
به گزارش حلقه وصل، پس از پیشنهاد رهبر معظم انقلاب برای حضور دانشجویان به عنوان سخنران پیش از خطبه های نمازجمعه شهرهای کشور، «مرتضی محمدپور» دبیر شورای تبیین مواضع بسیج دانشجویی خراسان رضوی، این هفته به ایراد سخن در نمازجمعه مشهدمقدس پرداخت.
متن کامل سخنان این فعال دانشجویی بدین شرح است:
بسم الله الرحمن الرحیم
عرض سلام و ادب دارم خدمت زائرین و مجاورین حضرت ثامن الحجج علی بن موسی الرضا (ع) و تشکر می کنم از ستاد محترم نمازجمعه شهر مشهد که در راستای فرامین رهبر انقلاب در دیدار امسال دانشجویی مبنی بر حضور دانشجویان انقلابی در تریبون های نمازجمعه برای روشنگری و آگاهی بخشی به مردم لبیک گفتند و به جوانان اعتماد نموده و این فرصت را در اختیار نماینده جنبش دانشجویی قرار دادند.
پیشاپیش تبریک عرض می کنم عید غدیر را به تمام شیعیان جهان و یکا یک شما نمازگزاران گرامی. فلسفه غدیر همانطور که در آیه« الیوم اکملت لکم دینکم و اتممت علیکم نعمتی و رضیت لکم الاسلام دینا» آمده است کامل شدن دین است که این کمال با نهادینه شدن و تبعیت کردن از وصی بعد از پیغمبر اکرم (ص) امکان پذیر است چرا که پس از پیغمبر این ائمه معصومین بودند که نگاه توحیدی را گسترش می دادند و راه به کمال رسیدن را پیش روی انسان ها قرار می دادند ، لذا بر این اساس می توان گفت کامل شدن دین وقتی صورت می پذیرد که تبعیت از حق که همان ائمه باشند درمقابل تبعیت نکردن از طاغوت صورت گیرد و این در واقع همان جهاد کبیر است که قران کریم بیان می دارد «فلاتطع الکافرین و جاهدهم به جهادا کبیرا»
پس جهاد کبیر بطور کلی یعنی مبارزه و تبعیت نکردن از دشمن و کفار در مقابل تبعیت از حق
در طول تاریخ بشریت همواره دو جبهه و دو تفکر در حال جنگ و منازعه با هم بوده اند یکی جبهه حق و الله و دیگری جبهه باطل و طاغوت است. قران کریم نیز در آیه 76 سوره نساء این سخن را تایید می فرماید« الذین آمنوا یقتلون فی سبیل الله و الذین کفروا یقتلون فی سبیل الطغوت»لذا از این رو هست که می بینیم هرجا علم و پرچمی از حق برافراشته شده بدون فاصله در نقطه مقابلش کفر و باطل صف آرایی می کند.
شاید این سئوال پیش آید که مگر سخن جبهه باطل چیست ؟ سخن جبهه کفر و باطل همیشه یک چیز بوده و آن هم دست برداشتن از حق بوده است . برای همین است که می بینیم دشمنان و کفار همیشه پیشنهاد مذاکره می دهند و حتی در طول زندگی پیامبر کفار حاضر بودند هر امتیازی بدهند و هر کاری میتوانند بکنند تا پیامبر دست از رسالت خود بردارند.
راه دشمن برای تسلیم شدن دعوت به مذاکره است ! دشمن مذاکره نمی کند برای تایید موضع جبهه حق بلکه از او می خواهد که نسبت به مواضعش عقب نشینی نماید و این دقیقا چیزی است که نظام سلطه در حال حاضر از ما می خواهد و متاسفانه عده ای مرعوب دل خود را به مذاکره با شیطان بزرگ برای حل مشکلات خوش کرده اند. مسئولین و مردم باید بدانند دشمنی دشمنان اسلام و انقلاب بحثی فراتر از سوء تفاهم یا موضوع هسته ای یا حقوق بشر است بحث اصلی بر سر اصل موجودیت حق و انقلاب است.
وقتی سخن جبهه باطل مورد پذیرش واقع نشد و تبعیت صورت نگرفت قطعا فشار،تهدید،تحریم،مشقت و... آغاز می شود.دوران سیزده ساله مکه و ده سال مدینه پیغمبر اسلام (ص) گویای این وضعیت است . آنجا که کفار پیغمبر را در شعب ابی طالب تحریم کردند و کسی حق نداشت مایحتاج غذایی به آن ها بفروشد،کسی نمی توانست با آن ها تجارت و ارتباط داشته باشد همه و همه برای تسلیم شدن پیامبربود . کاری که آمریکا و جبهه استکبار از ابتدای انقلاب انجام دادند و در پنج سال گذشته فشار را برای تسلیم شدن و کوتاه آمدن از مواضع انقلابی و آرمانی تشدید کردند تا در دستگاه محاسباتی تصمیم گیران کشور اختلال ایجاد نمایند و متاسفانه در این کشور هستند کسانی که وقتی تهدید ها و تحریم ها بیشتر شد زهره ترکانده و دنبال پشت پا زدن به آرمان های امام و دوستی و مذاکره با دشمنان اسلام و انقلاب برآمدند . این مسئولان ساده اندیش بدانند ما صدها هزار شهید تقدیم انقلاب نکردیم که مجدد به دوران بردگی و ذلت و خواری طاغوت بازگردیم.
در اینجا دو راه پیش رو می باشد یا تبعیت و سازش با طاغوت و دشمن و یا استقامت و ایستادگی بر موضع حق و توکل و اعتماد به خدا
راه اول که سرنوشتش مشخص است و خداوند نیز در قران سوره مائده آیه 51 می فرماید: « یا ایها الذین آمنوا لا تتخذوا الیهود و النصاری اولیاء بعضهم اولیاء بعض و من یتولهم منکم فانه منهم ان الله لا یهدی القوم الظالمین» خب این آیه اولا می گوید که ای اهل ایمان یهود و نصاری را دوستان خود قرار ندهید چرا که اگر دوست آنان شدید آنها شما را تابع خود خواهند کرد و خداوند نیز قوم ستمگر را هدایت نمی کند.و به تبع کسانی که تابع ظالم شدند را نیز هدایت نمی کند. نتیجه راه اول می شود عاقبت افرادی چون صدام حسین،حسنی مبارک،قذافی،مرسی این ها همه امیدوار به امریکا بودند و تابع آمریکا شدند و وعده الهی برای آنان محقق شد.
اما راه دوم سختی های خاص خود را دارد که اگر انسان در این راه بماند وعده نصرت خداوند تحقق می یابد البته نصرت الهی در مجاهدت،صبر و خطر پذیری و حرکت محقق خواهد شد لذا کسی فکر نکند بدون کار و تلاش یاری خداوند شاملش خواهد گشت .
پیامبران الهی همگی در برابر مشرکین می گفتند ما صبر و ایستادگی می کنیم.« و لنصبرن علی ما آذیتمونا» پیغمبران ایستادگی کردند وسرکوب شدند اما با همه سرکوب ، امروز می بینیم حرف آنان در حال گسترش است. حضرت امام خمینی (ره) بیان می داشتند : اگر دنیا در برابر دین ما بایستد ما در برابر دنیای آن ها خواهیم ایستاد .این یعنی مرعوب نشدن در برابر هیمنه دشمن و پافشاری بر آرمان ها با نگاه توحیدی و ایمان به وعده های حق تعالی. مشکل مسئولین و بعضی از مردم ما اینست که فراموش کرده اندعزت و ذلت در تبعیت یا عدم تبعیت از خداوند و جبهه حق صورت می گیرد نه تمجید یا تحقیر کدخدا . لذا می توان نتیجه گرفت شرط اول ورود به جهاد کبیر ، مرعوب نشدن در برابر دشمن و ایمان به توانمندیهای درونی و توکل بر خداست.
همانطور که گفته شد جهاد کبیر یکی از نبردهای همیشگی حق و باطل است که اکنون در قالب مقابله با دشمن که همان نظام سلطه و صهیونیزم بین الملل است معنا و مفهوم پیدا می کند. برای مقابله با دشمن نیاز به شناخت درست وضعیت و شناخت دشمن اقدام کرد.
دشمن شناسی و آنقدر اهمیت دارد که حضرت علی(ع) می فرمایند: «من نام عن عدوه، انبهته المکائد؛ کسی که از دشمن غفلت کند، حیلهها و کیدهای دشمن بیدارش خواهد ساخت». درجای دیگر حضرت می فرمایند:« لا تامن عدوا و ان شکر؛ از دشمن در امان نباش، هرچند از شما سپاسگزاری میکند» دستگاه دیپلماسی کشور باید جواب دهند که چگونه به لبخندهای گرگ صفتان امید بستند و با آن ها عکس یادگاری گرفتند و راه رفتند آیا این روش با منش حضرت علی (ع) مطابقت دارد؟
بنابراین در جهاد کبیر باید مسئولان با شناخت صحنه نبرد نقشه دشمنان را برهم زنند نه اینکه خودشان بازیگری درپازل طراحی شده دشمن باشند.
پس از مقدمه نسبتا طولانی حالا نوبت به بیان مصادیق جهاد کبیر در عرصه های مختلف است که باید به آن توجه کرد و تا هر کجا که وقت اجازه دهد در عرصه سیاست،فرهنگ و اقتصاد و مسایل اجتماعی این موضوع را باز خواهم کرد.
جهاد کبیر در حوزه فرهنگ : یعنی پیروی نکردن از فرهنگ مادی و دنیوی غرب که توجیه گر سرمایه داری و اشرافیت است و اعتقاد بر این دارد که انسان تا می تواند باید در همین دنیا لذت جویی کند.
متاسفانه چیزی که امروز دیده می شود وجود تفکر غربی مصرف گرای اشرافی در بین برخی مسئولان و مردم است. اینکه می بینیم مسئولین جمهوری اسلامی بعضا در خانه های چندمیلیاردی در شمال تهران زندگی می کنند نماد اشرافیگری است، اگر بخواهیم به کنه جریان پی ببریم در حقیقت باید بگوییم اشرافیت میراث دولت سازندگی است که تا آنجا پیش رفت که شخص دوم نظام به صراحت در نماز جمعه خطبه مانور تجمل سر داد
راحت طلبی،آقازادگی ،برگزاری جشن های پر زرق و برق، راه اندازی رستوران های غربی و... این ها همه نماد پذیرش تفکر غرب محور است که فیش های حقوق نجومی یکی از پیامدهای همین نوع نگاه است که در سایه لذت بردن بیشتر از زندگی بیرون می آید .
ما به عنوان جنبش دانشجویی از مسئولان امر مطالبه داریم بدون توجه به فشارها با متخلفین برخورد کنند نه اینکه غارتگران بیت المال را ذخیره انقلاب بدانند چرا که تنها ذخیره انقلاب شهدا و مردم هستند. به صراحت عرض می کنم فاصله های طبقاتی که عده اقلیتی در حاشیه شهر در آلونک هایی زندگی می کنند و اقلیتی در ساختمان های مجلل زندگی را سپری می کنند با دستور اسلام و پیغمبر مبنی بر ساده زیستی مردم و مسئولین همخوانی ندارد . مسئولانی که زندگی اشرافی دارند نمی توانند دم از حکومت دینی بزنند و به احکام دینی عمل کنند چون قدرت و ظرفیتش را ندارند. حضرت علی(ع) می فرمایند حاکمان مردم باید سطح زندگیشان متوسط به پایین باشد تا بتوانند دین را درست تبلیغ و اجرا کنند. مسئولان باید پاسخ دهند مصرف گرایی و تجملات با کجای اسلام مطابقت دارد؟ چرا مسئولان دانسته یا ندانسته پای اجناس لوکس را به کشور باز می کنند؟ این ها خلاف منش فرهنگی و اجتماعی اسلام است. مسئولان فرهنگی باید پاسخ دهند این ولنگاری فرهنگی ناشی از چیست؟چرا آنقدر که مسئولان فرهنگی به کنسرت اهمیت می دهند نسبت به موضوعاتی از قبیل ازدواج جوانان،اعتیاد ،افزایش طلاق و ازدواج های سفید که گریبانگیر نسل جوان امروز است دغدغه لازم را ندارند و نسبت به آن بی تفاوتند.
لذا می توان گفت جهاد کبیر در فرهنگ یعنی تبعیت از فرهنگ غنی اسلامی و قرآنی که به معنا و معنویت اصالت می دهد و مادیات و دنیای مادی را وسیله و ابزار دستیابی به معنویت می شناسد. در تفکر اسلامی فرهنگ محور است و سیاست و اقتصاد ذیل فرهنگ است . اگر اقتصاد و سیاست خارجی و... را ذیل فرهنگ اسلامی تعریف کنیم هرگز به چاه ویلی که غرب در آن افتاده ، نخواهیم افتاد.
جهاد کبیر در عرصه سیاست: یکی از مهمترین مسایل جهاد کبیر در عرصه سیاست عدم اعتماد به دشمن است و با این وصف است که می توان جلوی نفوذ بعدی او را گرفت. رهبر انقلاب یکی از ویژگی های جهاد کبیر را تدوین تجربیات عملی انقلاب بیان کردند.خب ما الان در این مذاکرات تجربه گرانبهایی بدست آوردیم علی رغم دستاورد تقریبا هیچ برجام. مردم ما فهمیدند سیاست های آمریکا با تعویض دولت ها عوض نمی شود چرا که آمریکا دست از دشمنیش پس از برجام هم برنداشت. آمریکا به وعده های روی کاغذ داده خود عمل نکرد .
قرار بود مذاکره کنیم تا تحریم برداشته شود نه اینکه به قول رئیس جمهور برجام برای ما عزت بیاورد!مگر تا قبل از این نظام جمهوری اسلامی عزت نداشت بنظر پس از برجام ذلت دولت ما بیشتر شده تا عزتش که نمونه بارز آن هم همین فاجعه منا بود که اگر تشر رهبر انقلاب نبود محال بود با زانو زدن مقابل نماینده کشوری عرب نشین ابدان این عزیزان به کشور بازگردد. درخواستمان از مسئولان این است که لطفا به مردم ادرس غلط ندهند . یکی از مظاهر عزت ایران قدرت نظامی آن است نمی دانیم چه شده عده ای استحاله شده از راه امام می آیند و در تریبون می گویند آلمان و ژاپن بدلیل تخصیص بودجه نظامیشان در بخش های اقتصادی پیشرفت کردند اولا بدانند این دو کشور رتبه 8 و9 در تخصیص بودجه نظامی را دارایند ثانیا اگر جرات دارند چند روز در خیابان بدون محافظ تردد کنند نه اینکه در سفر به مشهد بیش از یکصد محافظ تیم حفاظتشان را تشکیل می داد.
این را باید همه بدانند.درس این مذاکره این است که آمریکا در هیچ موضوع دیگری قابل اعتماد برای مذاکره نیست و به قول رهبر معظم انقلاب مذاکره با آمریکا برای نفوذ است و نفوذ هم به منظور استحاله نظام است.
همین چند ماه پیش، جان ساورز رئیس سابق دستگاه امنیتی انگلیس(MI6) در گفتگو با شبکه تلویزیونی سی ان ان در زمینه راهبرد صحیح برای برخورد با ایران گفته است: «من فکر میکنم ما نیاز به قدری صبر استراتژیک بین 10 تا 15 سال پس از مذاکره در قبال ایران داریم . من فکر میکنم این احتمال وجود دارد که ایران طی 10 تا 15 سال آینده به کشوری عادی تر و نرمالتر تبدیل شود و ما باید این احتمال را تقویت کنیم.» این یعنی آنکه دشمن راه اصلی مقابله با انقلاب اسلامی در شرایط کنونی را نه در برخورد سختِ نظامی، که برقراری ارتباط نزدیک برای استحاله ی آن می داند.
طبیعتاً آنچه ساورز نیز از آن با عنوان عادی و نرمال شدن ایران یاد می کند چیزی جز تبعیت ایران از سیاست های غرب در ابعاد مختلف سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و ... نخواهد بود. در این مسیر، تماس و برقراری ارتباط نزدیک با ایران، مهم ترین راهبرد رسیدن به این مقصود تلقی می شود. از این منظر، ماهیت اصلی برجام در نظر غرب را باید دروازه غربی کردن ایران و الحاق آن به جمع کشورهای تابع نظام سلطه در نظر گرفت.یادمان نرود شوروی سابق هم با همین استراتژی نرمالیزاسیون نیکسون و ریگان فروپاشید.
حال سئوال اینجاست که عده ای به چه چیز آمریکا دلبستند و به دشمن امید و اعتماد دارند؟ آمریکایی که دنبال متلاشی کردن هرآنچه غیر از خودش است . کسانی که میگفتند آمریکا حامی متحدانش هست امروز بیایند و جواب دهند که چگونه آمریکا از متحد استراتژیکش در منطقه یعنی ترکیه حمایت نکرد و حتی توسط عاملش فتح الله گولن از کودتا علیه اردوغان حمایت کرد . ماهیت گرگ صفت آمریکا همینی هست که امروز مردم جهان در حال نظاره آن هستند و نمی دانیم که چرا هنوز عده ای مرعوب ، عاشق مذاکره با آمریکا هستند و می خواهند برای موضوعات دیگر نظیر منطقه مجددا با آمریکا مذاکره کنند؟
می توانیم اینگونه بگوییم جهاد کبیر در حوزه سیاسی در حقیقت پیروی نکردن از الگوی غربی است که سیاست و قدرت را برای تسلط بر دیگران و تمنیّات مادی می خواهد و در این راه هر چیزی را مجاز می شمارد ولو با ریختن خون انسان های بی گناه و در نوردیدن مرز های انسانیت و اخلاقیات ، طبق الگوی غربی باید کدخدا و مستکبرین از ما راضی باشند ، اما الگوی اسلامی حکومت و قدرت را برای برقراری عدالت، رفع محرومیت و مقابله با ظلم و ستم و استکبار، اقامه نماز و بندگی و امر به معروف و نهی از منکر می خواهد. به عبارت بهترالگوی اسلامی دنبال صحبت با مستضعفین و مظلومین جهان است تا بوسیله آنان بتواند جبهه حق علیه باطل را تقویت نماید و آنان را شکست دهد.
جهاد کبیر در حوزه اقتصاد: در واقع جهاد کبیر در عرصه اقتصادی باید خود را در اقتصاد مقاومتی که ذیل آن اصلاح الگوی مصرف، حمایت از تولید ملی و داخلی، اصلاح نظام بانکداری ربوی ،اصلاح نظام مالیاتی و گمرکی و... خود را نشان دهد. همانطور که گفته شد شرط اول ورود به جهاد کبیر ، مرعوب نشدن در برابر دشمن است. با این تفکر رئیس مناطق آزاد کشور که ایرانی ها در تهیه آبگوشت بزباش فقط مهارت دارند و یا مرعوب شدن در برابر توانمندی صنایع نظامی و غیرنظامی غرب نمیتوان ورودی به جهاد کبیر اقتصادی داشت. تا وقتی که چشممان به دستان آمریکا و متحدانش باشد نمی توانیم دم از اقتصاد مقاومتی بزنیم. تا وقتی که نتوانیم جلوی قاچاق را بگیریم نمی توانیم بگوییم اقتصاد مقاومتی. اصلا به فرض محال که تحریم ها برداشته شد آیا با اقتصاد غیر مولد و متکی به نفت با قاچاق بالا مگر، می شود اقتصاد را اداره کرد؟
با کجای اقتصاد مقاومتی تعطیلی کارخانجات و بنگاه های تولید داخلی همخوانی دارد؟ ورود کالاهای غربی به کشور آیا عمل به اقتصاد مقاومتی است؟ دولتمردان محترم بدانند کشور را با شعار اقتصاد مقاومتی اما عمل خلاف اقتصاد مقاومتی نمی توانید اداره کنید! البته ناگفته نماند روی دیگر اقتصاد مقاومتی بر می گردد به خود ما مردم. اگر ما سعیمان بر خرید کالای ایرانی باشد خواهیم توانست به پیشرفت کشورمان کمک نماییم. در همین جا لازم می دانم از آستان قدس رضوی بابت برگزاری نمایشگاه کالای ایرانی در پارکینگ حرم نیز تشکر و قدردانی نمایم.
یکی دیگر از مسایلی که می توان امروز به عنوان عمل نکردن به جهاد کبیر بیان کرد همین قرارداد FATF است که حقیقتا از آن باید به عنوان کاپیتولاسیون بانکی نام برد. فاجعه از این بالاتر که ارگان های مهم کشور توسط بانک مرکزی تحریم شوند! حال باید مسئولان پاسخ دهند که آیا این قراردادها در راستای تبعیت از اوامر دشمن بوده یا برخلافش؟ پذیرش FATF قطعا آثار سو امنیتی دارد و کشور را وارد یک چالش داخلی خواهد کرد.همین جا می گوییم مسئولان چه ابایی از بازشدن قسمت های مختلف قراردادهای نفتی و مبارزه با پولشویی و تروریسم دارند که می گویند جای این مباحث در نماز جمعه نیست .آیا مسئولان دشمنان را محرم تر از مردم می دانند که نگران از افشای مطالب این قراردادها هستند.
از آنجا که سال تحصیلی دانشگاه ها در حال شروع شدن می باشد لازم دیدم به عنوان نماینده جنبش دانشجویی دانشجویان انقلابی نکات کوتاهی را عرض نمایم. اولا مسئولان وزارت علوم و روسای دانشگاه ها بدانند دانشگاه محل جولان افراد لاییک و احزاب سیاسی و فتنه انگیز و آشوب طلب نیست و مسئولین به اسم آزادی نگویند ورود همه به دانشگاه آزاد است؟آیا کسانی که سابقه در فتنه و مسموم سازی عقاید دانشجویان را دارند ورودشان به کارخانه انسان سازی کشور جایز است؟ما با آزادی در چارچوب قانون و اسلام منافاتی نداریم اما با آزادی برای توطیه و براندازی و سم پاشی مخالفت جدی داریم . مسئولان یادشان نرود دانشگاه محل علم اندوزی و خدمت به کشور است نه پیاده نظام احزاب شدن. و نکته دوم هم اهمال مسئولین فرهنگی در اجرای وظایف اصلی و تاکید بر کارهای حاشیه ای مثل کنسرت هستند. مسئولین فرهنگی باید بعد دینی و معنوی دانشجویان را در افزایش دهند نه بستر را برای اضمحلال اندیشه دینی با کارهایی از قبیل کنسرت و اردوهای متلط و... ایجاد کنند. ما از مسئولان وزارت علوم می خواهیم دست از سیاسی کاری بردارند و کمی هم به فکر رتبه علمی نزول کرده کشور بردارند . کمی به فکر دانشجویان بیکار تحصیلات تکمیلی باشند که در اثر نبود کار متناسب با رشته شان دچار مشکلات روحی و اعتیاد و در نهایت خودکشی می شوند.
یک نکته دیگر هم اینکه علی رغم تاکید مقام معظم رهبری مبنی بر بها دادن به جوانان انقلابی در دانشگاه ها اما متاسفانه شاهد سنگ اندازی های مسئولان در پیش پای این تشکل ها هستیم و امروز از حیث جوانمردی و امربه معروف اسمی از آن ها نمی بریم اما اگر بخواهد همین امر ادامه یابد در تریبون های آینده قطعا موضوع را بصورت شفاف با مردم در میان خواهیم گذاشت.
از صبر و حوصله ای که برای شنیدن سخنان بنده به خرج دادید سپاسگزاری می کنم و مجددا از ستاد نماز جمعه و امام جمعه محبوب شهرمان حضرت آیت الله علم الهدی بدلیل در اختیار گذاشتن این فرصت تشکر می نمایم.
والسلام علیکم و رحمته الله و برکاته
منبع:قاصد نیوز