سرویس معرفی؛ مهدی چراغ زاده: شاعران دهه هشتاد به خوبی با نام و غزلهای سید وحید سمنانی آشنا هستند. وی در همایشهای دانشآموزی آن سالها خوش درخشید و به سرعت جایی برای خود بین شعرای جوان آن روز دست و پا کرد. بیهیچ تعارفی میتوان او را از شاعران جوان موفقی دانست که در سالهای آغازین شاعری خود رشدی پویا داشت. از این رو باید گفت آشنایی شاعران روزگار ما با او بیش از آن که مدیون موفقیتهای او در همایشها و جشنوارههای متعدد کشوری باشد مرهون غزلهای روان است.
وی مفتخر است که شاعری را زیر نظر مرحوم خلیل عمرانی(پژمان دیری) مشق کرده است. تنها بیست سالش بود که نخستین مجموعه غزلهایش با عنوان «چند رد پا از من» به همت استاد فقیدش منتشر شد. دومین مجموعه اشعار او با نام صدفهای لال درس سال 1386 از سوی انتشارات شانی منتشر شد و به چاپ دوم رسید.
وی پس از دوازده سال به تازگی سومین مجموعه از اشعار خویش را منتشر کرده است. سمنانی دانشجوی دکتری زبان و ادبیات فارسی است و شاید دلیل این فاصلة نسبتاً طولانی بین انتشار دو دفتر اخیر وی، بیارتباط با دلدادگی او به تحصیل و تحقیق و تصحیح نسخ خطی نباشد؛ چنانچه وی در طول این مدت دیوان سیدرضیالدین آرتیمانی، دیوان فروغی بسطامی، تکملهای بر تذکره خلاصه الاشعار و زبدهالافکار و دیوان اهلی ترشیزی را تصحیح کرده است تا جایی که میتوان گفت وی در این مدت بیش از شعر به تحقیق و نقد آثار کلاسیک مشغول بوده است.
با این همه وی در مجموعه آخر خود نشان داده که همچنان میتوان او را غزلسرایی موفق دانست. او در مرور پنجرهها با بهرهمندی از این قالب به بیان مسائل اجتماعی و سیاسی پرداخته است هرچند نشان داده که در میانسالی نیز به عاشقانهسرایی بیرغبت نیست.
مرور پنجرهها شامل 51 غزل است که به مقدمهای مفید و خواندنی از استاد یوسفعلی میرشکاک مزین شده است. این کتاب در 120 صفحه سامان یافته و از سوی انتشاران شهرستان ادب منتشر شده است.
سمنانی دلداده خلیل عمرانی است و این نکته را میتوان به روشنی از تقدیم این اثر به آن مرحوم دریافت.
ضمن نقل غزلی از این مجموعه، شما را به «مرور پنجرهها»ی سید وحید سمنانی دعوت میکنیم:
برای من که پرم از قفس پری بفرست!
اگر نه... یک دو نفس بال باوری بفرست!
برای مشق جنون شهر جای محدودیست
برایم از ورق دشت دفتری بفرست!
دو بغض چشم مرا میزبان باران کن
تر است دامن من، دیدة تری بفرست!
تو تا عزیز منی، راه و چاه هر دو یکیست
هنوز منتظرم، نابرادری بفرست!
به رسم معجزه عیسی به مریمت دادی
مرا به معجزه ای دوست مادری بفرست!
خیال خانهام از نور و پنجره خالیست
میان «بستة دیوارها» دری بفرست!
***
دلم گرفته از این آسمان بیپیغام
دلم گرفته برایم کبوتری بفرست!