به گزارش حلقه وصل، 58 سال از درگذشت آیتالله سیدابوالقاسم کاشانی میگذرد. او روحانی مبارزی بود که رهبری مردم در جریان نهضت ملی نفت ایران را برعهده داشت. مبارزات مستمر و خستگیناپذیر آیتالله کاشانی در مقابله با استبداد و استعمار انگلیس از وی چهرهای محبوب و مردمی ساخته بود.
در سالهای گذشته بیشتر از نقش برجسته او در نهضت ملی شدن نفت سخن به میان آمده است و کمتر به پیشینه مبارزاتی او علیه انگلیس در عراق و ایران پرداخته شده است و فرماندهی میدانی او در مبارزه با استعمار در جریان قیام مردم و عشایر عراق در سال 1920 میلادی به فراموشی سپرده شده است.
یکی از فصول درخشان مبارزات مسلحانه ضداستعماری جهان اسلام را باید انقلاب 1920 عراق دانست که علمای اسلام حتی رهبری عملیات نظامی را در صحنه نبرد به عهده گرفتند.
آیتالله کاشانی در سن 25 سالگی به درجه اجتهاد رسید. آیتالله میرزا محمدتقی شیرازی مرجع تشیع موارد استفتائات خود را که احتیاط داشت برای اظهار نظر به آیتالله کاشانی ارجاع میداد. آیتالله کاشانی با این که از لحاظ علم به مقام مرجعیت رسید، ولی رساله نداد و دلیل آن را ورود در مبارزه ضداستعماری میدانست.
در سال 1914 میلادی و با شروع جنگ جهانی اول و هجوم قوای انگلیس به عراق، علمای تشیع مانند آیتالله شیخ مهدی خالصی و آیتالله سیدمصطفی کاشانی (پدر آیتالله کاشانی که با تهاجم انگلیسیها به شهادت رسید) حکم جهاد دادند و علمای دیگری مانند آیتالله شیخ الشریعه اصفهانی، آیتالله سیدعلی داماد، آیتالله سیدمحمد سعید حبوبی و آیتالله سیدابوالقاسم کاشانی که در آن هنگام در سنین جوانی بود و آیتالله سیدمحمدتقی خوانساری که بعداً در جریان نهضت ملی ایران هم مشارکت کرد در جنگ علیه انگلیس وارد شدند.
آیتالله کاشانی با دست باز و آزادی کامل به صحنه مبارزه با استبداد و استعمار وارد شد و تا سال 1920 در عراق یکی از بزرگترین کارگردانان میدان سیاست و جنگ علیه انگلیس است، به طوری که هم از مراجع تقلید زمان مثل آیتالله حاج سیدمحمدکاظم یزدی و آیتالله شیرازی برای جهاد علیه متجاوزین انگلیسی فتوا میگیرد و انتشار اعلامیه و جلب افکار میپردازد و هم عشایر را برای ورود به صحنه نبرد مهیا میکند و هم خود اسلحه به دوش میگیرد و دوشادوش دیگران میجنگد.
آیتالله کاشانی عملاً فرماندهی مجاهدین را عهدهدار بود، از جمله کارهایی که غالباً انجام میدادند موضعگیری اطراف خطوط راهآهن و خرابکاری خطوط و در نتیجه واژگون ساختن واگنهای حامل اسلحه و مهمات انگلیسیها بود.
21 آبان 1293 و با هجوم نیروهای انگلیسی به خاک عراق، مراجع شیعه حکم به جهاد در برابر متجاوزان دادند. فتوایی که منجر به اولین قیام ضداستکباری در منطقه غرب آسیا شد.
آیتالله کاشانی علاوه بر اینکه عضو «هیأت عالی انقلابیون» بود، یکی از چهار عضو «کمیته عالی جنگ حکومت انقلاب» هم بود. این جنگ بیش از شش ماه طول کشید. اما انگلیسیها پس از مدتی با بهرهگیری از نیروهای هوایی و زمینی خود بر نیروهای انقلابی غلبه پیدا کردند و بر عراق مسلط شدند.
«سرپرسی کاکس» کمیسر عالی انگلیس در بغداد تسلیم شدن هفده نفر از سران انقلاب، از جمله آیتالله کاشانی را از شروط صلح با عراق تعیین کرد.
انگلیسیها به این باور رسیده بود که وجود آیتالله کاشانی بزرگترین مانع پیشرفت آنها در عراق خواهد بود و از این رو حکم اعدامش از سوی مرکز فرماندهی انگلیس صادر شد و آیتالله کاشانی به ناچار به اتفاق «قاطع الفوادی» یکی از رهبران ملی عراق، در لباس مبدل کُردی، شبانه به سوی ایران حرکت کرد و پس از راهپیماییهای شبانه در 2 دی 1299 به مرزهای «پشتکوه لرستان» رسید. پس از چندی به قصد تهران به سوی کرمانشاه رفت و بعد از اقامت کوتاهی در همدان و قم، در 30 بهمن 1299 یعنی سه روز قبل از کودتای رضاخان به تهران رسید.
انگلیس که بیشتر کشورهای اسلامی را مستقیم یا غیرمستقیم تحت سلطه داشت، سعی کرد بینش اسلامی را با نیرنگ و فریب و شایعات از کشورهای اسلامی دور نگه دارد. به همین دلیل روحانیون مبارزی همچون آیتالله کاشانی با وجود دیکتاتوری شدید رضاخان در ایران تا شهریور 1320 مجال پیدا نکردند تودههای مردم را برای مبارزه مجهز و مهیا کنند.
البته آیتالله کاشانی وقتی که از عراق و جبهه جنگ علیه انگلیس به ایران بازگشت، درصدد وحدت روحانیت برای مقابله با قدرتهای حاکم برآمد. وی به صورت یک تکلیف شرعی پا به میدان سیاست گذاشت و از همان آغاز دیکتاتوری رضاخان حرکت سیاسی خود را شروع کرد.
آیتالله کاشانی که در آن زمان چهل و چند سال سن داشت، علما را به دخالت در سیاست و توجه به مجلس شورا همراه ساخت. او در سال 1306 در نامهای به حاج میرزامهدی مجتهد زنجانی از شاگردان آخوند ملاکاظم خراسانی مینویسد: «یگانه علاج منحصر اصلاح مجلس شورای ملی است.»
آیتالله کاشانی میگفت: من اساساً با هر اجنبی که مخالف مصالح و استقلال مملکت ایران باشد مخالفم، این اجنبی خواه روس باشد، خواه انگلیس یا آلمان یا آمریکا. من میگویم ایرانی نباید نوکر اجنبی باشد.
حضور آیتالله کاشانی بعد از شهریور 1320 در صحنه سیاست ایران با آن سوابق برای انگلیس تحملپذیر نبود. ارتش اشغالگر انگلیس که جمعی را به بهانه ارتباط با آلمانیها بازداشت کرده بود درصدد برآمد تا آیتالله کاشانی را که به صورت سدی ظاهر شده بود و دشمنی دیرین هم با وی داشت، دستگیر کند.
در خرداد ماه 1322 تعدادی از افسران انگلیسی به منزل آیتالله کاشانی هجوم بردند اما موفق به دستگیری او نشدند و مدتها مخفیانه مبارزات خود را ادامه داد تا اینکه در آستانه انتخابات مجلس چهاردهم دستگیر شد. عکسالعمل مردم در مقابل بازداشت این بود که او را به نمایندگی تهران انتخاب کنند. آیتالله کاشانی در حالی که در زندان متفقین بود از سوی مردم تهران انتخاب شد، اما این نمایندگی موجب آزادی او نشد.
28 ماه حبس و تبعید آیتالله کاشانی با پایان جنگ جهانی دوم تمام شد. گفته میشود در مدت زندان به دلیل روحانی بودن و سابقه مبارزاتی بدترین وضع را تحمل کرد. در تحقیقاتی که به صورت محاکمه از وی انجام میگیرد، میگوید من اساساً با هر اجنبی که مخالف مصالح و استقلال مملکت ایران باشد مخالفم، این اجنبی خواه روس باشد، خواه انگلیس یا آلمان یا آمریکا. من میگویم ایرانی نباید نوکر اجنبی باشد.
و بعد با عصبانیت اضافه میکند که اگر در زندان شما بمیرم، ننگ ابدی بر شما خواهد بود و اگر از زندان شما بیرون آیم کاری خواهم کرد که یک نفر انگلیسی در این مملکت باقی نماند.
چند سال بعد یکی از مبارزات بزرگ ضداستعماری با عنوان نهضت ملی ایران با شرکت تودههای میلیونی در ایران شکل گرفت و انگلیس که در آن تاریخ هنوز ابرقدرت زمان بود با شکستی بیسابقه مواجه شد. آیتالله کاشانی که در جهاد مردم عراق علیه استعمار انگلیس نقش اول را داشت، پیروزیهای بزرگی علیه استبداد در ایران و استعمار مسلط انگلیس به دست آورد.