به گزارش حلقه وصل، حمزه پاریاب پژوهشگر حوزه نظامی طی یادداشتی در روزنامه شرق، به اظهارات اخیر صادق زیباکلام درباره توانمندی های دفاعی کشورمان پاسخ داده است که متن این یادداشت در ادامه میآید:
یادداشت روز دوشنبه جناب آقای دکتر زیباکلام درباره دلیل لحن ترامپ درباره ایران، اگرچه با حسن نیت، تلاش دارد ضمن تحلیل وضعیت موجود در منطقه، تحلیلی را درباره جلوگیری از وقوع هرگونه تنش نظامی میان ایران و آمریکا ارائه کند، اما به نظر می رسد در بطن کلمات و عبارات، رگه هایی از یک معادله را ترسیم می کند که حل تمام مجهولات و گزاره هایش به تصمیمات ترامپ و توانایی های نظامی آمریکا باز می گردد.
بخصوص آنجا که با اشاره به سوانحی که در چند ماه گذشته در منطقه اتفاق افتاده اند، دلیل عدم واکنش نظامی به این موضوع را مماشات ترامپ توصیف کرده اند.
چنین تعبیری بیش و پیش از آنکه، نشان دهنده واقعیت موجود در عرصه هماوردی مستقیم و توان مقابله دو کشور باشد، ارکان یک خود تحقیری در حوزه نظامی را به ذهن متبادر می کند، بویژه آنکه در تمامی جملات و بخش های مهم یادداشت مذکور، موضوعات و تصمیمات از نگاه و جایگاه رییس جمهور آمریکا تفسیر و تحلیل شده، گویی که تحولات و رویدادهای منطقه بخصوص موضوعات نظامی اخیر صرفا با تفکرات و تحلیل شخصیتی ترامپ حل خواهد شد.
طبیعتا می توان در این بخش با بسیاری از تحلیلگران علاقمند به مذاکره و کنار آمدن با آمریکا در شرایط و رویکرد فعلی موافق بود که گزینه نظامی هزینه های فراوانی هم از نظر اقتصادی و هم از نظر سیاسی برای آمریکا خواهد داشت اما نمی توان در این بخش با آنها بویژه دکتر زیباکلام هم عقیده شد که ترامپ، آرام از کنار برخورد و درگیری نظامی گذشته است چراکه تلاش ماهها و سالهای اخیر رییس جمهور آمریکا نشان می دهد وی به شدت در تلاش است به افکار عمومی داخلی و دیگران ثابت کند، بیشترین تلاش را برای ارتقاء و بالا بردن پرستیژ و جایگاه نظامی، سیاسی و اقتصادی آمریکا انجام داده است.
لذا چنین تلاشی، هنگامی که با برخورد محکم و قاطعانه کشورمان با تجاوز گرانترین پهپاد آمریکایی همراه می شود و بخش زیادی از این راهبرد تبلیغاتی و حیثیتی ترامپ مورد تعرض و خدشه قرار می گیرد، قابل جمع بستن با این تحلیل نیست که وی «آرام» از کنار برخورد و درگیری نظامی گذشته!
شاید نمای بیرونی و قابل مشاهده تحرکات نظامی آمریکا پس از انهدام گلوبال هاوک، آرام بودن واکنش آنها را تداعی کند اما کارشناسان نظامی و تحلیلگران سیاسی پیگیر این موضوع، به خوبی متوجه شدند که حداقل، توان نظامی موجود در اطراف کشورمان یارای وارد کردن پاسخ قاطعانه و ضربتی به سپاه و مهمتر از آن، هضم جواب متقابل نیروهای مسلح ایران به این تعدی نبود و همچون جثه ای بزرگ اما دارای پوکی استخوان، فاقد انعطاف و چابکی تاکتیکی برای آغاز پینگ پونگ موشکی محسوب می شد.
از سوی دیگر، این تصور آقای زیباکلام و همفکران مبنی بر اینکه اگر اتفاقات بزرگ تری در منطقه بیفتد یا تحریم ها ایران را به مذاکره نکشانده، در آن صورت ممکن است شرایط فعلی میان ایران و آمریکا تغییر کند و وارد فضاهای جدیدتری شود نیز تصوری فاقد حداقل های مورد نیاز برای قرارگیری در صف حامیان خودباوری و خوداتکایی در حوزه های مختلف از جمله نظامی است.
چراکه اولا اتفاق بزرگ، رخ داد و آمریکا چاره ای جز هضم آن و تسلیت گفتن به سعودی ها و فروش پاتریوت ناکارآمد به بحرین راه دیگری نداشت و ثانیا همان هایی که تصویر با کیفیت از نقص فنی در ماهواره بر ایرانی را به ترامپ دادند تا با آن ابراز خوشحالی و شعف کند، اگر می توانستند سندی درباره دخالت ایران در نابودی بخش زیادی از آرامکو پیدا کنند، تا بحال بارها آنرا رسانه ای کرده بودند؛ پس، نه اتفاقات بزرگ در منطقه، ربطی به کشورمان ندارد و نه جرات ورود به فاز نظامی برای ادعای بی سند و دروغ.
ضمنا نمی توان به این دلیل غیرقابل باور که اگر تحریم ها موثر نشود حمله نظامی علیه کشورمان (یا به قول دیپلماتیک ایشان «فازهای جدیدتر») رخ می دهد، دنبال مقاومت فعالانه و خلاقانه در مقابل تحریم ها نرفت.
در نهایت اینکه از آقای زیباکلام و سایر مدافعان این تحلیل درخواست می شود با مروری بر آنچه در حوزه نظامی و دفاعی اتفاق افتاده و خودباوری و پرهیز از خودتحقیری که موجب چنین چتر امنیت و اقتداری شده، باور داشته باشند.