به گزارش حلقه وصل، غلامعلی حدادعادل عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام به مناسبت درگذشت حسین شیخ الاسلام دلنوشتهای نوشت.
متن این دلنوشته به شرح ذیل است:
دیشب، یعنی پنجشنبه شب پانزدهم اسفند نود و هشت، خبر رسید که حسین شیخ الاسلام در اثر بیماری کرونا فوت کرده است. با آنکه در این حال و هوای درد آلود وغم انگیز، دل و دماغ نوشتن ندارم نتوانستم سکوت کنم و در حد خود حق دوستی چهل ساله با او را ادا نکنم.
حسین شیخ الاسلام را از سال های اول دهه شصت شناختم، وقتی که او معاون وزیر خارجه بود. کارت دعوت عروسی خودش را که در همان سالها برایم فرستاده بود هنوز در مجموعه کارتهای دعوت عروسی حفظ کرده ام.
حسین با تجربه خوبی که در معاونت وزارت خارجه در خصوص کشورهای عربی کسب کرده بود سفیر ایران در سوریه شد، آن هم در یک دوران پر آشوب در لبنان و فلسطین و سوریه و این ماموریت را به خوبی به انجام رساند. سهم او را در پایه گذاری روابط راهبردی ایران و سوریه _ که هنوز هم باقی و برقرار است _ نباید فراموش کرد.
چند سال بعد از حسن اتفاق هر دو از تهران به مجلس هفتم رفتیم. در این فرصت چهار ساله او را بهتر و بیشتر شناختم. بسیار متدین و متعبد بود و بسیار با اخلاق و متین. در عمل به وظیفه بیپروا بود و از نام و مقام گریزان. به هیچ روی اهل باند بازی و بده بستان سیاسی نبود، راه خود را که همان راه امام و رهبری بود خوب شناخته بود و از این صراط مستقیم عدول نمی کرد. همه به خیر او امیدوار بودند و کسی احتمال شری از جانب او نمی داد.
حسین تحصیل کرده دانشگاه برکلی آمریکا بود و مهندس بود و به دو زبان انگلیسی وعربی تسلط داشت، اما هیچ وقت درباره خودش حرفی نمی زد. مظهر اخلاص و تواضع بود. در مجلس هفتم از او خواستم مسئولیت دفتر حمایت از آرمان فلسطین را بپذیرد و پذیرفت و در این مسئولیت خدمت های بزرگ کرد. او را در سفر و حضر دیده و آزموده بودم.
در مجلس هفتم با هم به مصر رفتیم و بعد از آن در مجلس هشتم دو سفر هم به اندونزی و لبنان و سوریه داشتیم. حسین مورد اعتماد همه بود و همه، از جمله سید حسن نصرالله به او علاقه داشتند. او اهل نماز و دعا و نیایش و تهجد بود و عمر خود را در خدمت به اسلام و انقلاب و مردم سپری کرد. پاک بود و پاک زندگی کرد و پاک رفت. یادش گرامی باد و خدایش بیامرزاد. با مرگ او ایران یکی از مردان نجیب و لایق و پاک طینت و خدمتگزار خود را از دست داد.
غلامعلی حداد عادل صبح جمعه شانزدهم اسفند نود و هشت