به گزارش حلقه وصل، سال 1350 تولد جریان «ترانه اعتراضی» در ایران بود. در بین مردم «فرهاد مهرداد» اولین نماینده این جریان است. فرهاد در اینباره میگوید: «سالها پیش از من عارف (ابوالقاسم عارف قزوینی، شاعر و تصنیفساز) مضمون غیرعاشقانه را وارد ترانه کرد و خودش در مقابل مردم این ترانه را اجرا کرد، بنابراین من اولین نیستم.»
19 بهمن 1349، 13 چریک مسلح با حمله به پاسگاه ژاندارمری در روستای سیاهکل جرقه جنش چریکی مسلحانه در ایران را زدند. «اسفندیار منفردزاده» تصمیم گرفت آهنگی برای این واقعه بسازد.
«اسماعیل خویی» شاعر معاصر درباره شعر «جمعه سیاه» میگوید: این شعر هالهای بود از یک اعتراض اجتماعی-سیاسی که گرد شخصیت و خوانندگی فرهاد پدید آمده بود. ما فرهاد را بیشتر بهعنوان یک خواننده معترض میشناختیم؛ نه کسی که خواسته باشد از کارش درآمد کسب کند و به دنبال سرگرمی و لذت هنری بخشیدن به مردم باشد.
ترانه جمعه که ابتدا ناشری برای چاپ پیدا نکرده بود، به یکی از پرفروشترین صفحات تبدیل شد. فرهاد، در فاصله جمعه 1349 تا انقلاب 1357 تنها 11 ترانه خواند. با رسیدن سال 1357 منفردزاده بار دیگر با شعری از «احمد شاملو» به سراغ فرهاد رفت و حاصل کار ترانهای شد که بعد از سالها هنوز از نمادهای موسیقی معترض در ایران است.
کشتار 17 شهریور 57 باعث شد تا منفردزاده که سالها پیش ترانهای به اسم جمعه سیاه که برای سیاهکل ساخته بود را دوباره تنظیم کند و فرهاد هم اجرایی متناسب با شور جاری در خیابان 17 شهریور ارائه داد. فرهاد در آن ماههای جوشان یکی از اصلیترین صداهای مردمی و یکی از اولین صداهایی بود که از رادیو و تلویزیون ایران بعد از انقلاب شنیده شد.
فرهاد مهرداد اولین خوانندهای است که پیش از انقلاب اسلامی در جریان اعتراض به کشتار 17 شهریور، برای شهدای آن واقعه ترانهای خواند.
«حسین الهی قمشهای» درباره فرهاد میگوید: «ایشان را میتوان یکی از اعضای مکتب داوود دانست؛ به این دلیل که هیچ دریچهای را به روی خویش نبست. کسی که با صوت، خاطرات رومانی و 20 سال پیش را زنده میکند و در عین حال با ما به 700 سال پیش میرود و در مولانا سیر میکند؛ همچنین داستان دقوقی را هم دوست دارد و اشعار گوته را نیز میخواند، گسترش سطح ادراک و احساس او را نشان میدهد و اینکه آن فریادی که میکشید از تمامی وجود او برمیخواست. همچنین باید گفت کارهایی که او ارائه میداد همگی منحصربهفرد بودند.»
یه شب مهتاب
ماه میآد تو خواب
منو میبره، کوچه به کوچه
باغ انگوری، باغ آلوچه
دره به دره، صحرا به صحرا
اون جا که شبا، پشت بیشهها
یه پری میآد، ترسون و لرزون
پاشو میذاره، تو آب چشمه، شونه میکنه، موی پریشون
یه شب مهتاب
ماه میآد تو خواب
منو میبره
ته اون دره
اونجا که شبا
یکه و تنها
تک درخت بید
شاد و پرامید
میکنه به ناز
دستشو دراز
که یه ستاره، بچکه مثل، یه چیکه بارون
یه جای میوش، سر یه شاخش، بشه آویزون
یه شب مهتاب
ماه میآد تو خواب
منو میبره از توی زندون
مثل شبپره با خودش بیرون
میبره اونجا
که شب سیا
تا دم سحر
شهیدای شهر
با فانوس خون
جار میکشن
تو خیابونا
سر میدونا
عمو یادگار، مرد کینهدار
مستی یا هوشیار، خوابی یا بیدار
مستیم و هوشیار، شهیدای شهر
خوابیم و بیدار، شهیدای شهر
آخرش یه شب، ماه میآد بیرون
از سر اون کوه، بالای دره، روی این میدون، رد میشه خندون
فرهاد مهرداد پس از انقلاب در زمستان ۱۳۵۷ ترانه انقلابی «وحدت» را خواند. از معروفترین آهنگهای او میتوان به «مرد تنها»، «جمعه»، «آیینهها»، «خسته»، «اسیر شب»، «هفته خاکستری»، «شبانه۱ و ۲»، «گنجشکک اشی مشی»، «کودکانه»، «سقف»، «آوار»، «وحدت»، «نجواها»، «کوچ بنفشهها»، «برف»، «مرغ سحر»، «گل یخ» و «شب تیره» اشاره کرد.