سرویس جهان حلقه وصل - نفوذ ایران در خاورمیانه از سال ۲۰۰۳ همزمان با حمله آمریکا به عراق به صورت تصاعدی رو به افزایش گذاشته است. طی سالهای اخیر، تحولات سوریه و یمن حکم نقطه عطف در تاریخ منطقه را داشته و به خوبی اثبات کردهاند که اکنون ورق خاورمیانه به سود جمهوری اسلامی برگشته است. تهران اگرچه با جنگ عراق مخالف بود، اما لزوماً انگیزه کافی برای جلوگیری از سرنگونی رژیم صدام در این کشور را نداشت. این در حالی است که جمهوری اسلامی با ایفای نقش در سوریه و یمن نشان داد که عزل و نصب افراد در رأس قدرت کشورهای خاورمیانه دیگر با تصمیم واشینگتن و متحدانش ممکن نیست.

نفوذ منطقهای ایران: مهمتر از برنامه موشکی و برنامه هستهای
اندیشکدههای غربی بارها به مسئله نفوذ ایران در خاورمیانه و توان تأثیرگذاری جمهوری اسلامی بر معادلات منطقهای پرداختهاند. اندیشکده «مؤسسه بینالمللی مطالعات استراتژیک» انگلیس نیز اخیراً با انتشار کتابی تحت عنوان «شبکههای نفوذ ایران در خاورمیانه [۱] » همین موضوع را مفصلاً بررسی کرده است. این اندیشکده که البته سال ۲۰۱۶ با دریافت محرمانه ۲۵ میلیون پوند از خاندان سلطنتی بحرین [۲] (که طبق برخی گزارشها، برخی سالها حدود نیمی از درآمد کل این اندیشکده را تأمین کرده است [۳] ) خبرساز شد، در مقدمه کتاب جدیدش توضیح میدهد که سال ۲۰۰۸ پروندهای با موضوع موشکهای بالستیک ایران کار کرده و سال ۲۰۱۱ پرونده دیگری را درباره برنامه هستهای تهران منتشر نموده، اما آنچه امروز نفوذ بیشتری را در منطقه برای جمهوری اسلامی فراهم کرده، هیچکدام از این دو برنامه نیستند، بلکه شبکه گسترده نیروهای نیابتی تهران است [۴] .
مقدمه کتاب با این نقلقول از رهبر ایران آغاز میشود: «ما در بیرون کشور هم ظرفیتهای مهمی داریم؛ طرفدارانی داریم، عمق راهبردی داریم؛ در منطقه، در کشور؛ بعضی به خاطر اسلام، بعضی به خاطر زبان، بعضی به خاطر مذهب شیعه؛ اینها عمق راهبردی کشور هستند [۵] .» مؤسسه بینالمللی مطالعات استراتژیک سپس در طول این کتاب ۲۱۷ صفحهای توضیح میدهد که چگونه ایران به کمک شبکهای گسترده از نیروهای نیابتی موفق شده تا علاوه بر تعمیق نفوذ خود در خاورمیانه، در رقابت استراتژیک مقابل نزدیکترین رقیبش یعنی رژیم سعودی نیز به برتری دست یابد [۶] . کتاب از یک «مقدمه» در ابتدا، یک «نتیجهگیری» در انتها و شش فصل تشکیل شده است که عناوین آنها عبارتند از: «مقصود استراتژیک تهران»، «حزبالله لبنان»، «سوریه»، «عراق»، «یمن» و «بحرین، عربستان سعودی و کویت». آنچه در ادامه میآید، خلاصهای از مهمترین نکات فصل اول کتاب است.
لازم به ذکر است که حلقه وصل صرفاً جهت اطلاع نخبگان و تصمیمگیران عرصه سیاسی کشور از رویکردها و دیدگاههای اندیشکدههای غربی این گزارش را منتشر میکند و دیدگاهها، ادعاها و القائات این گزارش لزوماً مورد تأیید حلقه وصل نیست.
رهبریِ انقلابی: عامل ثبات دکترین ایران موفقترین بازیگر منطقهای در عصر حاضر
۱۹ مارس ۲۰۰۳، موشکهای کروز آمریکایی به بغداد اصابت کردند و پس از آن مجموعهای از حملات پرقدرت و دقیق آغاز شد. در عرض سه هفته، ائتلاف بینالمللی به رهبری آمریکا پایتخت عراق را اشغال کرد و عملاً رژیمی را سرنگون کرد که ایران در جنگ هشتساله نتوانسته بود آن را ساقط کند. در عرض تنها چند ماه، ایران مراحل اولیه یک استراتژی تهاجمی جنگ ترکیبی [۷] را برای ناکام گذاشتن اهداف آمریکا در عراق اجرا کرد و همزمان تلاش نمود تا معادلات سیاسی عراق را به نفع جمهوری اسلامی تغییر دهد. این عملیات مبتنی بر دکترین نظامیای بود که به ضعف نیروی نظامی متعارف ایران اذعان داشت و از رویارویی مستقیم با دشمنان قدرتمند خودداری میکرد. این دکترین همچنین از انجام عملیاتهایی که ممکن بود تلفات سنگین به دنبال داشته باشد اجتناب میکرد و در عوض روی استفاده از نیروهای غیرمتعارف و نیابتی تمرکز داشت.
استراتژی منطقهای ایران تکیه بر شرکا و نیروهای نیابتی به جای استفاده از قدرت مستقیم نظامی است (+)
«نقشه کلی نفوذ ایران در خاورمیانه» (راست) بخشی از کتاب «شبکههای نفوذ ایران در خاورمیانه» (اندازه بزرگتر)
«نقشه کلی نفوذ ایران در خاورمیانه» به نقل از کتاب «شبکههای نفوذ ایران در خاورمیانه» (نقشه تعاملی) (اندازه بزرگتر)
◄ عراق: تهران با تکیه بر خطوط لجستیکی نامحدودش گروه نسبتاً مجربی از نیروهای عراقی تحت حمایت و مستقر در ایران را به این کشور فرستاد و اولین گروه شبهنظامی خارجی خود پس از حزبالله لبنان را ایجاد کرد. فناوریهای نظامیای که ایران برای تقویت این شبهنظامیان در اختیار آنها گذاشت به طور ویژهای علیه نیروهای نظامی غربی طراحی شده و مرگبار بودند. تا سال ۲۰۱۱، نیروها و متحدان سیاسی ایران در عراق ریشه دوانده بودند و جامعه جهانی هم نفوذ تهران در این کشور را به رسمیت شناخته بود.
◄ سوریه: بحران سال ۲۰۱۱ در سوریه، ایران را با تهدیدی جدی مواجه کرد: از دست رفتن تنها متحد دولتیاش و همچنین ساختار لجستیکی لازم برای تأمین حزبالله لبنان. علاوه بر این، سطح بالای درگیریها در جنگ داخلی سوریه، دکترین نظامیای را به چالش کشید که برای درگیری سطح پایین طراحی شده بود. با این حال، باز هم وجود یک کانال لجستیکی نامحدود در قالب یک «پل هوایی»، دسترسی نزدیک به نیروهای نیابتی، و عدم ممانعت غربیها از دخالت ایران در سوریه در دوران تعامل دیپلماتیک در مورد مسائل هستهای، به تهران زمان کافی را داد تا بتواند استراتژیای را شکل دهد که در عین دستیابی به اهداف، اصول اساسی دکترین ایران را هم به چالش نکشد.
◄ یمن: تسلط غیرمنتظره انصارالله بر صنعا، پایتخت یمن، در سال ۲۰۱۴ فرصتی برای ایران فراهم کرد تا برای اولین بار از زمان انقلاب اسلامی سال ۱۹۷۹ به عربستان و امارات خسارت وارد کند. تهران که دیگر به عدم واکنش غربیها به مداخلاتش عادت کرده بود، احتمالاً مناقشه یمن را همچنین فرصتی برای گسترش نفوذش در جنوب دریای سرخ میدانست. با این حال، مداخله در این درگیری آسان نمیبود. تهران در آن مقطع نمیتوانست تمرکزش را از سوریه بردارد؛ تأسیس کانال لجستیکی از ایران تا یمن هم دشوار بود. با همه اینها، یک بار دیگر، کانال لجستیکی نامحدود (اگرچه با کارآمدی کمتر) و عدم مخالفت بینالمللی سرانجام ایران را قادر ساخت تا [به ادعای این اندیشکده انگلیسی] مستشار، بودجه، فناوری پیشرفته موشکهای بالستیک، پهپادهای مسلح و قایقهای انفجاری کنترل از راه دور در اختیار انصارالله قرار دهد، تحولی که ورق جنگ را به طور قابلتوجهی برگرداند.
تا سال ۲۰۱۹، نفوذ جمهوری اسلامی در عراق، لبنان، سوریه و یمن تبدیل به واقعیت جدید در منطقهای شده بود که رهبران آن (از جمله در خود تهران) تا مدتی قبل چنین واقعیتی برایشان غیرقابلتصور بود. ایران توانسته بود با استفاده از یک شبکه فراملی شبهنظامیان شیعه به این موفقیتها دست یابد که بهرغم وجود درجات مختلف مهارت و دیسیپلین قادر به جنگ بودند و علیه دشمنان متفاوت ایران در جبهههای جدا از هم به طور همزمان مبارزه میکردند. هیچ کشور دیگری در عصر مدرن به اندازه ایران در درگیریهای منطقهای فعال، و چهبسا کارآمد، نبوده است. یک عامل مهم در ثبات دکترین جمهوری اسلامی، ثبات قدمِ رهبریِ انقلابی آن است. آیتالله علی خامنهای، رهبر عالی ایران، از سال ۱۹۸۹ تا کنون پاسدار نهایی موضع استراتژیک ایران بوده و در رأس امور در عناصر امنیتی کشورش مقامات ارشدی را منصوب کرده که به آنها در داشتن دیدگاه مشابه با خودش اعتماد دارد. به همین ترتیب، مقامات نظامی ایران هم غالباً برای دورههای طولانی در سِمت خود باقی میمانند. تعداد معدودی از دشمنان ایران هستند که این سطح از ثبات در رهبری را داشته باشند.
ثبات مواضع رهبری در جمهوری اسلامی موجب دلگرمی و اعتماد متحدان ایران است (+)
«ساختار و اعضای شورای عالی امنیت ملی ایران» به نقل از کتاب «شبکههای نفوذ ایران در خاورمیانه» (اندازه بزرگتر)
نقش نیروی قدس و قاسم سلیمانی
سپاه پاسداران انقلاب اسلامی که ۲۲ آوریل ۱۹۷۹ [۲ اردیبهشت ۱۳۵۸] توسط آیتالله روحالله خمینی تأسیس شده بود، نهایتاً تبدیل به مهمترین بازیگر تدافعی و تهاجمی ایران تبدیل شد. این نهاد که با ارزشهای اجتماعی-سیاسی رهبری انقلاب همراستا بود، همچنین موظف شد تا از جنبشهای آزادیخواه و مسلمانان مظلوم در خارج از ایران حمایت کند.
مأموریت حمایت از جنبشهای انقلابی در سپاه پاسداران به زیرمجموعهای تحت عنوان «نیروی قدس» سپرده شد؛ نیرویی نامتعارف که طی سالهای ابتدایی جنگ با عراق از دل یگانهای اطلاعاتی و عملیات ویژه و با هدف حضور در درگیریهای فرامرزی با سطح پایین در حمایت از مسلمانان مظلوم تشکیل شده بود.
این نیرو در دوره فرماندهی سرتیپ «احمد وحیدی» (اولین فرمانده نیروی قدس) خود را برای عملیات در افغانستان، آفریقا، آسیا، آسیای مرکزی، عراق، لبنان، آمریکای لاتین و شبهجزیره عربستان آماده کرد.همچنین حدود ۲۰ پایگاه آموزش نظامی در داخل ایران [۸] و همچنین پایگاههایی در لبنان و نهایتاً سودان تأسیس نمود [۹] . به علاوه، ایجاد یک بخش مختص تأمین لجستیک موجب شد تا این نیرو بتواند اقدام به انتقال محرمانه تسلیحات به صورت بینالمللی کند. نیروی قدس انعطافپذیری ایدئولوژیک دارد و از گروههایی حمایت میکند که آنها را عضو «محور مقاومت» تلقی نماید و حاضرند با دشمنان ایران مقابله و نفوذ منطقهای تهران را تعمیق کنند.
«ساختار سپاه پاسداران انقلاب اسلامی» به نقل از کتاب «شبکههای نفوذ ایران در خاورمیانه» (اندازه بزرگتر)
حوالی سال ۱۹۹۸ بود که وحیدی به وزارت دفاع رفت و قاسم سلیمانی (آن زمان «سرتیپ» قاسم سلیمانی) جایگزین او شد. سلیمانی ماه مارس سال ۱۹۵۷ [اسفند ۱۳۳۵] در خانوادهای کشاورز در شرق ایران به دنیا آمد و در سن ۱۳ سالگی به دنبال کار، خانه را ترک کرد و در سازمان آب کرمان مشغول به کار شد.
اولین نقش سلیمانی در جنگ با عراق هم تضمین رسیدن منابع آبی به دست سربازان خط مقدم بود. با این حال، با توجه به تلفات فرماندهان ایرانی در جنگ، به جبهههای نبرد اعزام شد و آنجا اگرچه آموزش نظامی (و حتی آموزش تحصیلی رسمی) ندیده بود، اما پیشرفت کرد و به شجاعت شهرت یافت.
پس از جنگ فرمانده بخشی از سپاه پاسداران شد که مسئولیتش سرکوب شورشها و مبارزه با قاچاق مواد مخدر در مرزهای شرقی ایران بود. سلیمانی در همین دوره روابط نیروی قدس با حزبالله لبنان را حفظ کرد و پایگاههای آموزشی در لبنان و سودان را نیز گسترش داد.
«نقاطی در عراق، لبنان، سوریه و روسیه که حضور سرلشکر قاسم سلیمانی فرمانده نیروی قدس سپاه پاسداران در آنها گزارش شده است» به نقل از کتاب «شبکههای نفوذ ایران در خاورمیانه» (اندازه بزرگتر)
«بُرد منطقهای برخی از موشکهای بالستیک و کروز ایران» به نقل از کتاب «شبکههای نفوذ ایران در خاورمیانه» (اندازه بزرگتر)
دلایل موفقیت دکترین نظامی ایران در منطقه
موفقیت دکترین نظامی ایران در منطقه ریشه در دلایل و عواملی دارد که در زیر آمدهاند.
نفوذ ایران در لبنان، یکی از برجستهترین نمونههای قدرت نرم ایران در خاورمیانه است (+)
«روابط ایدئولوژیک میان ایران و متحدان و نیروهای نیابتی مهمش» به نقل از کتاب «شبکههای نفوذ ایران در خاورمیانه» (اندازه بزرگتر)
دکترین جنگی ایران در دوران صلح
دخالتهای منطقهای ایران موجب محک خوردن دکترین نظامی خارجیای شدهاند که روی تکنیکهای جنگ ترکیبی و همکاری با بازیگران دولتی و وابسته به دولت تأکید دارد. شماری از پرسنل نظامی ایران در جنگهای دشوار و چندینسالهای حضور داشتهاند که معتقدند در آنها نه تنها به اهداف استراتژیک جمهوری اسلامی دست پیدا کردهاند، بلکه این موفقیتها را با هزینه کشورهای عربی منطقه، اسرائیل و آمریکا به دست آوردهاند.
همین اعتمادبهنفس احتمالاً سرلوحه مدیریت تهران درباره درگیریهای آینده قرار خواهد گرفت. درگیریها در سوریه و یمن با نقطه پایان فاصله زیادی دارند، اما همزمان با کاهش سطح این درگیریها ایران با چالشهای مختلفی مواجه خواهد شد. نیروهای نیابتی تهران در جایگاه قدرتمندی قرار دارند که میتوانند از آن برای دفاع از منافع ایران استفاده کنند و جامعه جهانی هنوز استراتژی مناسبتی تدوین نکرده است که بتواند نیروهای شبهنظامی تحت امر تهران را منحل کند. با این وجود، یکی از چالشهای پیش روی ایران، تأمین منابع کافی برای بازسازی پساجنگ در کشورهایی است در آنها حضور دارد. اگر تهران موفق به حل این چالش نشود، نفوذ در این کشورها رو به کاهش خواهد گذاشت و فضا برای قدرتهای خارجی دیگر باز خواهد کرد.
دکترین نظامی ایران نفوذ بیسابقهای را در دورهای از درگیریهای بیسابقه برای تهران به دنبال داشته است. توانایی این دکترین در به بار آوردن نتایج چشمگیر برای تهران در دوران صلح، آنگونه که در لبنان شاهد بودهایم، در سوریه و کشورهای دیگر در بوته آزمایش قرار خواهد گرفت.
[۱] Iran’s Networks of Influence in the Middle East Link
[۲] British thinktank received £۲۵m from Bahraini royals, documents reveal Link
[۳] Bahrain and the IISS: The questions that need to be answered Link
[۴] Introduction Link
[۵] بیانات در دیدار با اعضای مجلس خبرگان رهبری لینک
[۶] Iran's network of influence in Mid-East 'growing' Link
[۷] جنگ ترکیبی (Hybrid War) عبارت است از بهکارگیری ترکیبی از نیروهای متعارف و نامتعارف (معمولاً توسط قدرتهای ضعیفتر در مقابل دشمنان قدرتمند) برای انجام عملیاتهای نامتقارن به گونهای که از دیگری متعارف اجتناب شود، اما اهداف استراتژیک حاصل گردند.
[۸] Khomeini’s Warriors: Foundation of Iran’s Regime, Its Guardians, Allies Around the World, War Analysis, and Strategies Link
[۹] The Gulf Military Balance: The Conventional and Asymmetric Dimensions (CSIS Reports) Link
[۱۰] Saudi Arabia intercepts Houthi missile fired toward Riyadh; no reported casualties Link
[۱۱] Iran’s Allies Target Its Rivals, Risking Conflict Link