به گزارش حلقه وصل، حاشیهنشینان شهرهای بزرگی همچون تهران، هم از لحاظ فیزیکی و جغرافیایی در حاشیهاند و هم از منظر ابعاد اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی به حاشیه رانده شدهاند. بیشتر این افراد کسانی هستند که بهدنبال شغل و زندگی بهتر، از شهرها و روستاهای کم برخوردار مهاجرت کرده و در حاشیه شهرهای بزرگ و با امکانات بیشتر ساکن شدهاند؛ غافل از آنکه بسیاری از امکانات شهری و فرصتهای شغلی به حاشیهها نمیرسد و همین امر باعث ایجاد بحرانهای فردی برای حاشیهنشینان و بحرانهای اجتماعی و امنیتی برای شهرها میشود.
براساس مستندات تاریخی، حاشیهنشینی در ایران از دهه 30شمسی و همزمان با آغاز مهاجرت روستاییان به سوی شهرها آغاز شد و از دهه40 به بعد بهدلیل سیاستهای حکومت مبنی بر اصلاحات ارضی، سرعت آن بیشتر شد و روند مهاجرت تا امروز نیز ادامه دارد. حاشیهنشینان پس از مهاجرت، فرهنگ و سبک زندگی را ایجاد کردند که نه مشابه زندگی شهرنشینی است و نه شبیه زندگی روستاییان. آنها از طریق اقتصاد شهری گذران زندگی میکنند اما از اجتماع و فرهنگ و زیرساختهای کلان شهرها بیبهرهاند و به نوعی محرومترین بافت شهری را تشکیل میدهند.
حاشیهنشینی پدیده ملی و بومی نیست و بسیاری از کشورهای در حال توسعه با آن دست به گریبانند اما عوامل اقتصادی، اجتماعی و همچنین شکاف طبقاتی در گسترش آن نقش بهسزایی دارد. حاشیهنشینی چالشهای فراوانی دارد، مشکلاتی مانند بینظمی در ساختوسازها، آلودگیهای زیست محیطی، نزاعهای خیابانی و اختلالات اجتماعی و روانی برخی از این چالشهاست. التهابات هفته گذشته در شهرها و شهرکهای اطراف پایتخت بهدلیل گران شدن بنزین نشان داد که گسترش بیرویه جمعیت حاشیهای تهران و شهرهای بزرگ مانند باروتی است که هر لحظه امکان انفجار دارد.
تأکید رهبر بر لزوم توجه به حاشیهها
اما رهبر معظم انقلاب هم در جلسات برگزار شده با مسوولان کشور درباره آسیبهای اجتماعی به مسأله حاشیهنشینی اشاره کرده و برای رسیدگی به مشکلات موجود تاکید کردهاند. آقای عبدالرضا رحمانیفضلی، وزیر کشور در شهریورماه سال97 و بعد از برگزاری جلسه یاد شده با رهبر انقلاب به این مسأله اشاره کرده و یادآور شد: رهبر معظم انقلاب موضوع حاشیهنشینی را از اولویتهای دوم آسیبهای اجتماعی بر شمردند. شهرداریها کمتر به مسائل اجتماعی پرداختهاند در حالی که ضمن اینکه باید به مسائل کالبدی شهر توجه شود باید به مسائلی اجتماعی همچون موضوع حاشیهنشینی نگاه ویژه داشت لذا شهرداریها به تکالیف خود در حوزه اجتماعی عمل کنند. این در حالی است که در یکسالونیم گذشته نیز گزارشی درباره اقدامات صورت گرفته برای کاهش کمبودها برای شهرهای اقماری تهران و دیگر کلانشهرها ارائه نشده است. بر اساس آمارهای غیر رسمی، بهطور متوسط 3 تا 7میلیون نفر حاشیهنشین در کشور وجود دارد که به دلایل مختلف در این مناطق ساکن شدهاند. بیکاری، وضعیت نامناسب کشاورزی در شهرها و روستاهای کوچک مانند خشکسالی، سیل، زلزله و مهاجرت روستاییان به شهرهای بزرگ از مهمترین علل مهاجرت به حاشیه شهرهای بزرگ در ایران است. این افراد بهدلیل نداشتن توانایی اقتصادی این اقشار برای خرید خانه یا اجاره مسکن در شهرهای بزرگ، اقامت در حاشیه شهرها را انتخاب میکنند.
حاشیهنشینی فرهنگ خاص خود را دارد چرا که در یک محله یا کوچه، افراد متفاوتی از اقوام مختلفی اقامت میگزینند و همچنین افراد مهاجر غیر ایرانی با خرده فرهنگها و پاره فرهنگهای مختلف در کنار یگدیگر قرار میگیرند و از همین جا تقابل خورده فرهنگها صورت میگیرد.
تهران بهدلیل آنکه از سالیان دور پایتخت کشور بوده و بیشترین منابع اقتصادی و تکنولوژی را داراست، بیشترین جذب مهاجر را داشته است. مناطقی مانند ملارد، اشتهارد، شهریار، شهر قدس، پردیس، پرند، بومهن، رودهن، اسلامآباد و شهرکهای اطراف کرج روزبهروز گستردهتر شده و از جمعیت مهاجران شهرها و روستاهای دیگر اشباع شدهاند. بهطور مثال شهرستان شهریار که زمانی بهدلیل باغهای سرسبزش در کشور مشهور بود اکنون از تراکم انسانی بالا رنج میبرد بهطوریکه این شهرستان در آمار سرشماری سال75 بالاترین نرخ رشد جمعیت را در میان 316شهرستان کشور از آن خود کرد و در سرشماری سال85 نیز در حالی که میانگین نرخ رشد جمعیت در کشور معادل 2تا 3درصد بود، نرخ رشد 8.7درصدی را نصیب خود کرد.
مهاجرت به سمت پایتخت
آقای داوود محمدی، نماینده مردم تهران، ری، شمیرانات، اسلامشهر و پردیس درمجلس شورای اسلامی در گفتوگو با «صبحنو» با اشاره به اینکه شهرهای حاشیهای بهخصوص بعد از انقلاب اسلامی به شدت گسترش پیدا کرده است میگوید: بیشترین مهاجرتها مربوط به سکونت در اطراف شهر تهران است.
او با تاکید بر این نکته که در این سالها تلاش شده است تا امکانات لازم برای ساکنان حاشیههای شهرهای بزرگ فراهم شود توضیح میدهد: گستردگی و افزایش سرعت مهاجرت در این سالها به قدری بوده است که با وجود اقدامات صورت گرفته باز هم امکانات لازم برای همه این مهاجران فراهم نشود که این امر باعث مشکلات و مسائل مختلف اجتماعی، اخلاقی و فرهنگی شده و نگرانیهایی را بهوجود آورده است.
بیشترین نیاز حاشیهنشینان اشتغال و ایجاد فضای تولید است. این جمله را عضو مجمع نمایندگان استان تهران در مجلس به «صبحنو» میگوید و ادامه میدهد: متاسفانه در این سالها بهدلیل اعمال تحریمها به کشور نتوانستیم به میزان جمعیت فعال کشور اشتغال و کار تولیدی ایجاد کنیم و همین امر باعث بحران بیکاری بهویژه در حاشیه شهرها شده است. به گفته محمدی در اطراف شهریار، ملارد، استان کرج و بهویژه در شهرقدس، بیشترین مهاجرتها را از اقوام مختلف و خرده فرهنگهای متفاوت داشتهایم که همین امر سبب شده تا این مناطق را با بحرانهای بیشتر فرهنگی و اجتماعی روبهرو کند.
وی تصریح میکند: مشکلات در حاشیه شرقی تهران به مراتب کمتر از حاشیه غربی پایتخت است بهطوریکه مشکلات اقتصادی و اشتغال در مناطقی مانند ورامین، قرچک و پاکدشت هم وجود دارد اما بحرانهای اجتماعی در این مناطق کمتر از غرب است. در مناطقی مانند دماوند و فیروزکوه نیز بهدلیل وجود شرایط شهری و قدمت ساکنان آن، مشکلات کمتری دیده میشود اما در غرب تهران مشکلات خاصی وجود دارد که در صورتی که راهحلی برای آن اندیشیده نشود ممکن است بحرانهایی را ایجاد کند.
زیرساختهایی که مهیا نیست
به گفته این نماینده مجلس، در تمام دنیا معضل حاشیهنشینی وجود دارد و در قیاس با آنها وضعیت حاشیههای تهران جای نگرانی ندارد. هرچند که محمدی تقصیرها را به گردن تحریمهای بیرونی میداند اما شواهد نشان میدهد که توزیع نامناسب ثروت در دهههای اخیر باعث شده تا برخی شهرها و روستاهای کم برخوردار خالی از سکنه نیروهای جوان و فعال شود و حاشیه شهرهای بزرگ مملو از حضور این مهاجران. جوانانی که سودای کار و زندگی بهتر دارند اما وقتی به شهرهای بزرگ نزدیک میشوند، دهها خطر و مشکل زیستی را به جان میخرند.
به باور جامعهشناسان ساکنان حاشیه شهرها، تفاوت ماهوی با ساکنان شهرها دارند چرا که فرهنگ میزبان معمولاً از پذیرش فرهنگ میهمان خودداری کرده و به دشواری آنها را میپذیرد مگر آنکه میهمانان و حاشیهنشینان دچار استحاله فرهنگی شوند.
از سوی دیگر این افراد به امید امکانات بیشتر مهاجرت میکنند اما بهدلیل تفاوتهای زیرساختی که شهرهای بزرگ با حاشیههای آن دارند، دچار سرخوردگی میشوند. آنها برای یافتن شغل و استمرار آن ناچارند روزانه ساعتهایی را در مسیر محل اسکان تا محل اشتغالشان طی کنند و حتی زیرساختهای حملونقل نیز یارای این حجم از جمعیت در حال تردد را نمیدهد.
نماینده مردم تهران، ری، شمیرانات، اسلامشهر و پردیس درمجلس تاکید میکند که با توجه به سرعت افزایش جمعیت در حاشیههای پایتخت نباید توقع داشته باشیم که این زیرساختها به سرعت ساخته و بهرهبرداری شود.
محمدی میافزاید: در مورد مشکلات تردد اسلامشهر به تهران، دو سالی هست که پیگیر راهاندازی خط مترو هستیم و مقدماتش هم فراهم شده است. متروی کرج هم که سالهاست راه اندازی شده و تردد به کرج و شهرکهای اطرافش تسهیل شده است. همچنین اعتباراتی در حد وسع دولت برای تأمین امکانات و خواستههای مردم این مناطق تأمین شده است.
وی باز هم بر این جمله پافشاری میکند که در دو سال اخیر، تحریمها دست دولت را بسته است ولی باز هم وامهایی در اختیار روستاییان قرار داده است تا اشتغال خود را تثبیت کرده و مانع از مهاجرت آنها شود. به گفته این نماینده مجلس، در چند سال اخیر جلسات زیادی برای تأمین زیرساختهای حملونقل حاشیههای تهران و احداث متروی اسلامشهر برگزار شده و اقدامات لازم برای توسعه و افزایش جادههای موجود انجام شده است.
به باور وی حاشیهنشینان توقعاتی دارند که برخی از آنها بجاست و با مدیریت صحیح و ارائه امکانات بهتر مرتفع میشود اما متاسفانه در روزهای اخیر سوءاستفاده از نگرانیها و توقعات مردم باعث شد تا ناآرامیها در حاشیه تهران شدت یابد و به بهانه گرانی بنزین، خسارتهای قابل توجهی به اموال عمومی و شخصی وارد شود. نگرانی برای فرزندان حاشیهنشینان
به اعتقاد جامعهشناسان، هرچقدر هم که امکانات در اختیار حاشیهنشینان قرار بگیرد باز هم نمیتوان معضل حاشیهنشینی را کم کرد چرا که باز هم تعداد بیشتری از ساکنان شهرها و روستاهای کم برخوردار به شهرهای بزرگ و اطراف آن مهاجرت کرده و بر وسعت و مشکلات شهرهای بزرگ میافزایند. به باور آنها تنها راه نجات کشور از معضل حاشیهنشینی، مقابله با شهرنشینی و بالا بردن سطح زیرساختها در روستاها و شهرهای کوچک یکی از راهکارهای جلوگیری از گسترش این پدیده آسیبزاست.
خدماتی مانند آموزشوپرورش، بهداشت، اشتغالزایی و کارآفرینی در زمینه صنایع کشاورزی و صنایع واسطه میتوانند اهرمهای موثری در پیشگیری از مهاجرت روستاییان و افزایش حاشیهنشینان شود. هماکنون شهرهای بزرگی مانند تهران، اصفهان و مشهد مملو از مهاجرانی است که با فرهنگهای متفاوت و مطالبات متناقض در کنار هم زندگی میکنند و روزبهروز آمار بزهکاری بهویژه در میان نوجوانانوجوانان در میان این اجتماع بالا میرود.
در حالی که بسیاری از این افراد برای ساختن آیندهای بهتر فرزندانشان مهاجرت کردهاند اما به ناچار در مجاورت کسانی ساکن میشوند که تجربههای زیستی متفاوتی با آنها دارند. فرزندان صاحبان مشاغل آبرومند، کارگران فصلی گاهی در مجاورت کودکان خیابانی، جیببرها و همچنین معتادان و متکدیان فصلی قرار میگیرند که میتوانند تأثیر غیرقابل جبرانی بر سرنوشت آنها داشته باشند. تبدیل حاشیهنشینی به تهدید امنیت ملی
میان انتظارات اجتماع و رضایتمندی عمومی رابطه مستقیمی وجود دارد. زمانی که این رابطه نامتوازن شود، حاشیهنشینی شهری میتواند به عاملی برای تهدید امنیت ملی تبدیل شود. در این میان میزان امید و ناامیدی نسبت به تحقق انتظارات فردی و اجتماعی میتواند معیاری برای تشخیص ضریب تهدید امنیتی تلقی شود. بنابراین هرچه فاصله میان وضع موجود و انتظارات مردم کمتر شود، تهدیدها و رشد آن کمتر میشود. از سوی دیگر هرآنچه که باعث گسترش انتظارات این قشر از جامعه و انباشت نارضایتیهای آنها شود میتواند باعث شکلگیری پدیدههای امنیتی مانند اغتشاش، شورش، اعتصاب و مواردی مانند آنها شود.
توسعه ناموزون و تبعیضآمیز، نابسامانی و رکود اقتصادی، فقر و محرومیت اجتماعی، تلاش بیسرانجام برای معاش و سرپناه و همچنین مهاجرت و دوری از ارزشهای قومیتی و وابستگیهای خانوادگی، حاشیهنشینان را آسیبپذیرتر از سایر شهروندان کرده و انباشت ناکامی و سرخوردگیهای ناشی از مسائل مختلف فرهنگی، اقتصادی و اجتماعی میتواند آنها را وادار به کنشهای و واکنشهای فردی و گروهی کند و کشور را با چالشهای امنیتی پیچیدهای روبهرو کند.
براساس برخی آمارها، 10درصد از جمعیت کشور را حاشیهنشینان شهری تشکیل میدهند که حل مسائل معیشتی و فرهنگی آنها باید در اولویت سیاستهای راهبردی کشور قرار بگیرد زیرا غفلت از انتظارات و دغدغههای آنها ممکن است هزینههای جبرانناپذیری برای کشور داشته باشد.
منبع: صبح نو