به گزارش حلقه وصل، نشست «دو مدل تفکر دینی در علومانسانی» سهشنبه ۴ آبانماه در تالار فردوسی دانشکده ادبیات و علومانسانی دانشگاه تهران، به همت بسیج دانشجویی دانشکده، به مناسبت روز اعتراض امام خمینی(ره) به کاپیتولاسیون، برگزار شد. در این نشست، حسن رحیم پورازغدی، عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی سخنرانی کرد.
احترام به دین به عنوان یک فرهنگ
حسن رحیم پور ازغدی در ابتدای این نشست گفت: صورت مسئله کسانی هستند که مدعیاند برای دین به عنوان یک فرهنگ احترام قائلاند؛ به شرط اینکه دین، در مسائل اصلی بشری از جمله، در عرصه عمومی و اجتماعی دخالت نداشته باشد.
عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی مدعیان در این حوزه را به سه بخش تقسیم کرد و توضیح داد: دسته اول افرادی هستند که به دین در عرصه خصوصی و غیرمعرفتی احترام میگذارند، و در واقع تعارف میکنند؛ یعنی وقتی با آنها عمیقا گفتوگو میکنیم، متوجه میشویم که دین را اساسا نوعی معرفت نمیدانند بلکه ضد معرفت میدانند. دسته دوم کسانی هستند که برای دین غیرمعرفتی احترام قائل هستند، به شرط اینکه وارد عرصه قدرت و عرصه عمومی و ثروت و معرفت و منزلت و عرصه اجتماعی نشود، همانطور که برای بیدینی احترام قائل هستند برای هر نوع دینی نیز احترام قائلند.
دینداری، سلیقه شخصی
وی افزود: دسته دوم دینداری را سلیقه شخصی میدانند یعنی یکی با شرک راحتتر کنار میآید و یکی با توحید. دیگری مسیحی و برخی با لامذهبی و هر کسی با دینی سازگار است. همه اینها برای خود دیدگاهی است و هیچکدام نه اثبات میشود نه ابطال، نه قابل مقایسه است و نه قابل داوری. هر کسی به یکی دلبستگی دارد و دلبستگی یک رویکرد روانی و عملی است. یعنی رویکرد معرفتی نیست که شما بخواهید چیزی را به کسی اثبات یا ابطال کنید.
هیچکس سلیقه خودش را به دیگران تحمیل نکند
ازغدی در ادامه بیان کرد: درست است که سلیقه شخصی هر کسی برای خودش محترم است و باید به سلایق هم احترام بگذاریم، اما؛ هیچکس نباید سلیقه خودش را به دیگران تحمیل کند. این جمله خیلی حرف قشنگی است، اما؛ خیلی هم غلط است. غلط است نه به لحاظ شرعی و اخلاقی بلکه به لحاظ معرفتی این جمله اشکال دارد. یعنی شما به گزارههایی معتقد باشید، اما؛ به لوازم آن گزارهها به لحاظ عقلی و منطقی ملتزم نباشید! درحالی که اگر کسی به چیزی ولو من باب سلیقه عقیده داشته باشد، این عقیده التزام به لوازم عقیده دارد.
دسته سوم؛ گرفتار ایمان و کفر به بعض
عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی درخصوص مدعیان سوم گفت: دسته سوم؛ از یک تناقض درونی رنج میبرند. شخصا متدین هستند، اما؛ گرفتار ایمان و کفر به بعض میشود. یعنی میگویند، برخی از گزارههای دینی را که به اخلاق شخصی مربوط میشود، قبول دارم. بخشی که معطوف به نهادهای اجتماعی و حقوقی و قضایی و اقتصادی و تعلیم و تربیت و غیره مربوط میشود، قبول ندارم. چراکه گزاره مقدس منسوخ شده است.
وی در ادامه، درباره دسته سوم افزود: دسته سوم قالبا خودآگاه نیستند و دچار شیزوفرنی یا اسکیزوفرنی به لحاظ معرفتی هستند. آنها دینداران دوگانه اندیش و پارادوکسیکالی هستند که هم بیدین نیستند و هم در بسیاری از عرصههای دین دیندار نیستند. در دنیای دینی اندیشیدن و غیردینی زیستن به سر میبرند.
شروع سکولاریسم
رحیمپور ازغدی مخاطب بحث خود را دسته سوم قرار داد و گفت: مشکل ما این دسته از آدمها هستند. مخاطب ما تعریف خاصی از علم دارد. او گرفتار یک تعریف شخصی و غیردینی از دین است. او دانشگاه محل تحصیل را غیردینی، مسجد را محل تدریس دین میداند و تلاش میکند با ترجمه آثار سکولار در حوزه علومانسانی که همه از ایدئولوژیهای مختلف نشأت میگیرند؛ بین امر دینی از غیردینی و امر خصوصی از عمومی تفکیک کند. سکولاریسم از همین جا شروع میشود.
وی افزود: همین افراد بعدها به عرصه عمل و اجرا، سیاست، رسانه و تبلیغات وارد میشوند و برای جامعه تصمیمسازی میکنند. آنها بین دینی بودن و غیردینی، غیرعلمی و علمی تفکیک میکنند که به آن سکولاریزاسیون میگویند. سکولاریسم جنبه نظری دارد و سکولاریزاسیون یک تأثیرگذاری بر نهادهای مختلف در جامعه است، برای اینکه این نهادها غیردینی شوند. این دسته از افراد اساسا سواد علمی و آکادمیک و دینی ندارند و با قرآن و سنت آشنا نیستند.
دین مبنای جامعهشناسی و تفکر انسان
از مهمترین مباحث این نشست پرداختن به دسته سوم در تفکر علوم انسانی بود که این افراد دین را شخصی میپندارند و در زندگی شخصی خود نماز میخوانند و روز میگیرند؛ اما، در دنیای عمومی و روابط اجتماعیشان اسلام یک سنت منسوخ شده است. درحالیکه اسلام تصویر و جهانبینی و هستیشناسی و خداشناسی و معرفتشناسی را در یک بخش دارد و در بخش دیگر تدبیر جهان یعنی به کار گیری تکنولوژی در مسیر ارزشها و فرمولبندی و منشاء عمل و تحلیل اجتماع و حکومت است. نمیتوان دین را شخصی کرد و گفت دین تنها در خانه باشد و در اجتماع نباشد. تنها در خانه دروغ نگوییم و اخلاقمدار و دیندار باشیم؛ اما، در اجتماع دروغ بگوییم و حق مردم را نادیده بگیرم. دین مبنای جامعهشناسی و تفکر ما است.
دین مزاحم صاحبان قدرت و ثروت
عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی گفت: صاحبان قدرت و ثروت در دنیا میخواهند دینی نباشد تا آزادانه حکومت کنند. هیچ قدرتی در دنیا نمیخواهد در بند دین باشد. چگونگی انسانی تولید ثروت مهم است. صاحبان ثروت نمیخواهند دین به عرصه اقتصاد بیاید چون نمیخواهد کسی مانعشان شود. سوال اینجاست که آن دسته سوم، بهعنوان صاحبنظر دانشگاهی مسلمان اقتصاد، چرا نمیخواهند اقتصاد دینی شود؟چون دین مزاحمی است که باید تلاش کنند حداقل مزاحمت ایجاد شود. مخاطب ما کسانی هستند که دین دارند و دین اسلام را قبول دارند؛ اما، نمیخواهند دین به علوم انسانی و عرصه اجتماع وارد شود.
گزارههای علوم انسانی ایدئولوژیک است
رحیمپور ازغدی از دانشجویان خواست تنها، یک کتاب در هر رشتهای از رشتههای علومانسانی بیاورند تا نشان دهم هیچ بندی از این کتابها گزارههای تجربی و برهان عقلی نیست و صرفا داوری و پیشفرض و کاملا ایدئولوژیک است. همچنین از دانشجویان خواست تا یک تکنولوژی نشان دهند که در اختیار ایدئولوژی خاصی نباشد.
وی در ادامه گفت: همه با یک تعریف از انسان و هستی، خدا را انکار میکنند، همه خود را علمی میدانند؛ اما، تا به اسلام میرسد غیرعلمی می شود. مشکل این است که همه در سکولاریسم دین را از دنیا جدا میکنند، در حالیکه انبیا آمدند تا بگویند دین را از دنیا جدا نکنید؛ دنیای دینی نه دین دنیای.
عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی بیان کرد: سکولاریزم در معنای غربی یعنی اعتقاد به اینکه همه نهادهای آموزشی باید براساس علم و نه مذهب پیش روند. خود این عقیده از کجا میآید؟ عقیده چطوری اثبات میشود؟ چه ربطی به علم دارد؟ در تعریف مذهب میگویند مذهب غیرعلمی است و علم هم غیرمذهبی است. این گزارهها از کجا آمده است.
علم مقدس در جهت عبادت و خدمت به بشر
وی افزود: ما در اسلام میگوییم همه چیز به خدا متصل و مقدس است. چون خدا مظهر و منشاء اصلی امر قدسی است و چه چیزی در عالم به خدا وصل نیست؟ همه چیز به خدا متصل و ناظر و مقدس است. در اسلام چون منشا حقالله است پس علم و کار و ... نیز مقدس است. در تعریف غرب بشر دنیا را نمیشناسد و چون نمیشناسد، مقدساتش همان ناشناختهها میشود. اما در فرهنگ اسلامی علم در جهت عبادت و در خدمت بشر باشد، مقدس است، پس اقتصاد مقدس است و کسی که از خونه برای کار بیرون میآید تا اقتصاد بهتری برای خانوادهاش فراهم کند، مقدس میشود.
رحیمپور ازغدی گفت: غربیها جای مقدسات را عوض کردند و جای مقدسات را با غیرمقدسات تغییر دادند. او میگوید گزاره دین از سیاست جداست را ثابت کنند که جداست و ثابت کنند این جدایی به نفع بشر است.
سکولاریزاسیون
رحیمپور ازغدی در پایان اظهار داشت: چند معنا برای سکولاریزاسیون وجود دارد که ما برای هر معنا بحث مفصلی داریم و من در اینجا تنها به آن اشاره میکنم. یکی دین متعلق به زمان خاصی بوده و تاریخ مصرف داشته و امروز روزِ جامعۀ غیردینی است. این یک ادعاست و کدام آموزه دینی را به زمان گره زدهاید؟ ثابت کنید؟ آیا زمان حسادت، زنا، دروغ، جنایت و... گذشته است؟
وی ادامه داد: میگویند، نیروهای فراطبیعی را کنار بگذارید و فقط به حساسیتهای زندگی فوری و ضروری دنیوی بیاندیشید. سوم؛ دین مربوط به زندگی خصوصی است. خصلت درونی دارد و نباید بر جنبههای مختلف تسلط داشته باشد و لذا نباید از جامعهشناسی حقوق اقتصاد و علوم انسانی و ... صحبت کنیم. چه کسی گفته انسان را دو تکیه کنید؟ در مسائل درونی یک شخصیت و در مسائل بیرونی یک شخصیت دوم داشته باشد؟ چهارم؛ صورتهای مذهبی را میپذیریم؛ اما، نهادها و باورهای مذهبی را نمیپذیریم. یعنی مذهب به عنوان موضوعی برای بررسیهای جامعهشناسی یا روانشناسی باشد؛ اما، اگر دین منشا معرفتی برای یک بحث باشد با آن مشکل داریم. پنجم؛ زمانی جهان را مقدس میدانستند؛ اما، امروز فهمیدیم که انسان و جهان قابل تعبیر علمی و عقلانی است و فقط نیروهای مادی دخالت دارند. سوال اینجاست که علمی که فقط نیروی مادی را نگاه کند کافی نیست؛ چون ماده برای توضیح اتفاقات این عالم لازم هست ولی کافی نیست؛ اما، کجای دین گفته که فقط نیروهای معنوی را ببینید و نیروهای مادی را نبینید؟
در پایان این نشست رحیمپور ازغدی به سوالات دانشجویان در خصوص دین و علومانسانی و باورهای موجود در آن پاسخ داد.