مردم ما چرا انقلاب کردند؟ آیا اگر انقلاب نمیکردند الان وضع بهتری نداشتند؟
شاید این سوال را بارها در برخی مجالس، ادارات، تاکسیها و اتوبوسها و... شنیدهایم که قبل از انقلاب وضع اقتصادی مردم بهتر بود. آیا واقعا این جمله واقعیت دارد؟ برای اینکه به این شبهه پاسخ بگوییم باید نخست نگاهی اجمالی به سرانه درآمد مردم ایران از فروش نفت در سالهای منتهی به پیروزی انقلاب و همچنین شرایط کنونی کشور داشته باشیم.
- در سال ۱۳۵۶ میزان صادرات نفت ایران به ۵/۵ میلیون بشکه رسید، در حالی که الان صادرات نفت کشورمان به دلیل بالا رفتن مصرف داخلی، نگاه صیانتی به نفت به عنوان یک سرمایه ملی برای آیندگان و تحریمهای بینالمللی علیه خرید نفت از ایران، به حدود ۳/۱ میلیون بشکه رسیده است. به عبارتی صادرات نفت ایران در زمان رژیم پهلوی بیش از ۴ برابر زمان کنونی بود.
- جمعیت کشور در سال ۱۳۵۷، حدود ۳۵ میلیون نفر بود، در حالی که الان از مرز 80 میلیون نفر گذشته است و این به معنای بیش از دو برابر شدن نیازهای یک کشور به غذا، بهداشت، درمان، مسکن، آموزش و... است.
- ارزش دلار حاصل از فروش نفت در سال ۱۳۵۷ در بازارهای بینالمللی حدود دو برابر ارزهای دیگر بود، در حالی که در سال ۱۳۹۰ به دلیل ضعف اقتصاد آمریکا و جهشهای اقتصادی چین و ژاپن و اتحادیه اروپا و برخی کشورهای توسعهیافته این ارزش به نصف در معاملات بینالمللی رسیده است.
- مصرف کشور در سال ۱۳۹۰ در مواد غذایی شامل غلات، مواد پروتئینی، لبنیات، میوه و سبزیجات، پوشاک، لوازم خانگی، لوازم بهداشتی و… نسبت به سال ۱۳۵۷ بیش از چهار برابر شده است.
با چنین مقدمهای معلوم می شود که سرانه مردم ایران در حال حاضر نسبت به درآمدهای حاصل از فروش نفت بیش از ۱۶ برابر کاهش یافته است. با وجود چنین کاهش درآمد سرانهای با آمار و ارقام اثبات خواهیم کرد که وضعیت اقتصادی و رفاهی و آموزشی و بهداشتی مردم ایران به صورت شگرفی بهبود یافته است.
تنها به چند نما از شرایط اقتصادی-رفاهی مردم در دوران رژیم پهلوی اشاره میکنیم.
-در زمان رژیم پهلوی ۴۰ درصد جمعیت شهری و ۶۵ درصد جمعیت روستایی کشور زیر خط فقر زندگی میکردند.
- ۳۵ درصد مردم ایران دچار سوءتغذیه بودند.
- تنها ۴۵ درصد مردم ایران باسواد بودند.
- 75 درصد کودکان واجبالتعلیم به مدارس نمیرفتند.
- تنها ۵ شهر کشور از نعمت گاز به صورت پراکنده برخوردار بودند.
- تولیدات کشاورزی ایران تنها مصرف ۳۳ روز مردم را تامین میکرد.
- ۴۰ هزار مستشار نظامی آمریکایی در ایران حضور داشتند.
- ۳۵ هزار متخصص خارجی در صنایع نفت، مخابرات، پزشکی، خودرو سازی، برنامه و بودجه و… در کشور حضور داشتند.
- از کشورهای هند و پاکستان و بنگلادش و سریلانکا پزشک وارد میکردیم.
- 30 درصد جمعیت کشور را خانوارهای ثروتمند تشکیل میدادند که معادل ۹۰ درصد کل درآمد کشور را به خود اختصاص داده بودند و ۷۰ درصد بقیه تنها ۱۰ درصد درآمد کشور را در اختیار داشتند.
- در سال ۱۳۵۷ کشور با یک اقتصاد بیمار با تورم بیش از ۱۶ درصد، استقراض خارجی، کسری بودجه و کاهش تولید ناخالص ملی روبهرو بود .
- در چنین شرایطی محمدرضا پهلوی با استفاده از پول بیتالمال با هزینهای بالغ بر 300 میلیون دلار، جشنهای 2500 ساله را برگزار میکرد.
تمام اینها گویای وضعیت معیشتی مردم پیش از انقلاب است.
ولی کالاهای اساسی قبل از انقلاب ارزانتر بود و بعد از انقلاب شاهد گرانی این کالاها هستیم.
این مسئله از دو جهت باید مورد توجه قرار گیرد:
الف) از جهت سیاستهای اقتصادی توسعهای کشور، بررسیها نشان میدهد یکی از عمدهترین دلایل این امر، اعمال تعرفههای گمرکی پایین از سوی دولت نسبت به کالاهای وارداتی خارجی در قبل از انقلاب و افزایش این تعرفهها بعد از انقلاب بوده است. به عبارت دیگر در نتیجه اعمال تعرفههای گمرکی پایین، کالاهای خارجی به وفور و با قیمت بسیار نازل در بازار قبل از انقلاب یافت میشد. این سیاست اقتصادی نامناسب در جهت تضعیف تولیدات داخلی، افزایش وابستگی اقتصادی کشور به قدرتهای صنعتی و تامین بازار برای آنان بوده. زیرا در چنین شرایطی تولیدکننده نوپا و کمتجربه داخلی امکان رقابت با تولیدکننده توانمند و مجرب خارجی را نمییابد و به سهولت از صحنه رقابت خارج میشود و حضور در عرصه تولید را مقرون به صرف نمییابد .به همین جهت است که ارزانی کالاها (به معنای عرفی آن) یکی از بزرگترین موانع رشد و توسعه اقتصادی در جوامع -بخصوص در جوامع در حال توسعه- تلقی میشود. ارزانی غیرمعقول، موجب تضعیف موقعیت تولیدکننده و در نهایت، تضعیف تولیدات داخلی میشود.
ب) این مسئله از جهت قدرت خرید اکثریت افراد جامعه نیز قابل تامل و توجه است. بسیار میشنویم که در گذشته مثلا قیمت گوشت فلان مقدار بوده یا قیمت تخم مرغ چنان بود و در مقایسه با قیمتهای کنونی که بسیار افزایش یافته اینگونه نتیجهگیری میشود که چون قدرت خرید مردم کاهش یافته، وضعیت معیشت مردم بدتر شده است. در پاسخ باید توجه کرد که هم مشاهده عینی وضعیت جامعه و هم آمارها نشان از بهتر شدن نسبی وضعیت معیشت اکثریت افراد جامعه دارد. درست است که در گذشته قیمتها پایین بوده، ولی قدرت خرید مردم بسیار پایینتر از آن بوده است. آمارها و بررسیهای رسمی و غیررسمی گویای این است که به غیر برخی اقشار جامعه، اکثر مردم بخصوص صاحبان مشاغل آزاد از وضعیت معیشتی مناسبتری نسبت به قبل از انقلاب برخوردار هستند، لکن به دلایل متعددی همچون تغییر الگوی زندگی (الگوی مسکن، خوراک، پوشاک و لوازم منزل) و به تبع آن افزایش سطح انتظار آنها از زندگی، ابراز نارضایتی و احساس محرومیت در آنان را افزایش داده است. به عنوان مثال امروزه الگوی مسکن عموم مردم نسبت به قبل از انقلاب و سالهای اول انقلاب تغییر یافته است. در گذشته اکثر خانوادهها گسترده بودند، اما اکنون هستهای شدهاند. مثلا در گذشته اگر عروس یا دامادی به خانواده اضافه میشد، در یکی از اتاقهای همان خانه جای میگرفت، اما اکنون عموما زوجهای جوان به زندگی در مسکن مستقل روی میآورند. در خصوص الگوی خوراک نیز شاهد تغییرات اساسی در جامعه خودمان در سالهای اخیر هستیم. در حدود ۳۰ سال پیش، قوت غالب خانوادههای ایرانی نان بود و برنج غذای اعیانی محسوب میشد، امروز الگوی خوراک اکثریت جامعه تغییر یافته و عموما برنج در غذای روزانه آنان جایگاه خاصی پیدا کرده است.
همچنین گوشت که پیش از انقلاب در مناطق روستایی و شهرهای کوچک فقط در مناسبتهای خاص بر سفره مردم مینشست، امروز در نوبت هفتگی اکثر مردم حضور دارد. آمارها نشان میدهد مصرف میوه نیز به چهار برابر قبل از انقلاب رسیده است.
آمارهای جهانی نیز گویای بهتر شدن وضعیت رفاه مردم ما در سالهای پس از انقلاب است. بر اساس آمار بانک جهانی، ۴۶ درصد مردم ایران در سال ۱۳۵۶ زیر خط فقر بودند، اما این رقم در سال ۱۳۷۸ به ۱۶ درصد کاهش یافته؛ یعنی بیش از ۸/۲ برابر وضعیت رفاه جامعه بهتر شده است.