به گزارش حلقه وصل، حجت الاسلام رسول جعفریان استاد تاریخ و رئیس کتابخانه مرکزی، مرکز اسناد و تأمین منابع علمی دانشگاه تهران در یادداشتی به این سوال پاسخ داده است که ملاصدرا چه کسی را قاتل امام حسین (ع) میداند.
یکی از رسائل ملاصدرا، رساله سه اصل است که در آن، همزمان متشبّهان به علم و صوفیان بازیگر را نقد میکند. وی ضمن بحث، گریزی هم به کربلا و شهادت امام علی و حسن مجتبی و دیگر امامان (علیهم السلام) میزند و شهادت آنان را بیش از آن که به دست قاتلان و ضاربان مستقیم آنان بداند، ناشی از رفتار ریاکارانه و نفاق مشتبهان به اهل علم و تقوا میداند.
تعبیر او درباره شهادت امام علی (ع) جالب است که حضرتش «نه به ضرب ابن ملجم، بلکه به سکنجبین شهد صلاح ابوموسی اشعری و سرکه نفاق عمرو بن عاص شرب شهادت نوشید». امام حسین (ع) را هم شهید سقیفه میداند نه خنجر بیداد شمر بن ذی الجوشن.
عبارت او این است: پس زنهار که به علم ظاهر و صلاح بی بصیرت، مفتون و مغرور نگردی، که هر شقاوتی که به مردودان راه یافت، از غرور علم ظاهر و عمل بی اصل راه یافت و آنچه در قصص الانبیا خوانده ای یا از احوال شهدا و اولیا شنیدهای، از مصیبتها و محنتها که به خاندان نبوت و ولایت و اهل بیت عصمت و طهارت راه یافته، اگر نیک دریابی، آنها همه از نفاق و کید اهل شید و ریا و غدر و حیله متشبهان باهل علم و تقوی برخواسته.
علی مرتضی (ع) نه به ضرب ابن ملجم بر زمین افتاد، بلکه به سکنجبین شهد صلاح ابو موسی اشعری و سرکه نفاق عمرو بن عاص شربت شهادت نوشید و امام حسین (ع) نه به خنجر بیداد شمر ذی الجوشن خوابید، بلکه به معجون افیون پر سمّ مکر و افسون و تریاق پرزهر اتفاق اهل نفاق خونش با خاک کربلا آمیخته شد، که "قتل الحسین یوم السقیفة".
و همچنین پارههای جگر حسن مجتبی (ع) از کید و غدر نهانی معاویه به خاک محنت ریخت و برین قیاس هر چه به سائر ائمه (ع) واقع شده همه به زور شید اعدا و مکر و تلبیس ارباب رزق و ریا بوده، و با این همه ظلم و بیداد و فتنه و فساد که ازیشان سرزد ذره ای از جاه و قدر و منزلت اهل ولایت و حقیقت کم نگشت و در دنیا و آخرت معزز و مکرم بودند و خواهند بود بلکه این طایفه اعداء خود را در دین و دنیا رسوا کردند و به عذاب سرمد و سخط الهی تا ابد خویشتن را مبتلی ساختند.
آنان که ره دوست گزیدند همه در کوی شهادت آرمیدند همه در معرکه دو کون، فتح از عشق است با آن که سپاه او شهیدند همه (رساله سه اصل، ج ۱، ص: ۱۲۲)