حلقه وصل: امروز سالروز شهادت مردی است که راوی یک فتح بزرگ بود، راوی مبارزه نابرابری که مظلوم، توانست بر ظالمان جهانی چیره شود و مدال فتح بر سینه اش بیاویزد. آن مبارزه و جهاد هنوز هم ادامه دارد. گاهی مبارزه با دشمن بیرونی و گاهی مجاهدت در برابر بلایای طبیعی برای نجات جان مردم. اگر سیدمرتضی آوینی در این روزها بود چه تصاویری می گرفت و چه چیزهایی می نوشت. مطلب زیر با برداشتی از دُرنوشته های آقامرتضی آوینی به روایت این مبارزه رفته است:
امروز با برادران گروه فیلم برداری، سری به بیمارستان فرقانی قم زدیم. اینجا طلبه هایی در قامت مدافعان سلامت به خلوت گزیدگان کرونازده خدمت می کنند. «چشم باز كن و جلوهی ارادهی حق را در وجود این مجاهدان راه خدا ببین.» یکی از این طلبه ها که چندی پیش همسر باردار خود را از دست داده با امید و آرامش همچنان در میدان مبارزه با ویروس کرونا ایستاده است. آری؛ «یأس از جنود شیطان است و مومن هرگز دل به یأس نمیبازد. اینک او مأموری است از جانب خدا که در جان جنود او روح میدمد و اجازه نمیدهد که ثقل غفلت آنان را از اوج عرفانی که در آن هستند پایین بیاورد.» «در معركهی قلوب این» مدافعان سلامت «که مجاهدان راه خدایند، آرامشی كه حاصل ایمان است حكومت دارد.»
ویروس کرونا اگر از تطورات خلقت باشد یا سلاحی ساخته انسان متوحش غرب، به هر روی سپاه خداست. آمده است تا ما را از نمرود نفس آزاد کند و انسان خویش به خواب زده را در پیله تنهایی اش، سرگرم بازیهای زمانه سازد. «مومن می داند که سلامت دنیا، بیماری است و بیماری اش شفا و سلامت؛ چراکه بنیان دنیا بر عادات است و سلامت حقیقی هرچه هست در ترک عادات و عتق از ملکات.»
مکر شیطان ضعیف است و گویی هرچه به ظهور نزدیک می شویم حیله او ضعیف تر می شود. امروز نیازی به پشه ای هم نیست تا وجود نمرودیان را زیر و زبر کند. همین ویروس نانومتری برای همه جهان تکنولوژیک آنان کافی است تا معادلاتشان را بر هم ریزد. «حکومت ظاهری که در کف نمرود» بود به زودی از دستش خواهد رفت. و اینک «گلستان عدالت در باطن آتشی است که نمرود برافروخته است.»
اما این ویروس مرگ بار برای مومنانی که با عمل صالح پیوند خورده اند بشارت قرب و وصال خواهد داشت و مگر نه این است که «بعد از مرگ نیز انسان در عالم اعمال خویش زندگی می کند.»
اینجا طلبه ای بسیجی، سرحلقه خدام بیمارستان است. سرفه های پیاپی می کند و به حاجی کرونا مشهور است. میپرسم: «هم الان اگر ملک الموت سررسد و تو را به عالم باقی فراخواند هرچند با شهادت؛ آمادهای؟»
و او با لبخندی از زیر ماسک و پیدا از خطوط اطراف چشمانش، دستی بر شانه ام میگذارد و عبور می کند؛ پیداست که چشمانش حلاوت احلی من العسل دارد. اینان بوی بهشت به مشامشان خورده که برای امان از تعفن دنیا، ماسک بر دهان زده اند.
لباس های پزشکان و پرستارانی که در بخش آی سی یو هستند عجیب و مجهز است همچون وسایل و تجهیزات اتاق های بخش ویژه. «و ما اگرچه به ماشین جنگ و تکنولوژی پیچیده آن اصالت نمی دهیم اما به ناگزیر باید با همان تسلیحات و تجهیزاتی نبرد کنیم که مستکبرین ساخته اند.»
می خواهم به اتاق آی سی یو نزدیک تر شوم برادری می گوید: ابتدا باید این لباس ها را بپوشید. بر پشت خود او نوشته شده است: ما گر ز سر بریده میترسیدیم/ در محفل عاشقان نمی رقصیدیم. «بنگر حیرت عقل را و جرأت عشق را، بگذار عاقلان ما را به ماندن بخوانند اما راحلان طریق می دانند که ماندن نیز در رفتن است.»