
سرویس دریچه: در ادامه نشست اندیشمندان و نخبگان سینما انقلاب در رابطه با سینمای عدالت دکتر حسن عباسی در دومین روز از ششمین سال محفل سینما انقلاب سخنرانی داشت که خلاصه آن در ادامه میآید.
دفتر زندگی انسان شیعه چهارده فصل دارد، گاهی علویست و گاهی فاطمی، گاه حسنی و گاه حسینی وادامه دارد تا لایه ی مهدوی و حکایت از این دارد که ما فصل های مختلف زندگیمان را بشناسیم. چه بسا یکی عاشورای زندگیاش امروز باشد و همزمان دوست نزدیکش و برادرش در عرصه جعفریست. یکی زندگیاش الان رضوی است و دیگری نقوی.
مهم این است که بدانیم برای همه مقاطع زندگی ما ائمه ما و معصومین(ع) سیره و رویهای را به ودیعه گذاشتهاند. البته وجه عاشورایی ما همواره پررنگ بوده و در دو راهی ذلت و عزت رویکرد عاشورایی را انتخاب میکنیم؛ اما اینکه در مقاطع دیگر زندگی چگونه به آن سیزده معصوم دیگر مراجعه کنیم یک پرسش است. انسان شیعه دچار استیصال نمیشود، چون دفتر تشیع همواره برای او برگی به عنوان سیره و زندگی دارد. در این ایام فاطمیه باید دید چه درسهایی میتوان از حیات ایشان گرفت و در نتیجه جامعهای سالم داشت.
اما راجع به سینما، سینما ما با داعیه مطالبه عدالت و سیر مسیر آسیبشناسی اجتماعی پیش می رود. سینمای غالب کشور مروج حیات بورژوایی و حیات آمریکایی است و بیش از نود درصد آثار سینمایی هیچ ربطی به حیات اسلامی ندارد؛ پس به تعبیر بزرگی که می فرمود این آثار حدیث نفس است، فیلمسازی که عقیدهاش و ایدههایش اسیر عقدههایش است نمی تواند ایدئولوژیک فیلم بسازد.
هیچ فرهنگی نمیتواند به حقیقت برسد جز اینکه رویا و خیالی از غایت را مد نظر داشته باشد مثالش رییسجمهور جدید آمریکا است که در صحبتهای تبلیغاتیاش می گوید: سبک زندگی آمریکایی مرده است و من میخواهم رییس جمهور شوم تا این سبک و رویای آمریکایی را زنده کنم. در سبک زنگی اسلامی و حیات انقلابی آن رویا و خیال غایت ظهور امام زمان(ع) است.
فیلمهای اجتماعی ایرانی ویژگیها و مولفههایی را دارند:
1- خانوادههای متلاشی شده و متارکه زوجین
2- یکی همیشه میخواهد از ایران برود و این حاصل بی هویت بودن و ریشه در نسل قبل نداشتن
3- خیانت و نگاههای هیز
4- منابع مالی خانواده مشکل دارد و این نتیجه کلاه برداریست.
5- پیرها و سالمندان در این فیلمها جایی ندارند، جامعهای که هیچ چیز در آن هویت نداشته باشد آن جامعه بیریشه و بیبته است.
6- تک والدینی و فرزند طلاق بودن.
و جالب اینکه اسلام برای تمام این موارد منع دارد، پس این اتفاقات محصول جمهوری اسلامی و انقلابی نیست؛ بلکه محصول زندگی آمریکایی و غربی است.
اگر کسی می خواهد این مشکلات را آسیب شناسی کند این آسیب شناسی جمهوری اسلامی نیست، این آسیبشناسی سبک زندگی غربی است و من استقبال می کنم از این آثار چون اگر ما این نوع فیلمها را بسازیم مورد تهمت قرار می گیریم که شما نسبت به جامعه بورژوایی بدبین هستید.
در این نوع سینما یک سینمای مرسومی است به نام سینمای ابزورد، که البته نه دقیقاً به معنای نهیلیسم و پوچگرایی. در سینمای ابزورد مناسبات زندگی یک تکرار بیهوده است و در آن غایتی به نام متعالی شدن وجود ندارد و واقعیت این است که این نوع سینما نهایتاً به نهیلیسم ختم میشود و مبداء آن در ایران تئاتر کرگردن بود که بی سر و صدا به سینما رسید.
پس نگران سینمای بورژوای مدعی آسیبشناسی نباشیم چون آنها خودشان خودشان را نقد و تحلیل میکنند. و فیلمهایشان هیچ ربطی به جامعه ما ندارد.
بلکه واقعیت جامعه ما این است که با یک سینمای ابزورد زده ما هزاران جوان شهید داریم که به تعالی رسیدهاند مثالش در همین سوریه. در جامعه ما آنقدر امید وجود دارد که همسر جوانش را میگذارد و به جنگ رفته و شهید میشود.
رهبری خطاب به آمریکا گفت: ما تشکر میکنیم از ترامپ که چهره واقعی آمریکا را نشان داد؛ ما هم خطاب به این فیلمسازان میگوییم که تشکر می کنیم از شما که وجه واقعی حیات آمریکای و بورژوایی را به ما نشان میدهید.