حلقه وصل- در ایام ماه مبارک رمضان به صورت روزانه چند نکته و فرازهایی از معارف موجود در هر جزء از قرآن کریم تقدیم مخاطبان گرامی میشود.
جزء ۱ قرآن کریم فراز اول: ذَالِکَ الْکِتَبُ لَا رَیْبَ فِیهِ هُدًی لِّلْمُتَّقِینَ(2) الَّذِینَ یُؤْمِنُونَ بِالْغَیْبِ وَ یُقِیمُونَ الصَّلَوةَ وَ ممِّا رَزَقْنَاهُمْ یُنفِقُونَ(3) وَ الَّذِینَ یُؤْمِنُونَ بمِا أُنزِلَ إِلَیْکَ وَ مَا أُنزِلَ مِن قَبْلِکَ وَ بِالاَخِرَةِ هُمْ یُوقِنُونَ(4- بقره) تنها متقین هستند که از قرآن بهره می برند: در آیه دوم سوره بقره، خداوند متعال قرآن را مایه هدایت متقین معرفی می کند ذَالِکَ الْکِتَبُ لَا رَیْبَ فِیهِ هُدًی لِّلْمُتَّقِینَ با اینکه این کتاب برای هدایت تمام انسانها نازل شده است(3)؛ اما چون تنها متقین هستند که به رهنمودهای آن گوش می دهند و از آن بهره می برند؛ پس صحیح آن است که بگوییم: قرآن تنها همین گروه را هدایت می کند(4) و دیگران چون گوش و چشم به روی قرآن بسته اند، بهره ای از هدایتگری آن نمی برند و حتی در مواردی زیان هم می بینند.(5) آنچه باعث می شود تا متقین از قرآن بهره مند شوند پنج خصلت است که آنها با تکیه بر فطرت پاک خدادی صاحب آن شده اند(6) آن پنج خصلت عبارتند از: اول: به نادیدنی هایی که وحی از آن خبر می دهد ایمان دارند (یُؤْمِنُونَ بِالْغَیْبِ)، دوم: داشتن ارتباط با خدا (یُقِیمُونَ الصَّلَوةَ)، سوم: بی هیچ چشمداشتی از هر آنچه که خدا روزی آنها کرده است به دیگران انفاق می کنند (ممِّا رَزَقْنَاهُمْ یُنفِقُونَ)، چهارم: به آنچه که بر تو و پیامبران پیش از تو وحی کردیم ایمان دارند (یُؤْمِنُونَ بمِا أُنزِلَ إِلَیْکَ وَ مَا أُنزِلَ مِن قَبْلِکَ) و پنجم: به جهان پس از مرگ، ایمان دارند و هرگز آن را فراموش نمی کنند(7) (بِالاَخِرَةِ هُمْ یُوقِنُونَ) فراز دوم: وَ اسْتَعِینُواْ بِالصَّبرْ وَ الصَّلَوةِ (45- بقره) در سختی ها و مشکلات زندگی از صبر و نماز مدد بگیرید استعانت یعنی کمک خواستن و این وقتی است که انسان به تنهایی نتواند مشکلی را که پیش آمده بر وفق مصلحت خود برطرف سازد. خداوند متعال فرمود: اِسْتَعِینُواْ بِالصَّبرْ وَ الصَّلَوةِ؛ در سختی ها و مشکلات خود از صبر و نماز کمک بگیرید که این دو، بهترین وسیله برای پیروزیند؛ چون صبر در هر بلا و حادثه عظیمی آن را کوچک و ناچیز ساخته و نماز هم که توجه به خدا و پناه بردن به اوست، روح ایمان را زنده میسازد و به آدمی میفهماند که به جایی تکیه زده که ویران شدنی و از هم گسستنی نیست.(8) در برخی روایات، روزه به عنوان مصداقی برای صبر معرفی شده است که افراد می توانند برای پیروزی بر مشکلات خود از آن کمک بگیرند.(9) فراز سوم: أَفَتُؤْمِنُونَ بِبَعْضِ الْکِتَابِ وَ تَکْفُرُونَ بِبَعْضٍ فَمَا جَزَاءُ مَن یَفْعَلُ ذَالِکَ مِنکُمْ إِلَّا خِزْیٌ فیِ الْحَیَوةِ الدُّنْیَا وَ یَوْمَ الْقِیَامَةِ یُرَدُّونَ إِلیَ أَشَدِّ الْعَذَابِ وَ مَا اللَّهُ بِغَافِلٍ عَمَّا تَعْمَلُون (85- بقره) برخورد گزینشی با دین محکوم است خداوند متعال در این آیه با ذکر نمونه ای از برخورد گزینشی با دین، این عمل را به شدت محکوم کرده و آن را موجب خفت دنیا و عذاب آخرت معرفی می کند. در این مثال، عده ای مورد عتاب الهی قرار می گیرند که مردم بی گناه را می کشتند و از خانه و کاشانه شان آواره می کردند و توجهی به دستور دین در حرام بودن این کار نداشتند در عوض فدیه دادن و آزاد کردن اسیرانشان که این هم دستور دین است را چون به نفعشان بود تمام و کمال قبول داشتند و به آن عمل می کردند. قرآن کریم با بیان این نمونه به تمام کسانی که ملاک عمل کردنشان به دین، خواهش ها و خوشایندهای نفسانی آنهاست هشدار داده و ضمن منع آنها از چنین برخورد سلیقه ای با دین، همگان را از عواقب دنیایی و عذاب اخروی آن بر حذر می دارد. به تعبیر دیگر اثر ایمان و تسلیم، آنجا ظاهر میشود که قانونی بر ضد منافع شخصی انسان باشد و آن را محترم بشمارد وگرنه عمل به دستورات الهی در آنجا که حاف0منافع انسان است، نه افتخار است و نه نشانه ایمان و لذا همیشه میتوان از این طریق، مؤمنان را از منافقان شناخت؛ مؤمنان در برابر همه قوانین الهی تسلیمند و منافقان طرفدار تبعیض.(10) متاسفانه کم نیستند کسانی که از مجموع بایدها و نبایدهای دین، تنها بخشی را قبول داشته و به آن عمل می کنند که نفعی به حال دنیایشان داشته باشد؛ روزه را می گیرد چون به رژیم و تناسب اندام او کمک شایانی می کند ولی حجاب را قبول یا چندان توجهی به آن ندارد زیرا مانع از جلوه گری او در کوی و برزن است. در فرهنگ قرآن، انسان سعادتمند کسی است که تمام باید ها و نبایدهای دین را به چشم نسخه ای شفا بخش از یک پزشک زبردست می بیند که عمل دقیق و کامل به آن، ضامن سلامت اوست. فراز چهارم: وَ مَنْ أَظْلَمُ مِمَّن مَّنَعَ مَسَاجِدَ اللَّهِ أَن یُذْکَرَ فِیهَا اسْمُهُ وَ سَعَی فیِ خَرَابِهَا أُوْلَئکَ مَا کاَنَ لَهُمْ أَن یَدْخُلُوهَا إِلَّا خَائفِینَ لَهُمْ فیِ الدُّنْیَا خِزْیٌ وَ لَهُمْ فیِ الاَخِرَةِ عَذَابٌ عَظِیمٌ(114- بقره) وای بر آنان که مساجد را خراب می کنند در این آیه شریفه، کسانی که نمی گذارند در خانه های خدا، نام او یاد شود و همتشان را صرف تخریب مساجد می کنند جزء ستمکارترین افراد شمرده شده اند. بر اساس شأن نزولی که برای آیه گفته شده(11)، منظور از تخریب مسجد، ویران کردن آن با کلنگ و سایر ابزار های تخریب و انهدام است؛ درست مانند کاری که آل سعود و آل خلیفه با مساجد بحرین کردند و یا همانند جنایتی که مزدوران آنها در مورد مسجد و بارگاه سامراء روا داشتند. سپس میفرماید: مسلمانان و موحدان جهان باید آن چنان محکم بایستند که دست این ستمگران از این اماکن مقدس کوتاه گردد و احدی از آنان نتوانند آشکارا و بدون ترس و وحشت وارد این مکانهای مقدس شوند. مرحوم طبرسی در تفسیر این آیه چنین گزارش می دهد: مشرکان مکه نیز با منع پیامبر اسلام ص و مسلمانان از زیارت خانه خدا عملا به سوی خرابی این بنای الهی گام برمیداشتند.(12) بر این اساس می توان گفت کسانی که با متروک گذاشتن مسجد به نوعی باعث تخریب آن می شوند نیز گرفتار خواری دنیا و عذاب شدید آخرت خواهند شد. فراز پنجم: وَ مَن یَرْغَبُ عَن مِّلَّةِ إِبْرَاهِمَ إِلَّا مَن سَفِهَ نَفْسَهُ (130- بقره) احمق کیست؟ در فارسی، سفیه به کسی گفته می شود که بیعقل، کمخرد، سادهلوح، کودن یا همان احمق باشد. این معنا در عرف جامعه به کسی اطلاق می شود که در مناسبات اجتماعی خود بسیار ضعیف تر از دیگران بوده یا به طور کلی از انجام آن ناتوان باشد؛ اما در فرهنگ قرآن، بی عقل کسی است که از کیش ابراهیم علیه السلام که همان آیین توحید و خداپرستی است روی برگرداند. قرآن کریم اعراض از صراط مستقیم و دین را حماقت محض می داند؛ دینی که در هر عصری تعریف خاص خودش را دارد. هر چند محورهای اصلی دین همیشه ثابتند و بی تغییر؛ اما فروعاتی هم هستند که بسته به شرایط مردم و زمان، متغیرند؛ بنابراین منظور از دین در زمان کنونی همان است که خاتم الانبیاء صلی الله علیه و آله آن را تعلیم کرد و امامان معصوم علیهم السلام پس از او آن را تبلیغ و ترویج دادند. بر این اساس، هر کس به هر اندازه که از این جاده دین، خارج شود به همان اندازه بی عقل است. در این معادله قرآنی، میزان بهره هوشی یا نوع مدرک تحصیلی کاملا هیچ نقشی ندارد؛ بلکه شاخص بهره عقلی میزان عبودیت است و بس. با این تحلیل، وضعیت آن کشیش قرآن سوز و آنان که دست به قلم بردند و کاریکاتورها کشیدند و نیز به ظاهر فرهیختگانی که با شریعت بیگانه اند کاملا روشن می شود؛ چرا که ارزش انسان به عقل اوست و اینها از عقل بهره ای ندارند. از امام صادق علیه السلام پرسیدند: عقل چیست؟ فرمود: مَا عُبِدَ بِهِ الرَّحْمَنُ وَ اکْتُسِبَ بِهِ الْجِنَانُ؛ آن چیزی است که خداوند رحمان با آن عبادت می شود و بهشت با آن به دست می آید.(13)
----------- (3) « شَهْرُ رَمَضانَ الَّذی أُنْزِلَ فیهِ الْقُرْآنُ هُدیً لِلنَّاسِ » آیه 185 سوره بقره (4) مجمع البیان ج1ص118 (5) « وَ لا یَزیدُ الظَّالِمینَ إِلاَّ خَساراً » آیه 82 سوره اسراء (6) المیزان ج1ص45 (7) همان ص46 (8) همان ص152 (9)الکافی ج4ص63 (10) تفسیر نمونه ج1ص332 (11) اسباب نزول القرآن(واحدی)، ص 39 (12) مجمع البیان ج1ص361 (13) الکافی ج1ص11