سرویس حاشیهنگاری: حجتالاسلام سیدکمیل باقرزاده فرزند سردار باقرزاده رئیس کمیته جستجوی مفقودین ستاد کل نیروهای مسلح اخیرا در صفحه اینستاگرام خود مطلب جالبی را منتشر کرده است.
وی در این پست اینستاگرامی نوشته است: مگر مىشود دلتنگ نباشم وقتى اين همه از شهادت دور افتادهام؟ مگر مىتوان دلتنگ نبود وقتى تو ره صد ساله را يك شبه پيمودهاى و من در لجنزار گناه دست و پا مىزنم؟ مگر من و تو با هم پاى منبر حاج آقا مجتبى بزرگ نشديم؟ پس تو از آن پير طريقت چه ديدى و چه آموختى كه اينطور سريع پر كشيدى؟
ماه رمضان است و حال و حوصله اينستا بازى ندارم! ولى لابلاى عكسهاى جورواجور به عكس تو كه مىرسم، آه مىكشم و لايك مىكنم. مثل ديوانهها با عكست سر صحبت را باز مىكنم: روحالله حواست به من هست؟! من رو يادته هنوز؟ دوستم دارى رفيق؟ دلتنگتم.. دلتنگ شهادت.. انگار معبرى كه در سوريه براى شهادت باز شده بود هم بسته شد و من و امثال من باز هم جا مانديم..
آخرين روزهاى ماه مبارك رمضان است و به اين دل خوش كردهام كه مثل خيل عظيم امت روزهدار، ظهرها خودم را به حسينيه امام خمينى برسانم تا نماز را پشت سر نائب امام زمان به جماعت بخوانم. بعد از نماز در راه برگشت، غرق در افكار خودم هستم كه دو خواهر محترم صدايم مىزنند: "آقاى باقرزاده، ايشان همسر شهيد مدافع حرم، روح الله قربانى هستند. بنده هم نويسنده كتاب خاطرات شهيد هستم. همسر شهيد مىخواهند كتاب خاطرات شهيد را به شما هديه بدهند. الآن هم پيش حضرت آقا بوديم و ايشان فرمودند كه كتاب را خواندهاند و تمجيد كردند!"
زبانم بند مىآيد! حتى نمىتوانم درست تشكر كنم! كتاب را مىگيرم و نگاه مىكنم: دلتنگ نباش!
روحالله.. روحالله.. چه مىكنى پسر؟! اگر اين كرامت تو نيست پس چيست؟! اصلاً مگر تو مىگذارى دلتنگ شوم؟! وقتى حواست به من هست چطور دلتنگى مىتواند به سراغم بيايد؟ وقتى به من نگاه مىكنى و به يادم هستى دلتنگى چه معنا دارد؟! وقتى هنوز از زمين خوردهاى چون من دستگيرى مىكنى چرا بايد دلتنگ باشم؟! روحالله عزيز.. دوستت دارم.
كتاب را حتماً تهيه كنيد و بخوانيد و لذت ببريد.