به گزارش حلقه وصل، اما این روزها میشود لقب کاملترین مهاجم فوتبال ایران را به سردار آزمون داد. بازیکنی که 24 ساله شده و روی زمین و هوا هوشمندانه به توپ گل میزند. روز گذشته در پیروزی 3-1 زنیت مقابل اورال در لیگ روسیه خیلیها گل سوم او را به خاطر سپردند اما حرکتش روی گل دوم زنیت یک شاهکار بود. در 8 ثانیه سه تأثیر کلیدی روی توپ داشت. سه ضربه که با پاس نهایی چشمنواز به اوزدئف به گل ختم شد. سه حرکت سردار روی این گل، در کلاس جهانی بود.
خیلیها معتقدند او به شاه ماهی بزرگی تبدیل شده که آکواریوم روسیه برایش کوچک است. او در لیگ قهرمانان اروپا هم به بایرن مونیخ گل زده، هم به اتلتیکو مادرید، هم به بنفیکا، هم به المپیک لیون، هم به اندرلخت و هم به آژاکس. رکورد 6 گل زده در 12 بازی آن هم مقابل حریفان نامدار در لباس روستوف و زنیت قابل چشمپوشی نیست.
وقتی بعد از جام جهانی 2018 روسیه در اعتراض به آنچه پرخاش به خانوادهاش بود اعلام خداحافظی کرد، فضای منفی علیهاش بالا گرفت. گفتند «سردار آزمون پسر نُنُر فوتبال ایران است و خداحافظی او بهترین خبر ممکن بود و برود که برنگردد!».
بازی او را ضعیف تفسیر کردند و گفته شد که تمرکزش به جای زمین به بیرون از زمین و فضای مجازی معطوف است. به اسبش سیریک و کورس اسبدوانی فکر میکند و سرگرم خوانندگان زیرزمینی نهچندان ممتازی است که برای او در صفحه اینستاگرامش از نوجوانها لایک جمع میکنند! اما در همان جام جهانی فرناندو سانتوس، سرمربی پرتغال پس از سوت پایان بازی با ایران از تنها بازیکنی که نام بُرد «شماره ۲۰ ایران» بود. او گفت که این بازیکن عملاً یکی از هافبکهای ما را از کار انداخت و مانع از بازیسازیمان شد.
سردار با کیروش رابطه دوستانهای داشت. پدری- فرزندی. دعوتش میکرد و سردار هم با گل جواب اعتماد را میداد. حالا که کارلوس کیروش رفته هم فرقی نمیکند، باز سردار کار همیشگیاش را در تیم ملی و باشگاهش انجام میدهد. او فوتبالیست کودک چهره ایران است که هر مادری حس میکند میتواند او را پسر خودش بداند. پسر چابک سواری از ترکمن صحرا!
سردار آزمون که همواره با علی دایی مقایسه شده، در ۲۳ سالگی از خداحافظی گفت. این در حالی است که دایی در ۲۴ سالگی اولین بار برای تیم ملی ایران بازی کرد! آزمون نیمی از تلخیها و پرخاشهایی که به دایی شد را هنوز تجربه نکرده است. دایی در پایان فوتبالش و در حالی که بهترین گلزن ملی دنیا بود بارها از سوی گزارشگران، روزنامهنگاران و حتی برخی تماشاگران سلاخی شد اما به جای قهر، هر بار بازگشتی مقتدرانه داشت و با گل پاسخ منتقدان را میداد.
دایی با طحال پاره شده، با سر شکسته و با تلخکامیهایی که شاید خیلی اوقات مستحقاش نبود به اسطوره تبدیل شد. او هم بازیهای بد در کارنامهاش داشت، بازیهای ضعیف، روزهایی که بخت با او قهر میکرد اما برای بزرگی باید ایستاد و مبارزه کرد؛ حتی وقتی زامبیهای مجازی به جای نقد، با الفاظ جنسی خانوادهها را مورد هتاکی قرار میدهند. نیشهای آزاردهنده، دردناک و استخوانسوزی که هر فیلی را از پا درمیآورد.
آزمون اگر به روند رو به رشد خود ادامه دهد، میتواند به شایعات کسل کننده پیوستنش به فوتبال سطح یک اروپا پایان بدهد و واقعاً پیراهن یک تیم خوب را در لیگ برتر انگلیس یا ایتالیا و لالیگا به تن کند. به شرطی که مشاوران قوی داشته باشد؛ کسانی که گاهی به او یادآوری کنند اگر چه اسمش «سردار» است اما برای «سردار» ماندن در فوتبال ایران و ماندگاری در تالار افتخارات باید بیش از این سخت جان باشد. زندگی و آدمها همیشه با ما مهربان نیستند، متأسفانه!