از خواب بیدار شدم در حالی که هنوز به رویایی که دیده بودم فکر میکردم. فردا غروب از تلویزیون برنامه ای پخش کردند که در آن دو شهید گمنام در بوستان نارنج به خاک سپرده شدند. من و برادرم که شاهد مراسم بودیم حس کردیم یکی از این شهدا برادر ما است...