوبی خلیج فارس رسانده شد:
«...یک سخنگوی ارتش عراق اعلام کرده است که نیروهای پیروزمند قادسیهی صدام، پس از آن که تمامی حمله های قوای دشمن مجوس و نژادپرست فارس را در مناطق الخفاجیه[سوسنگرد] و الاحواز[اهواز] با اقتدار کامل دفع کردند...
صبح روز 24/5/1982در یک جابجایی تحسین برانگیز، عقب نشینی تاکتیکی[!] خود را از جبهه محمّره[خرمشهر] با موفقیت کامل انجام دادند.
مجد و افتخار بر لشکریان پیروزمند- صدام حسین
*این دعاوی درست در شرایطی از رادیوی دولتی بغداد پخش می شد كه خبرگزاری آمریكایی« یونایتدپرس» در ساعت بیست وچهار و بیست ودو دقیقه همان روز، در گزارش ارسالی خود از بیروت، سربازان عراقی را در حال فرار توصیف كرده و نوشت:
« ... سربازان در حال فرار عراق، سرگرم گریختن از خرمشهر و مناطق اشغالی هستند.»
*روزنامه جمهوري اسلامي ايران: «(2/3/1361) به نقل از روزنامه الاهرام در اين زمينه نوشت: هيچ كس انتظار نداشت خرمشهر با اين سرعت به دست ايرانيان بيفتد. باز پس گيري خرمشهر با اين سرعت تكان دهنده است، زيرا عراقي ها بيست ماه پيش، پس از آن كه خرمشهر به دستشان افتاد ، سه خط دفاعي قوي در داخل خاك ايران تشكيل داده بودند.»
*يك ديپلمات غربي در عراق: «خرمشهر يك جايزه بزرگ است. اگر ايراني ها آن را پس بگيرند عراق حرفي براي گفتن نخواهد داشت.»
*خبرگزاري آسوشيتد پرس: «سقوط خرمشهر را شكستي توهين آميز و واقعي براي دولت صدام در جنگ 20 ماهه ارزيابي كرد.»
*روزنامه واشنگتن پست:
«مقام هاي آمريكايي از اين كه ايران توانست به فاصله كمي از حمله ماه مارس(فتح مبين) چنين ضربه بزرگي بر عراق وارد كند اظهار تعجب نمود و افزودند كه ايران تاكتيك حمله زميني را به نحواحسن انجام داده است. عملياتي كه عراق هنوز در آن موفق نبوده است طبق محاسبات پنتاگون. تا به حال ايران چهار حمله عظيم داشته است، ليكن اين حمله اخير قاطع ترين آن هاست.»
*خبرگزاري فرانسه: «نيروهاي مسلح ايران (ارتش، بسيج، سپاه) ثابت كردند كه از يك انسجام بهت آور و غير مترقبه برخوردارند. نيروي بسيج كه تجهيزات نظامي اندك ولي انگيزه هاي مذهبي عميق دارند عامل تعيين كننده اي را در پيروزي هاي اخير ايرانيان تشكيل مي دهند.»
رادیو دولتی انگلیس كه در شامگاه نهم اردیبهشت ۱۳۶۱ اعلام می كرد: «چنانچه ایرانیان درصدد بازپس گرفتن خرمشهر برآیند، سخت ترین» گردو «را برای شكستن برگزیده اند.» سرانجام ناچار شد سكوت خود را بكشند و طی گفتاری در روز پنجم خرداد ماه سال ۶۱ یعنی دو روز پس از آزادسازی خرمشهر توسط رزمندگان اسلام حیرت زده اعلام كند: «از زمانی كه خبرنگاران غربی از نیروهای عراقی در خرمشهر دیدن كرده و از روحیه خوب آنها گزارش داده اند، بیش از سه یا چهار روز نمی گذرد كه ناگهان همه شهر از دست عراقی ها بیرون كشیده شد.»
*رادیو دولتی صدای امریكا: پس از پنج شبانه روز سكوت و امتناع از انعكاس خبر فتح خرمشهر توسط نیروهای ایران، سرانجام در« گزارش ویژه » هشتم خرداد ماه سال ۱۳۶۱ خود می گوید: « با وجود مشكلات تداركاتی، ناآرامی های ناشی از انقلاب و كاهش تدریجی قدرت عملیات نیروهای هوایی ایران، ماشین نظامی ایران به گونه ای اعجاب آور عمل كرد.»
روزنامه گاردین چاپ انگلستان: «سقوط خرمشهر یعنی سقوط آخرین و مهم ترین افتخار جنگی عراق كه ایرانی ها با بازپس گرفتن آن، این برگ برنده را كه به وسیله آن عراق می كوشید ایران را به پای میز مذاكره بكشاند، از دست بغداد ربودند.»
*وزیر امور خارجه آمریكا «الكساندر هیگ»: «پیروزی های اخیر ایران در جنگ با عراق برای آمریكا نگران كننده است و منافع غرب خصوصا آمریكا را در منطقه به خطر انداخته است.»
در بحث نتایج عملیات ما الحمدالله دسترسی به همه اهداف عملیاتی را داشتیم. آزادسازی 5830 کیلومتر مربع از خاک جمهوری اسلامی، آزادسازی شهرهای خرمشهر و هویزه که در مرحله دوم عملیات شهر هویزه آزاد شد و پیکر شهدای عملیات نصر از جمله سردار شهید حسین علمالهدی از زمین های گلگون خوزستان تفحص و به خاک سپرده شد.
نتایج این عملیات عظیم حاصل فداکاری همه رزمندگان بود. ایستادگی و از جان گذشتگی حدود شش هزار شهید در این عملیات و حدود 24 هزار مجروح. اما یاد کنیم از حماسه بچههای دلاور هوانیروز که با بالگردهای 205، 206، بالگرد شنوک، بالگرد 214، بالگرد تهاجمی کبری در این عملیات شرکت کردند. پایگاههای عمل کننده ما در این عملیات پایگاه پشتیبانی عمومی اصفهان، پایگاه مسجد سلیمان، پایگاه کرمان و پایگاه تهران بود که حدوداً 5180 ساعت سورتی پرواز بچهها داشتند.
عملیات الی بیت المقدس(عملیات طاهری) در اسناد ارتش عراق
سرهنگ عراقی عبدالعظیم الشکرچی (پناهنده شده به ایران)
«شب قبل از عملیات نیروهای ایرانی ،صدام به دیدارمان آمد و گفت: «مطمئن باشید که روی زمین هیچ قدرتی وجود ندارد که بتواند خرمشهر را از ما پس بگیرد.» نظامیان تحت تأثیر صدام مدام اورا تشویق کردند.
در زمان فتح خرمشهر از سوی ایرانی ها من فرمانده گردان 419 بودم ودر خرمشهر مستقر بودیم. هنگام آغاز عملیات از سوی ایرانی ها زمین زیر پایمان به لرزه در آمد و ابر سرخ رنگی بر سقف آسمان چسبید و اضطراب سربازان عراقی دوچندان شد، سربازانی که پس از زمان کوتاهی به اجسادی مفروش بر زمین مبدل شدند. یک روز بعد 3/3/61خرمشهر به رزمندگان اسلام بازگشت و تیپ 419عراق متحمل 1000 اسیر،500 زخمی،1500 کشته شد که در بخش نامه داخلی تیپ های لشگر 7 به ثبت رسید.»
*سرهنگ عراقی کامل جابر: «محاصره نیروهای ما و سربازان فراری ما توسط نیروهای اسلامی از ساعت 23شب 3/3/61 آغاز شده بود.هر کس در فکر جان خود بود.گویی زمین دهان باز کرده بود تا کشته های ما را ببلعد.گویی پرندگان ابابیل از آسمان فرود می آمدند تا ما را با سجیل سنگباران کنند.جسد سرهنگ ستاد صبحی الدلیمی رئیس اداره مهندسی و مسئول نظامی سپاه سوم عراق که مسئول ویرانی خرمشهر بود زیر پای سربازان لگدکوب می شد. سربازان ایرانی مثل داوطلبان مرگ به سوی ما می آمدند، انگار می خواستند ما را از روی زمین محو کنند.
*سند محرمانه:
محرمانه و خصوصی فرماندهی لشکر 5 مکانیزه
شعبه ی ستاد کل (اطلاعات )
شماره / س21
به / گروه ب، تیپ109 مورخ 7/2/1982
موضوع / تشویق
هر نظامی که بتواند هر فرد در حال فرار به سمت دشمن را به قتل برساند و جسد او را به ما تحویل دهد توسط فرماندهی لشکر به یک درجه بالاتر ارتقا می یابد، علاوه بر این از مرخصی یک ماهه و هدیه بسیار نفیسی برخوردار می شود. تقاضا می کنیم این موضوع را طی بخشنامه ایی به پرسنل واحد خودتان ابلاغ کنید و ما را مطلع سازید.
سرتیپ ستاد
ماهر عبدالرشید
فرمانده لشکر 5 مکانیزه
آیا بنی صدر خائن بود !؟
در ادامه به نکته ای اشاره می شود که در برنامه«دیروز امروز فردا» تاریخ 3/3/89 به مناسبت بزرگداشت سوم خرداد اختصاص داشت و با حضور دریابان علی شمخانی فرمانده وقت سپاه خوزستان برگزار شد. ایشان به موضوع مهمی در خصوص بنی صدر پرداختند(بنی صدر خائن نبود)که نگاه آقای شمخانی کاملاًدرتضاد با نامه فوق و نگرش رزمندگان و نیروهای انقلابی بود و از همین رو شائبه های گوناگونی در محافل مختلف و خصوصاً دانشجویی مطرح گشت که برای پاسخ به این شائبه ها به نکاتی اشاره می شود تا اذهان عمومی نسبت به این موضوع روشن وخود قضاوت کنند.
بخشی از صحبت های مجری برنامه «دیروز امروز فردا» با دریابان شمخانی:
مجری برنامه: ما در سال اول جنگ 20 هزار کیلومتر خاکمان را از دست دادیم و سال بعد پس گرفتیم، چرا این اتفاق افتاد؟
دریابان شمخانی: عراق از 22/بهمن/57 تا 31/شهریور/59 برای برطرف کردن عقدهای که از قرارداد 1975 داشت وقت صرف کرد. ما درگیر انقلاب بودیم و ناآشنا با واقعیات جنگ. این البته مفهومش خیانت نیست.
مجری برنامه: شما درباره بنی صدر صحبت میکنید؟
دریابان شمخانی: بله. بنیصدر خائن نبود. این تفاوت نگاه وی در اداره جنگ بود و اندیشه عمل وی غلط بود اما خیانت نبود.
دریابان شمخانی: بنیصدر میخواست با پیروزی در جنگ در میدان جنگ تهران نیز پیروز شود و به هیچ بهایی حاضر نبود جنگ را ببازد و حتی نمیخواست پیروزی در جنگ را با هیچ کس شریک شود. او مطمئن بود که پیروز جنگ خواهد بود و امیدوار بود با پیروزی در جنوب، در تهران هم پیروز شود که البته این نیت صادق و سالم نبود و روشهای وی برای جنگ نیز غلط بود که منجر به آن نتایج شد، اما خیانت هرگز و من هیچوقت این گونه فکر نکرده و نمیکنم.
مجری برنامه: آقای شمخانی درباره مطالبی که درباره ندادن مهمات و تجهیزات به نیروهای سپاه مطرح میشود و نامهای که خود شما در اینباره نوشته اید؟
دریابان شمخانی: بله من این نامه را نوشتم و بنیصدر مخالف سپاه بود. بنیصدر مخالف سپاه و ما بود اما دشمن ما نبود. وی تصور میکرد نباید کسی را در پیروزیاش شریک کند و سپاه را مزاحم خود میدید. یک وقتی آدم با طرفش تبانی کرده که شکست بخورد این خیانت است اما یک وقتی اشتباه میکند و شکست میخورد.
نکته: لازم است جهت یادآوری آن دوران و اقدامات خیانت بار بنی صدر در عدم تجهیز مدافعین خرمشهر که تا آخر مسئولیتش ادامه داشت و منجربه سقوط شهر گردید و موضوعات مختلف و متنوع دیگری که در زمان او باعث تضعیف انقلاب اسلامی و شکاف میان نیروهای انقلابی و ارتش و هم چنین آشفتگی در جبهه های جنگ گردید، نکاتی یاد آوری و تأکید شود که بنی صدر خائن بوده است. مثل کشمیری، کلاهی و قطب زاده.
اما بیان این جملات از سوی افرادی چون دریابان شمخانی بسیار جای تعجب دارد .ایشان خود و دیگر برادران رزمنده شان و مردم مظلوم خوزستان زخم خورده خیانت بنی صدر هستند. آیا می شود با قبح زدایی از موجودیت از هم گسیخته فرد مفلوکی چون بنی صدر که به صورت حساب شده از سوی سازمان های اطلاعاتی غربی و اسرائیلی شناسایی و در مسیر انقلابیون قرار گرفته و تا رده ریاست جمهوری پیش رفت و به امام روح الله و روحانیت حمله ور شد و برای نظام نوپای اسلامی مشکلات عدیده ای را فراهم آورد، خیانت او را تطهیر کرد؟
آیا کد رمزجاسوسی بنی صدر با حقوق ماهیانه 1000 دلاردر سفارت و لانه جاسوسی آمریکا کشف نگردید؟
آیا عناصر اطلاعاتی غرب در دهکده نوفل لوشاتو و پاریس با بنی صدر تماس نداشته اند؟
آیا استدلال بنی صدر در حذف روحانیت خیانت نبوده است؟
آیا بایکوت کامل سپاه پاسداران و بسیج مردمی و حتی نیروهای حزب اللهی ارتش پس از شروع جنگ خیانت تلقی نمی شود؟
شاید گفته شود که در اثر بدگویی اطرافیان نسبت به سپاه و روحانیت بدبین شده است!!
چرابنی صدر به نیروهای حزب اللهی ارتش همچون شهید علی صیاد شیرازی فشار آورد و در نهایت ایشان را عزل و مدتی خانه نشینش کرد؟ آیا این نیز خیانت نمی باشد؟
*به داد ما برسید ...
نامه تاریخی دریابان علی شمخانی (فرمانده وقت سپاه خوزستان)
خوزستان، بمباران، تجاوز عراقيها و جهنم بعثيها. نخلستان ها در آتش ميسوزند. هيچ نيروي نظامي براي مقابله با تجاوز وجود ندارد. تنها نيروهاي مدافع شهر، جواناني هستند كه يكي يكي بر زمين ميافتند و فرياد ميزنند:«به دادمان برسيد».
تهران هنوز وقوع جنگ را باور ندارد. سپاه سازمان و تشكيلات منسجمي ندارد و با امكانات محدود به دفاع ميپردازد.
هنوز هم جملات نامه فرمانده وقت سپاه پاسداران خوزستان در گوش هر ايراني طنينانداز است كه: «به داد ما برسيد... از 150 پاسدار خرمشهر تنها 30 نفر باقي مانده،... ميتوانيم با 30 خمپاره، خونينشهر را براي سه ماه نگه داريم و امروز 30 تفنگ نداريم…»
بسمه تعالی
وانزلنا الحدید فیه بأس شَدید
3/8/59
مسئولين، مسلمين
به داد ما برسيد. اين چه سازمان رسمي شناخته شدهاي است كه اسلحه انفرادي ندارد. نيروهاي شهادتطلب پاسدار را آموزش نداديد. مسامحه كرديد. چوبش را از خداي عزّوجل ميخورديد و خواهيد خورد. چه بايد بگويم كه شايد شما را به تحرك وا دارم. اين را بگويم كه از 150 پاسدار خرمشهر تنها 30 نفر باقي مانده، بگويم كه ما ميتوانيم با 30 خمپاره، خونينشهر را براي سه ماه نگه داريم و امروز 30 تفنگ نداريم و حال آن كه سازمان هاي غير رسمي با امكانات فراوان بر ما آن ميرانند كه بايد برانند. واقعيت اين است كه ارتش امروز ما نميتواند بدون وجود سپاه پاسداران و بالعكس كوچك ترين تحركي داشته باشد. من را وقت آن نيست كه بگويم تا به حال چه كارهاي متهورانهاي انجام دادهايم. خدا ميداند كه ما تانك هاي دشمن را لمس كرديم، فغانهاي زنانه آن ها را در شبيخون هاي خود شنيديم. سايه ما به حول خدا و مكتب اسلام همواره مورد حملات سلاح هاي سنگين دشمن بوده و هست. دشمن هرگز نتوانسته است اسير ما را تحمل كند، اسراي پاسدار يا از پشت تيرباران شده و يا آن كه در زير تانك ها له و لورده گرديدهاند.
پناهندگان عراقي همواره ترس نيروهاي دشمن را از پاسداران انقلاب به عنوان يك معجزه الهي مطرح ميكنند. سلاح را به دست صالحين بدهيد، سلاح را به دست صالحين بدهيد. تا به حال دشمن حسرت گرفتن يك اسلحه كمري را از پاسداران همواره به دل داشته و خواهد داشت. ما شهداي زنده فراوان داريم. ما اصحاب حسين به مقدار زيادي داريم. ما برپادارندگان كربلاي 30 روزه خونينشهريم. ما بهشت را در زير سايه شمشيرها ميبينيم. شهداي 25 روزه ما هنوز دفن نشدهاند. به داد ما برسيد. ما نياز به اسلحه و امكانات داريم.
ما در راه خدا جان داريم كه بدهيم اما امكانات دادن جان را نداريم. به خود بياييد، فريادهاي پاسداران از فقدان امكانات بر ما زمين و زمان را تنگ كرده، خستگي زياد مانع از ادامه نوشتن من ميشود. ولي بازهم بايد بدانيد كه ما شهيدان زندهاي هستيم كه به نبرد خويش عليه مردگان زنده ادامه خواهيم داد. اگر وساطت كنيد و ما را به حديد خداوند مسلح سازيد فضرب الرقاب خويش را تا سقوط دولت بعث عراق و ديگر زورمندان و قلدران ادامه خواهيم داد وگرنه تا آن زمان مبارزه خواهيم كرد كه شهيد شويم و تكليف شرعي خويش را به جا آوريم.
والسلام
علي شمخاني
فرمانده سپاه پاسداران انقلاب اسلامي خوزستان