حلقه وصل: حسین حسننژاد/
«کاش کسانی بتوانند مثل شهید آوینی این جهاد عظیم و عمومی را روایت کنند ؛ همچنان که شهید آوینی با آن بیان شیرین و زیبا و اثرگذارِ خودش توانست جزئیّات جبهه را برای ما روایت بکند و آن را ماندگار بکند. کاش کسانی بتوانند این کار را بکنند؛ هم در گفتار و هم در نوشتار و هم در کارهای هنری و نمایشها و پدیدههای هنری.» (مقام معظم رهبری 21/2/99)
اگر آوینی بود شاید این گونه می نوشت.
«جملات برجسته عینا قلم شهید آوینی است.»
سید مرتضی در بیمارستان فرقانی قم
امروز با برادران گروه فیلم برداری، سری به بیمارستان فرقانی قم زدیم. اینجا طلبه هایی در قامت مدافعان سلامت به خلوت گزیدگان کرونازده خدمت می کنند.« چشم باز كن و جلوهی ارادهی حق را در وجود این مجاهدان راه خدا ببین.» یکی از این طلبه ها که چندی پیش همسر باردار خود را از دست داده با امید و آرامش همچنان در میدان مبارزه با ویروس کرونا ایستاده است. آری؛ «یأس از جنود شیطان است و مومن هرگز دل به یأس نمیبازد. اینک او مأموری است از جانب خدا که در جان جنود او روح میدمد و اجازه نمیدهد که ثقل غفلت آنان را از اوج عرفانی که در آن هستند پایین بیاورد. در معركهی قلوب این مدافعان سلامت که مجاهدان راه خدایند، آرامشی كه حاصل ایمان است حكومت دارد.»
ویروس کرونا اگر از تطورات خلقت باشد یا سلاحی ساخته انسان متوحش غرب، به هر روی سپاه خداست. آمده است تا ما را از نمرود نفس آزاد کند و انسان خویش به خواب زده را در پیله تنهایی اش، سرگرم بازیهای زمانه سازد. «مومن می داند که سلامت دنیا، بیماری است و بیماری اش شفا و سلامت؛ چراکه بنیان دنیا بر عادات است و سلامت حقیقی هرچه هست در ترک عادات و عتق از ملکات.»
مکر شیطان ضعیف است و گویی هرچه به ظهور نزدیک می شویم حیله او ضعیف تر می شود. امروز نیازی به پشه ای هم نیست تا وجود نمرودیان را زیر و زبر کند. همین ویروس نانومتری برای همه جهان تکنولوژیک آنان کافی است تا معادلاتشان را بر هم ریزد. «حکومت ظاهری» که «در کف نمرود» بود به زودی از دستش خواهد رفت. و اینک «گلستان عدالت در باطن آتشی است که نمرود برافروخته است.»
اما این ویروس مرگ بار برای مومنانی که با عمل صالح پیوند خورده اند بشارت قرب و وصال خواهد داشت و مگر نه این است که «بعد از مرگ نیز انسان در عالم اعمال خویش زندگی می کند.»
اینجا طلبه ای بسیجی، سرحلقه خدام بیمارستان است. سرفه های پیاپی می کند و به حاجی کرونا مشهور است. میپرسم: «هم الان اگر ملک الموت سررسد و تو را به عالم باقی فراخواند هرچند با شهادت؛ آمادهای؟»
و او با لبخندی از زیر ماسک و پیدا از خطوط اطراف چشمانش، دستی بر شانه ام میگذارد و عبور می کند؛ پیداست که چشمانش حلاوت احلی من العسل دارد. اینان بوی بهشت به مشامشان خورده که برای امان از تعفن دنیا، ماسک بر دهان زده اند.
لباس های پزشکان و پرستارانی که در بخش آی سی یو هستند عجیب و مجهز است همچون وسایل و تجهیزات اتاق های بخش ویژه. «و ما اگرچه به ماشین جنگ و تکنولوژی پیچیده آن اصالت نمی دهیم اما به ناگزیر باید با همان تسلیحات و تجهیزاتی نبرد کنیم که مستکبرین ساخته اند.» می خواهم به اتاق آی سی یو نزدیک تر شوم برادری می گوید: ابتدا باید این لباس ها را بپوشید. بر پشت خود او نوشته شده است: ما گر ز سر بریده میترسیدیم/ در محفل عاشقان نمی رقصیدیم. «بنگر حیرت عقل را و جرأت عشق را، بگذار عاقلان ما را به ماندن بخوانند اما راحلان طریق می دانند که ماندن نیز در رفتن است.»
سید مرتضی در بازار بزرگ تهران
ظهر شنبه است. به بازار تهران آمدهام برای یافتن سوژه ای در این ایام شیوع کرونا. بیشتر مغازه¬ ها بسته اند. ابلاغ دولتی است که باید مشاغل غیر ضرور بسته بمانند. یزدان پرست هم کرونا گرفته و بستری شده و من باید به تنهایی با تلفن همراه خود گزارش بگیرم. در کنار مغازه بستهای، پیرمردی نورانی بساط کرده و دورش را گرفتهاند. در این روزگار کمبود و گرانی لوازم بهداشتی، ماسک و دستکش نایلونی میدهد به خلق الله. داد میزند: ماسک صلواتی... دستکش صلواتی...میخواهم چند عکس و فیلم از او بگیرم تا در فضای مجازی منتشر کنم. چند دقیقه بعد دور پیرمرد خالی میشود. بساطش را جمع میکند؛ دستانش را به طرف آسمان میگیرد و از عمق جان، الهی شکر میگوید. نزدیکتر میروم؛ سلام پدر جان! با این گرانی چطور هم معاشت میگذرد و هم اینطور انفاق میکنی؟! پیرمرد لبخند میزند و میگوید: وما مِنْ دَابَّهٍ فِی الْأَرْضِ إِلَّا عَلَى اللَّهِ رِزْقُها. آری! اینها «ابتلایی است که ایمان من و تو در کشاکش آن آزموده شود اگرنه همه ذرات جهان از پای تا سر مسخر اولیای خدا هستند. انگیزههای مادی در وجود انسان ذخایری محدود دارند و تنها ایمان است که راه به خزائن نامحدود غیب دارد. انسان متقی هرگز به بن بست نمیرسد چراکه رزق او از طرقی لایحتسب نازل میشود.»
در زمانهای که مالها و فروشگاههای بزرگ غربی غارت میشوند و مردم ممالک اروپایی و آمریکایی برای ذخیره بیشتر به جان هم افتادهاند دولتهایشان هم در فرودگاهها، اموال کشورهای همپیمانشان را غارت میکنند؛ عدهای در اینسوی جهان، اینگونه با خدای خود سودا میکنند. امثال این پیرمرد و بسیجیان و مدافعان سلامت در بیمارستانها و خیابانها تنها از ذریه «معمار خانه حقیقت وجود بشر»، خمینی کبیر میتوانند باشند همو که او «از احیاگران حیات باطنی انسان و بنیانگذاران خانه حقیقت است و انقلاب اسلامیش ام القرای این عصر. اما تمدن غرب، آنگونه که انگاشتهاند غلبه انسانها بر طبیعت است در جهت تمتعی مسرفانه. هم آنان انسان را معدهای بزرگ میبینند که در طول تاریخ، ابزارهای مناسبی برای سیر و پر خوردن و تمتع هرچه بیشتر از لذات حیوانی یافته است.»
اما این همه ماجرا نیست! ویروس کرونا دست طبیبان عالم را بسته و جهان را به سیاره رنجی مبدل کرده که دائم انتظار مرگی دیگر را میکشد. بسیاری در خانهها و بیمارستانها به اضطرار افتادهاند و در برابر قدرتی که شاید در دل، انکارش میکردند زانو زدهاند. «عصر توبه انسان در حیثیت کلی وجود آغاز شده است و او میرود تا خود را بازیابد. آن که حقیقت را فراموش کند به مصداق نسوالله فانسهم انفسهم خود را گم خواهد کرد و انسان امروز در یک رویکرد دیگرباره به حقیقت میرود تا خود را بازیابد.»
ویروس حقیر کرونا عالم را «درگیر حادثه عظیم» تحولی کرده است که «همه چیز را دگرگون خواهد کرد و این تحول، خلاف این دو قرن گذشته، نه از درون تکنولوژی، که از عمق روح مجرد انسان برخاسته است. و من نمیدانم انسانی که تاریخ را بر انتظار جهانی آرمانی و موعود معنا نمیکند چگونه میخواهد معانی بلاها و جنگها و تحولات تاریخی و انقلابها را دریابد؟»