به گزارش حلقه وصل، هفتاد ویکمین برنامه "سینما روایت" به نقد و بررسی فیلم سینمایی «حکایت عاشقی» پرداخت در این برنامه احمد رمضان زاده، شیلان رحمانی، اسماعیل براری و جبار آذین حضور داشتند.
رسول شادمانی در ابتدای برنامه خطاب به کارگردان فیلم گفت: باید از شما که به سراغ فیلمی با موضوع فاجعه شیمایی حلبچه رفتید تشکر کرد چرا اگر امثال شما به سمت چنین سوژههایی نروند حتما بزودی نسلهای آینده، فجایعی اینچنین را به فراموشی خواهند سپرد. این درحالی است که همگان میدانند سینمای دفاع مقدس برای تولید با مشکلات عدیدهای روبرو است که تولید در آن نیازمند مردان مصمم است.
از اکران بد این فیلم گلایه مندم
رمضان زاده کارگردان فیلم پیش از ورود به موضوع فیلم از وضعیت بد اکران گلایه کرد و افزود: این فیلم بدون سرگروه و در سینماهای محدود و به صورت چرخشی اکران شده است و حتی سینما فرهنگ را که ما انتظار داشتیم در اختیار فیلم قرار بگیرد متاسفانه هنوز قرار نگرفته است. ضمن اینکه میبایست همزمان با اکران فیلم در تهران، این فیلم در کرمانشاه و سنندج هم به دلیل موضوع و بازیگران کُرد زبانی که در فیلم حضور دارند اکران میشد که این اتفاق هم رخ نداد و این نشان میدهد که ما برای فیلمها، حتی مخاطب شناسی هم نمیکنیم و هیچ احترامی برای فیلمی که برای یک منطقه خاصی ساخته میشود قائل نیستیم.
بازیگری که چند صد میلیون گرفته هیچگاه در مراسم فیلم حضور نیافت
وی ادامه داد: در همه جای دنیا، هنگامی که فیلمی ساخته میشود همه عوامل و بازیگران از لحظه اول تا آخر، با فیلم همراه هستند. من از خانم شیلان رحمانی و آقایان بهمن زرینپور و شوان عطوف که پرتوان همراه فیلم بودند تشکر میکنم. حتی خانم رحمانی از سنندج برای حضور در این مراسم به تهران آمدند اما بازیگر اصلی من که برای بازی در این فیلم، چند صد میلیون تومان دستمزد گرفته است حتی یکبار هم در مراسم مختلف فیلم حضور نیافت در حالی که میتوانست لااقل به خاطر وضوع فیلم هم که شده، چند خط یادداشت در مظلومیت مردم این منطقه بنویسد. با وجودی که ایشان سر فیلمبرداری فیلم من، سه بار از من خواست به او اجازه بدهم تا برای حضور در مراسم فیلمهایی که بازی کرده برود و من این اجازه را به ایشان دادم اما هیچگاه ما را در چنین برنامههایی همراهی نکرد.
باید برای این هم فیلم مثل شیار 143 جریان سازی میشد
رمضانزاده تاکید کرد: معتقدم باید برای این فیلم، مثل فیلم «شیار 143» که آقای حاتمیکیا پشت فیلم ایستادند، جریان سازی میشد تا این فیلم بیشتر دیده شود.
وی با اشاره به پخش کنندههای فیلم که معمولا از پیش در باره فیلمهای دفاع مقدسی قضاوت میکنند اظهار داشت: یکی از پخش کنندههای مهم این کشور به من میگوید فیلم تو در مورد دفاع مقدس و حلبچه است و به همین دلیل، نمیفروشد و به گونهای از این موضوع یاد میکند که انگار من دچار یک خلاف بزرگی شدم! با این نگاهها میتوان به این نتیجه رسید که این نوع فیلمها، همچون فاجعه حلبچه، مظلوم هستند.
آقای ایوبی به وضعیت اکران برسید
رسول شادمانی در ادامه با اشاره به مافیای اکران بویژه اکران فیلمهای دفاع مقدسی از رئیس سازمان سینمایی خواست که به داد وضعیت اکران برسد و از سینمای ملی صیانت بیشتری بکند چرا که به اعتقاد او، سینمای دفاع مقدس همان سینمای ملی است که امروز محجور واقع شد است و ادامه این جریان فجایع تلخی را برای سینما و فرهنگ این مرز و بوم، بیش از این بدنبال خواهد داشت.
حکایت عاشقی داستانی عاشقانه در بستر جنگ است
«شیلان رحمانی» بازیگر فیلم حکایت عاشقی با اشاره به داستان فیلم گفت: این فیلم یک داستان عاشقانه در بستر جنگ را روایت میکند و هنگامی که من فیلمنامه را میخواندم عاشق نقش چیمن شدم و با وجودی که میدانستم این نقش، نقش سختی است اما تلاش کردم که تا به شخصیت نزدیک شوم.
این بازیگر ادامه داد: فیلم «حکایت عاشقی» به یک فاجعه انسانی میپردازد که بخشی از تاریخچه کشور ما محسوب میشود لذا معتقدم ما باید چنین سوژههایی را روایت کنیم چرا که نسل جوان اطلاع چندانی از این فاجعه ندارد. بنابراین میباید ما برای ساخت چنین فیلمهایی، هم هزینه و هم اطلاع رسانی درستی داشته باشیم نه اینکه تنها به فکر تولید فیلمهای اجتماعی مثل ساخت فیلمهایی با مضامین خیانت یا فیلم های دختر- پسری باشیم.
وی در مورد سابقه بازیگری و رسیدن به نقش چیمن گفت: من یک کُرد سنندجی هستم و کُرد بودن من برای ایفای نقش خیلی کمکم کرد ولی الان ساکن تهران هستم و کار بازیگری را از تئاتر سنندج شروع کردم و با وجودی که از فاجعه حلبچه چیزی به یاد ندارم در مورد این فاجعه تحقیق کردم و از نظرات کارگردان بهره مند شدم تا بتوانم به نقش نزدیک شوم.
رحمانی ادامه داد: شخصیت چیمن پُر از تردید، غم و یک شخصیت درونگرا ست که عاشق زندگی است و من باید همه این خصوصیات را در نقش چیمن بروز می دادم که امیدوارم این کار را کرده باشم. معتقدم چیمن و علی و شاهو هر سه قربانی جنگ هستند.
مدیران سینمایی ما آمدند و رفتند و هیچ اتفاقی نیفتاد!
«اسماعیل براری» کارگردان و کارشناس سینمای ایران نیز در این برنامه اظهار داشت: مدیران سینمایی ما بسیار آمدند و رفتند و کسی بعد از آنان چیزی به یادش نماند جز آثاری که از ایشان باقی ماند. لذا این فیلم اگر چنین ماندگاری را داشته باشد چه باک.
وی اضافه کرد: اگر امروز در تاریخ نامی از سلطان محمود است به واسطه حضور شخصی مثل فردوسی است. فیلمسازان بزرگی که در تاریخ حضور داشتند به دلیل اینکه توانستند پول زیادی برای فیلم هایشان ایجاد کنند به بزرگی نرسیدند بلکه به خاطر اثرشان به این بزرگی نایل شدند.
پخش کنندگان ما فقط بلدند فیلم های دختر- پسری را پخش کنند!
براری با بیان اینکه هیچ فیلمی وجود ندارد که مخاطب خاص خودش را نداشته باشد یاد آور شد: اینکه ما انتظار داشته باشیم که یک فیلم برای یک گروه خاصی پخش شود انتظار غلطی است. این کسانی که ما از آنان به عنوان پخش کننده درکشور یاد میکنیم فقط بلدند فیلم های دختر و پسری پخش کنند. در حالی که ما گروههای مختلف اجتماعی داریم که اگر پای این طبقات به سینما باز شود، سینمای ایران به چرخه اقتصادی خودش خواهد رسید.
این کارگردان و کارشناس سینما تصریح کرد: من از دیدن این فیلم خیلی رنج بردم چرا که ماجرای حلبچه، ماجرای دردناکی است ولی آیا ما در یک اثر نمایشی فقط مامور به تبلیغ یک مفهوم هستیم؟ درحالی که ما نیازمند داستانی هستیم که رنج و شادی را توامان نشان دهد. من حتی از صحنه عروسی این فیلم هم، آنطور که باید لذت نبردم در حالی که جا داشت در این صحنه قلبهای مخاطب بلرزد. ما وقتی با یک اثر دراماتیک روبرو هستیم باید عناصر و بخش های گوناگون زندگی را در کنار هم ببینیم و نشان دادن چنین اتفاقاتی است که سبب ماندگاری یک اثر میشود. من هنگامی که صحنه گورستان شهدای حلبچه را دیدم خیلی مبهوت شدم و دلم میخواست حلبچه را در این فیلم بیشتر میدیدم.
قصه «اکران» در این سینما سر دراز دارد!
اما «جبارآذین» منتقد سینمای ایران نیز در واکنش به صحبت های رمضانزاده در مورد اکران فیلم گفت: معتقدم یک فیلم، تنها اثر یک فیلمساز نیست چرا که فیلم محصول اجتماعی است و درست که کارگردان رهبر اصلی یک اثر است اما در تولید یک اثر سینمایی، مدیران سینمایی، سیاستهای کلان سینمایی، نگاههای مردم، نظرات منتقدین و عملکرد هنرمند نقش مهمی ایفا میکند. لذا در واکنش به صحبتهایی که آقای رمضانزاده در مورد اکران کردند باید گفت که « این قصه سر دراز دارد».
وی ادامه داد: قصه تلخ توزیع و اکران، تنها مختص به اکران نیست ما در تولید هم این مشکل را شاهد هستیم و اساسا عناصری که سینمای ما را اداره میکنند به دلیل اینکه با مقوله سینما سنخیت حرفهای ندارند همواره مشکلات عدیدهای را بوجود میآورند که مظلومیت فیلمهایی چون «حکایت عاشقی»، «خاکسترو برف» و ... ، شاخصه آن محسوب میشوند.
آذین تاکید کرد: هنگامی که یک اثر خوب سینمایی ساخته میشود اما به درستی عرضه نمیشود این اثر، دچار اشکال خواهد شد. فیلم برای مردم ساخته میشود لذا اگر اطلاع رسانی خوبی نداشته باشد طبیعی است که بخشهایی از علاقه مندان به سینما از دیدن این فیلم ها محروم خواهند شد.
رمضان زادهها و سهرابیها مجرمند چون فیلمهای بازاری نمیسازند!
این منتقد سینمایی با بیان اینکه فیلم های دفاع مقدسی مظلومند افزود: از نگاه برخی از آقایان فیلمسازانی مثل احمد رمضان زاده و روح الله سهرابی مجرمند! برای اینکه فیلم های انقلابی، دفاع مقدسی و فرهنگی میسازند و فیلم های بازاری نمیسازند به همین دلیل، فیلم هایشان دچار مشکلات تولید، عرضه و اکران میشود.
وی با اشاره به فیلم تصریح کرد: موضوع اصلی این فیلم، عاشقی است و خوشحالم که سینما روایت امروز در این سالن، بزم عاشقانه و عارفانه برقرار کرده و همه آمدیم تا روایت تازهای از عشق را از زبان آقای رمضانزاده شاهد باشیم. همه چیز این فیلم در حول عشق به مردم و انسانیت میگردد و این عشق فقط مربوط به مردم حلبچه و مردم ایران نیست بلکه متعلق به همه مردم است. ما در حاشیه این قصه تلخ و غم انگیز، شاهد رویش یک عشق تازه هستیم و خاکستر این عشق در شخصیت چیمن دیده میشود.
فیلم در نشان دادن عشق و مظلومیت موفق عمل کرده است
جبار آذین اضافه کرد: این فیلم روایت تازهای از عشق را در بستر فاجعه حلبچه در قالب یک مثلث عشقی روایت میکند که خوشبختانه این مثلث، خیلی خلاقانه استفاده شده است. در حالی که ما معمولا در عشقهای متداول فیلمهای فارسی میبینیم که عشاق بر سر رسیدن به عشق دوئل میکنند اما ما دراین فیلم، شاهد این دوئل نیستیم و برخلاف فیلمهای حتی امریکایی و هندی، معشوق به عاشق «پیش کش» نمیشود و کارگردان آگاهانه به سمتی حرکت کرده که ضمن دادن هویت و شخصیت انسانی به یک زن، به او حق «انتخاب» داده است. هر چند که من با بخش آخر فیلم که یک پرش 20 ساله است مشکل دارم در حالی که باید در آنجا چیزهایی وجود میداشت که ندارد. اما این به معنای ناتوانی فیلم نیست. فیلم در مورد واقعیت های حلبچه، نشان دادن عشق و مظلومیت ها بسیار موفق عمل کرده است.
بنظرم آمد که آقای رادان برای نسل جدید، چهره آشنایی است
احمد رمضان زاده در ادامه و در پاسخ به سوال یکی از حاضرین در سالن که چرا از بهرام رادان استفاده کردید گفت: تصور من این بود که باید نسل جوان این فیلم را ببیند و آقای رادان برای نسل جدید، چهره آشنایی است درحالی که هیچ گاه تصور نمیکردم فیلم گرفتار اکران بد بشود.
کارگردان سریال «آژانس دوستی» یاد آور شد: با توجه به اینکه خود واقعه حلبچه را یک عکاس غیر بومی عکاسی کرده است برای همین هم من در فیلم از بازیگر بومی استفاده نکردم. ضمن اینکه من به عمد از تصاویر مستند که قدری هم فلو به نظر میرسد در برخی از صحنههای حلبچه استفاده کردم تا این حس ایجاد شود که فاجعه حلبچه واقعی است وگرنه میتوانستم تصاویر مستند را با تصویر فیلم به لحاظ تصحیح رنگ و دیگر تمهیدات نزدیکتر کنم.
یک فیلم نمیتواند جوابگوی فاجعه حلبچه باشد
رمضان زاده تاکید کرد: معتقدم یک فیلم نمیتواند جوابگوی فاجعه حلبچه باشد و باید سالهای سال در این باره فیلم ساخته شود و من سعی کردم قطرهای از رنج حلبچه را در این فیلم نشان دهم و حتما نقدهایی هم به فیلم وارد است.
«حکایت عاشقی» توانسته قصه اش را برای مخاطب بیان کند
جبارآذین به عنوان حُسن ختام این برنامه یاد آور شد: فیلم «حکایت عاشقی» با وجود برخی از کاستیهایی که دارد از منظر ساختارهنری، فیلم جم و جوری است به این معنا که چیدمان هنری دارد و بر روی فیلمنامه کار شده است. صحنه پردازی و شخصیت پردازی دارد - اگر چه جا داشت بر روی برخی از شخصیتها از جمله نقش چیمن، کار بیشتری میشد - فیلم در انتقال مضامین و پیام موفق است. از تصاویر استفاده مناسبی شده است، کارگردانی درست، موسیقی خوب و بازیهای مطلوب از حُسنهای دیگر این فیلم به شمار میرود و در کل باید گفت «حکایت عاشقی» حکایت خوبی است که به درستی توانسته قصهاش را برای مخاطب بیان کند.