به گزارش حلقه وصل، «رسول سنائیراد» در یادداشت روزنامه «جوان» نوشت:
بخشهای تبلیغی و رسانهای چند کشور بیگانه و پادوهای داخلی آنان در چند روز گذشته به فراخوان گسترده برای شروع دوباره آشوب به بهانه چهلمین روز مرگ کشتهشدگان و جانباختگان آشوبهای آبان گذشته رو آوردهاند که البته نوعی گرتهبرداری یا تقلید ناشیانه از انقلاب اسلامی در سال ۱۳۵۶ است. حال آنکه نهضت انقلابی در سال ۱۳۵۶ علیه رژیم وابسته و دیکتاتوری پهلوی و حامیان غربی و صهیونیستی او و با ماهیتی اسلامی، توسط بخش مذهبی جامعه و با رهبری یک مرجع دینی دنبال میشد و در آشوبهای اخیر هدایت و رهبری آشوبها در دست بیگانگان برای انتقامجویی از انقلاب اسلامی و پیادهنظام آنان هم پادوهای داخلی، ازجمله برخی عناصر سلطنتطلب و یا گروهک روسیاه منافقین هستند که با تحریک، فریب یا اجاره معدودی از افراد ناراضی دست به آشوب، تخریب و ایجاد ناامنی میزنند.
در سال ۱۳۵۶ تظاهرات مردمی بهصورت مسالمتآمیز و در قالب اعتراضی کاملاً مدنی بود که رهبری آن نیروهای مسلح تابع رژیم پهلوی را هم جزئی از ملت دانسته و هیچگاه به مبارزه خشن و مسلحانه علیه آنان راضی نشد و مبارزان نیز جواب گلوله را با گل میدادند و پاسخ این محبت پیوستن نیروهای مسلح به مردم بود. اما در آشوبهای اخیر خشونت و کشتهسازی برای تداومبخشی به آشوب و پرونده سازی حقوق بشری و تخریب چهره جمهوری اسلامی ایران در دستور کار طراحان اصلی و گروهکهای مجری آنان بوده لذا نهتنها با تحریک و سوق دادن عناصر تهییج شده، فریبخورده یا جوزده به حمله به زندانها و مراکز نظامی و انتظامی بهدنبال کشتار و کشتهسازی بودهاند و تعدادی از نیروهای مدافع یا مهاجم را در معرض اصابت سلاح گرم و سرد با هدف کشتار قرار دادهاند، بلکه به برخی افراد همراه در اجتماعات نیز رحم نکرده و آنان را از پشت هدف قرار داده و حتی عابران کوچه و خیابان را نیز بیرحمانه آماج حملات وحشیانه قرار داده و از پای درآوردهاند. چراکه مأمور به تکمیل پازلی بودهاند که برای نیل به آشوب و ناامنسازی هم تخریب و خسارت اقتصادی و هم خشونت و کشتهسازی را طلب میکرده است تا هم به نارضایتی بیشتر مردم و فاصله آنان از حاکمیت دامن زند و هم تداومبخشی به آشوب را با متهمسازی حاکمیت و انداختن بار مسئولیت کشتارها به گردن نظام به شکلگیری تله حقوق بشری و همراهسازی مدعیان غربی حقوق بشر، فشارهای بیرونی بر نظام را تشدید نمایند.
شاید حمله به آمبولانس و اورژانس برای ممانعت از حمل مجروحان برای درمان یا ناامنسازی مراکز درمانی برای جلوگیری از درمان را نیز بتوان اقدامی حسابشده برای افزایش تعداد تلفات و کشته دانست که با اضافه کردن اسامی برخی افراد زنده به فهرست کشتهشدگان، عطش برای کشتهسازی و ارائه لیستی بلند برای دریافت مواجب بیشتر از اربابان بیرونی بهحساب آورد. همانگونه که بلافاصله پس از آشوبها، سران کاخ سفید و بوقهای تبلیغی صهیونیستی مرتب بر طبل آمارسازی برای کشتهشدگان و ارائه آمارهای چندصد نفره و حتی چندهزار نفره کوبیده و سعی کردهاند از این ابزار برای حفظ التهاب و تداومبخشی به آشوبها و جبران ناکامی در میدان آشوبگری و اغتشاش بهرهبرداری نمایند.
اما غافل از اینکه این تاکتیک وحشیانه و جنایتکارانه آنان نهتنها نمیتواند به هدف برسد بلکه برعکس یکی از عوامل اصلی رسواییشان نزد مردم و حتی خانوادههای داغدار جانباختگانی است که هزینه این هوس و عطش آشوبطلبان شدهاند. دقیقاً مشابه تحریمها که به زعم سران کاخ سفید وقتی فشار آن بر مردم ایران تشدید میشود، تنها نفرت از امریکا را و ضرورت ایستادگی در برابر جنایتکاران کاخ سفید افزایش میدهد. طنز تلخ فراخوان برای چهلم جانباختگان از سوی آشوبطلبان که خود با بهکارگیری تاکتیک خشونت وکشتهسازی آنان را به آغوش مرگ هل دادهاند، تکرار همان اقدام سناریوی تحریم و تروریسم اقتصادی کاخ سفید است که انتظار دارند مردم را به عصیان و آشوب علیه نظام وادار سازد.