به گزارش حلقه وصل، هر موجود زندهای از دو بُعد تشکیل شده است. جسم که در ظاهر دیده میشود و روح که به جسم جان میدهد و جسمی که بیجان است، روحی در آن نیست. درست مثل فوتبالی که جسمی ظاهری دارد و روح آن روی سکوهای ورزشگاهها قرار میگیرد. هوادارانی که روح فوتبال هستند و به این جسم زیبا جان میدهند؛ هوادارانی که روز گذشته در ورزشگاه آزای خبری از آنها نبود.
هواداران فوتبال هستند که برای دیده شدن زیباییهای این جسم که بیش از نیمی از مردم دنیا را سرگرم خود کرده جان میدهند. ورزشی که بخش زیادی از اقتصاد دنیا را درگیر خود کرده و از شرکتهای هوایی، خودروسازی تا بنگاههای بزرگ اقتصادی سعی دارند با سرمایهگذاری در فوتبال به سود فراوان برسند. سودی که بخش عمدهای از آن توسط هواداران میلیاردی فوتبال در گوشه گوشه دنیا تأمین میشود. با خرید لباس، پرچم، بلیت مسابقات و حتی خرید پخش بازیها از شبکههای تلویزیونی که حق پخش را در اختیار دارند. یعنی فوتبال با پول هوادارانش به یکی از بزرگترین اقتصادهای دنیا تبدیل شده و این موضوع قابل کتمان نیست که اگر روح فوتبال نبود، این جسم حتی از تغذیه خودش هم وامانده بود.
با این حال گویا سیاستهایی که برای فوتبال ایران اعمال میشود، همه سعی در دور کردن این روح از جسم زیبایش دارند. روحی که اگر نباشد، فوتبال چیزی ندارد. بگذریم از کنار این مسئله که هواداران فوتبال در ایران به دو علت مشکلات اقتصادی و البته آشنا نبودن با فرهنگ صحیح هواداری، سود چندانی برای فوتبال ندارند، اما همان سود کم هم از فوتبال دور میشود. سودی که شاید با همان بلیت 5 و 10 هزار تومانی نصیب باشگاههایی شود که از محل فروش پیراهن و حق پخش تلویزیونی مسابقاتشان درآمدی ندارند.
آنچه این روزها شاهد آن هستیم، سیاست یک بام و دو هوایی است که در فدراسیون فوتبال رقم میخورد. سیاستهایی که بخش زیادی از آنها توسط کمیته انضباطی فدراسیون اعمال میشود و روح را از فوتبال میگیرد. سیاستهایی که در تمام این سالها بازدارنده نبوده و مشخص نیست در این فصل بر چه مبنایی شدت هم گرفته است. آن هم در شرایطی که بر اساس گفتههای مسئولان فدراسیون قرار بود با سیاستهای جدید و استانداردسازی ورزشگاهها فوتبال به سمت زیبایی و جذابیت بیشتر برود که انگار اینطور نیست.
فدراسیون فوتبال در حالی که لیگ را با 21 روز تأخیر آغاز کرد که تأکید تک تک مسئولان فدراسیون آغاز لیگ پس از استانداردسازی ورزشگاهها بود. استانداردسازی که قرار بود با شمارهدار شدن صندلیها، نصب گیتهای الکترونیکی برای فروش بلیت الکترونیک و نصب دوربین مدار بسته برای کنترل تماشاگران و شناسایی متخلفان برقرار شود. بارها از سوی مهدی تاج، رئیس فدراسیون فوتبال و سایر مسئولان در فدراسیون و سازمان لیگ تأکید شد تا زمان فراهم نشدن این استانداردها در ورزشگاهها، مسابقهای برگزار نخواهد شد. در نهایت لیگ از 31 مردادماه به جای 10 مردادماه آغاز شد و در همان هفته اول نقصهایی پدیدار شد.
مشکلات موجود در پنج هفته ابتدایی قابل کتمان نبوده؛ مشکلاتی از جمله گیتهایی که به درستی کار نمیکرد، بلیت الکترونیک که فروش آن با مشکلاتی مواجه بوده و البته داربستهایی که جان یک پسر بچه 6 ساله را در بازی پرسپولیس - صنعت نفت آبادان گرفت. روح پاکی که از جسم کودکی 6 ساله خارج شد تا روح و جسم فوتبال با هم آسیب ببیند. بگذریم که در این ماجرا هم مشخص نشد چگونه مسئولان اصلی دست خود را از ماجرا بیرون کشیدند و دو پیمانکار را عامل درگذشت کودک 6 ساله معرفی کردند.
از کنار مشکلات مختلف که بگذریم، به موضوع جدیتری میرسیم. سال گذشته پس از درگیریهایی که بین تماشاگران پرسپولیس، تراکتور و سپاهان شکل گرفت، موضوع شناسایی تماشاگران متخلف مطرح شد. اینکه شناسایی این افراد بدون دوربینهای مداربسته امکان پذیر نیست و از همینرو برای فصل جدید هزینه زیادی برای نصب دوربینهای مداربسته صورت گرفت، اما نتیجه چه شده است؟ محرومیت سه تیم از همراه داشتن هوادارانشان در بازیهای خانگی؛ ابتدا نفت مسجدسلیمان از همراه داشتن هوادارانش محروم شد و حالا نوبت به استقلال و پرسپولیس رسیده است و دیدار روز گذشته استقلال برابر گلگهر بدون تماشاگر برگزار شد، اما آیا توجیه و پاسخی برای این محرومیتها وجود دارد؟
"فوتبال به هوادارانش زنده است". مسلم است که جملهای صحیحتر از این برای توجیه حضور هواداران نداریم، اما انگار این جمله صحیح در فوتبال ایران فقط یک شعار قشنگ است. شعاری که به هر نحوی زیر پا گذاشته میشود تا روح فوتبال گرفته شود. هواداران نفت مسجدسلیمان، استقلال و پرسپولیس در حالی از همراهی تیمشان محروم شدهاند که مسئولان فدراسیون به استانداردسازی ورزشگاهها تأکید داشتند. به اینکه متخلفان روی سکوها از طریق دوربینهای مداربسته شناسایی خواهند شد و برای سالم سازی فضای ورزشگاهها، هواداران متخلف محروم میشوند، اما آنچه رقم خورده محرومیت تیمی هواداران است که نمیتواند هدفی جز دور کردن هواداران از ورزشگاهها باشد.
تصمیمات کمیته انضباطی برای محروم کردن هواداران این تیمها در حالی رقم خورده که همین باشگاهها و هوادارانش به تصمیمات منتقدند. منتقد به اعمال سیاستهای یک بام و دو هوا که چرا هواداران فلان تیم پس از انواع و اقسام توهینها و ایجاد تشنج روی سکوها، محروم نشدند. انتقادی که ممکن است حساسیتها را بیشتر کند و برای کم شدن حساسیتها، با اولین رفتار منفی از سوی هواداران سایر تیمها، آنها را هم با محرومیت مواجه کند. اتفاقی که مسلماً شایسته فوتبال نیست و جسم فوتبال را بیجان میکند.
انتظاری که از فدراسیون فوتبال، کمیته انضباطی و البته مسئولان برقراری نظم و امنیت در ورزشگاهها میرود، این است که به جای تصمیم برای محروم کردن هواداران، متخلفانی را که سنگ و نارنجک به زمین پرتاب میکنند یا باعث ایجاد تشنج روی سکوها میشوند تا به داور و تیم حریف فحاشی شود، با دوربینهای مدار بسته نصب شده شناسایی کنند. اگر چنین توانی در مسئولان فدراسیون فوتبال و مسئولان برگزاری مسابقات وجود ندارد، جا دارد که این سؤال مطرح شود چرا لیگ 21 روز برای چنین مسائلی به تعویق افتاد؟ اگر قرار بود رویه سالهای قبل با بی سلیقگی بیشتری ادامه داشته باشد، چه نیازی به تعویق مسابقات لیگ بود؟
فوتبال، هفت کشور عضو گروه صنعتی دنیا (G7) را در کنار سایر کشورها برای برگزاری رقابتهای بینالمللی و قارهای وارد رقابت میکند تا هر کدام بتوانند توانایی و فرهنگشان را به رخ جهانیان بکشند. حالا ما در ایران نه تنها از این قافله عقب ماندهایم، بلکه همان شور و هیجان روی سکوها را هم که زمانی به آن افتخار میکردیم را از دست دادهایم. روزگاری که بیش از 100 هزار تماشاگر حتی کنار دروازهها و تا نزدیکی خط کرنر روی چمن ورزشگاه مینشستند تا دربی پایتخت را تماشا کنند. روزگاری که یک بازی فوتبال در انگلیس دهها کشته میداد و در ایران خون از بینی کسی نمیآمد و باید بررسی کرد که چرا امروز به اینجا رسیدهایم؟
جسم فوتبال به هوادارانش زنده است. هوادارانی که اگر فارغ از سود معنوی و حمایت از تیمشان، سودی جز خرید همان بلیت 5 هزار تومانی نداشته باشند، تمام سرگرمی این روزهای زندگی و امیدشان به فوتبال است. فوتبالی که آنها را از حتی برای دو ساعت دور میکند از مشکلات اقتصادی و معیشتی که نفس آنها را بند آورده است.