آخرین تصنیف سینمایی برادران کوئن بهدلیل آمیخته آموزههای ایمانی یک اثر برجسته است.
باز هم رضا میرکریمی و باز هم یک فیلم خنثی، بیخاصیت و ملالآور دیگر که تظاهر به روزآمدی و دستیابی به استتیک «فیلم مدرن» میکند
«تومباد»، یکی از آثار ترسناک دوره نوین سینمای هند است که توسط «رهی آنیل بریو» فیلمساز تازهکار در ساخت فیلمهای بلند اما با تجربهای کم و «ادش پراساد»یی که سالهای به عنوان دستیار دوم و فعالیت میکرد
کدام فیلم یا سریال ایرانی را میتوان پیدا کرد که دادههای نمایشیاش انطباقی اساسی با تاریخ داشته باشد.
روایت کلیشهای باعث میشود تقریبا از یکسوم فیلم به بعد همه پیرنگها پیشاپیش حدس زده شده و حل شود.
متاسفانه اوج این فاجعه کهنسالانه سهیلی در میان داستان و در سکانس روف گاردن و ملاقات خانواده آقا زاده رقم می خورد و سهیلی داستان خودش را با آن پیچش بلاهت وار قصه که نوعی خودزنی است نابود و مخاطب را متحیر از این انحراف عجیب و ساده لوحانه دل زده از تمام مدت زمان گذشته بر فیلم و انتخاب خودش می کند.
توکلی فیلم غلامرضا تختی را به نوعی طی سه بخش دوره ای (زمانی) و شخصیتی و به صورتی موازی بنا نهاده است. کودکی و نوجوانی تا اراده و پشتکاری مثال زدنی و تسلیم نشدن، جوانی تا قهرمانی ها و سکو های طلایی که موازی با مردم دوستی او روایت می شود و سالیان پایانی زندگی او که دوره انزوا ، تلخ کامی و پوچی خاص روایت گری داستانی سینمای بهرام توکلی است.
وقتی در مورد فیلمی صحبت می کنیم که مدتی را در توقیف یا محاق گذرانیده است ، همان ابتدا چند نکته به ذهنمان خطور می کند ، از دلیل و دلایل توقیف و انسداد و ممیزی تا میزان محبوبیت عوامل اثر که بگذریم ، یکی از مهمترین سوالات در این خصوص این گونه مطرح می شود که آیا فیلم یا اثر مورد نظر دچار بحران تاریخ انقضا شده است یا خواهد شد ، اغلب مسائلی که پای ممیزی را به سینمای ما می کشانند عموما (به ترتیب) مواردی سیاسی ، مذهبی ، قومیتی و یا جنسی هستند ، حال باید دید فیلم از بند توقیف و اصلاحیه رسته شد در کدام گروه و دسته فوق حضور داشته و آیا داستان و رویداد قصه اش مبنای زمانی نیز داشته است یا خیر؟
گاهی اوقات دوست داریم قصه ای به سرانجام برسد اما ناگهان قصه دچار سندروم پایان های باز می شود و ناامید ناچاریم که در پایان سینما را ترک کنیم، این اتفاق بارها و بارها رخ داده است و مخاطب سینمای ایران را آب دیده این دست فجایع سینمای مقلد کرده است ، اما نمی دانم چرا برای اولین بار در سینما مشتاق پایانی باز برای یک فیلم بودم؛ داستانک های فیلم همگی پتانسیل این روند و سبک را دارا بودند اما انگار سازنده اثر از آن دست آدم هایی بوده که پیش تر خودش از مخالفین سر سخت پایان های باز بوده ولی ناخودآگاه دچار نانفیکشن و وقایع سازی روزمره شده است و در تضاد داشته های شخصی و دریافتی اش هت تریک را خلق کرده است که در تنه اصلی فیلمنامه کاملا بلاتکلیف و حیران بین کلاسیک و مدرن شدن قصه باقی می ماند.
فیلم اما از میانه به یک فیلم فمینیستی تبدیل می شود که شعار های فیلم از جایی به بعد این جهت و سمت و سو را به خود می گیرند. دغدغه بیماران مبتلا به ایدز، به دغدغه زنان مورد ظلم واقع شده تبدیل می شود و دیگر تنها همین مسأله را در فیلم شاهد هستیم که مدام تکرار هم می شود، آن هم تکراری ملال آور. پشت دیوار سکوت تا جایی که دغدغه خون های آلوده - که تا حدی با سکوت مواجه شده و اقدام مؤثری نسبت به آن رخ نداده - را مطرح می کند، فیلمی قابل قبول و جذاب برای مخاطب ایرانی است.
هرچند همانطور که گفته شد این فیلم جزو طنزهای خوب در وضعیت این روزهای سینما محسوب می شود، اما نکته ای که در باره هزارپا وجود دارد این است که در این فیلم چند سکانس طنز گفتاری و کمی زننده وجود دارد که اگر این چند سکانس را نداشت بازهم فیلم از لحاظ ساختار طنز اثر قابل توجهی به شمار می آمد و این طنزهای گفتاری شاید برعکس تصور سازندگان آن نه تنها به طنز آن چیزی اضافه نکرده بلکه تاثیر منفی نیز بر فیلم گذاشته است.
صحنه آغاز و پایان فیلم جشن دلتنگی با تصویر غرق شدن در دریا همراه است. فیلم، غرق شدن انسان امروز در تکنولوژی را یادآور می شود. مسأله ای که در جای جای فیلم سعی در بازگو کردن و نمایش جزئیات آن صورت می گیرد. اما فیلم با اینکه حرفهای زیادی برای گفتن دارد و قصه های موازی و روایت های اپیزودیک آن به خوبی هدایت می شوند، در انتقال مفاهیم خود خوب عمل نمی کند. فضای مجازی و شبکه های اجتماعی با محوریت اینستاگرام وجه اشتراک اپیزود های مختلف است. یکی از مشکلات فیلم این است که بازیگرها منفعل اند، شخصیت پردازی ها ضعیف اند و چیزی فراتر از تیپ نیستند.
هفتمین قسمت از برنامه سینمایی «هفت» شب گذشته (6 آبان ماه) با موضوع بررسی شورای صنفی اکران روی آنتن شبکه سوم سیما رفت. اما جذابترین بخش برنانه «هفت» به گفتگوی حمید گودرزی با عوامل انیمیشن سینمایی «شاهزاده روم» اختصاص داشت.
نویسنده انقلابی کشورمان گفت: کتاب «فیلم، فیگور، فلسفه» در حوزه سینما است و در این کتاب به مبانی نقد سینمای دینی پرداخته میشود.
نمایی که از جامعه در این فیلم به تصویر کشیده میشود نمایی آشفته و ناامن است. در این فیلم جامعه فاقد امنیت است. افراد در این جامعه به دنبال فریب هم هستند و روابط آدمها نیز بیشتر بر مبنای مادیات و فاقد پایداری لازم است. از دید این فیلم جامعه فاقد ارزشها و اخلاق اجتماعی است. جامعهای پر از خشونت که در آن جان انسانها فاقد ارزش است، به تصویر کشیده میشود.
بیست و هشتمین نشست نقد فیلم کانون اندیشهی جوان با نقد فیلم تکتیرانداز آمریکایی برگزار میشود.