به گزارش حلقه وصل: جوان آرام و متینی که لباس نظامی به تن داشت و غبار میدان روی آن نشسته بود، اواخر سپتامبر 2004 وارد دفتر حماس میشود. تازه از جبهه شمالی و رویارویی با صهیونیستها در عملیات «روزهای خشم» برگشته بود. به جوان دستور بازگشت به پشت جبهه داده شده بود.
از پشت میز «ابو أنس» برگهای به دستش میدهد و میگوید: «این بیانیه القسام است، آن را 3 ساعت بعد در مسجد نور در کنفرانس خبری بخوان.»
جوان برگه را مرور میکند. ابو أنس میگوید: سؤالی داری؟ جوان که بیش از 18 سال نداشت، گفت: نه.
ابو أنس میگوید: «فقط بیانیه را بخوان، سعی کن، خبرنگاران سؤالی نکنند، اگر هم سؤالی داشتند، با توجه به محتوای بیانیه جواب بده.»
جوان سری تکان میدهد و میرود. 3 ساعت بعد درحالی که چهرهاش را با نقاب پوشانده و سربند سبزی به پیشانی بسته بود، پشت تریبونی قرار میگیرد که روی آن میکروفونهای دهها شبکه خبری قرار داشت. بیانیه را که درباره روند نبرد و مهمترین عملیاتهای مشترک القسام و دیگر گروههای مقاومت بود، را خواند و با زیرکی به سؤالات خبرنگاران پاسخ داد.
وقتی از پشت تریبون بیرون میآید، نمیداند که همان چند لحظه زندگی او را تا ابد تغییر داده و او را تبدیل به سخنگوی رسمی القسام و چهره رسانهای و زبان گویای آن با دنیا کرده تا بعدها همه در دنیا او را به «سخنگوی امت»، «مرد نقابدار» و یا کنیهاش «ابو عبیده» بشناسند.
بعد از 20 سال ابو عبیده بار دیگر پشت تریبون قرار میگیرد و سخنان خود را درباره نبرد «طوفان الاقصی» آغاز و تأکید میکند، تنها راه بازگرداندن اسرای اسرائیلی قرارداد مبادله است و حالا بعد از 15 ماه ثابت میکند که همان شد که گفته بود.
«رسانه نظامی» (الإعلام الحربی) القسام در نبرد طوفان الاقصی نقشی محوری داشت. واحد رسانه کار خود را با انتشار بیانیههایی که ابو عبیده آنها را میخواند، شروع کرد و با پخش پیامهای اسرای اسرائیلی و فیلمبرداری از عملیات مقاومت تا اعلام آتشبس ادامه داد.
این گزارش روایت تشکیل رسانه نظامی القسام و انتخاب ابو عبیده به عنوان سخنگوی رسانه از زبان «ابو أنس»، مؤسس آن است.
آغاز ماجرا
سال 1996 سال سختی برای مقاومت بود. تشکیلات خودگردان تصمیم گرفته بود، مبارزه را کنار بگذارد، به همین دلیل روی گروههای مقاومت به ویژه شاخههای نظامی آنها فشار میآورد.
بسیاری از فرماندهان مقاومت توسط تشکیلات بازداشت و به زندان افکنده شدند. در آن زمان من (ابو أنس) فعالیت نظامی نداشتم، فقط به رزمندگان و فرماندهان تحت پیگرد پناه میدادم.
بعد از عملیات «انتقام مقدس» توسط «حسن سلامه» که هلاکت 46 صهیونیست را به دنبال داشت و به انتقام خون «یحیی عیاش» انجام شد، فشارهای تشکیلات بسیار شدید شد، به حدی که خیلیها میگفتند، مقاومت و القسام پایان یافته است.
ابو أنس میگوید: «وقتی اسماعیل ابو شنب در سال 1997 به همراه عبدالعزیز رنتیسی بازسازی القسام را آغاز کردند، ابو محمد احمد الجعبری به من پیام داد که نزد او بروم. من که تازه از زندان تشکیلات آزاد شده بودم، به دیدنش رفتم، این اولین دیدار ما بود.»
در آن زمان رژیم صهیونیستی به ابو محمد الجعبری لقب «رئیس ستاد جنبش حماس» را داده بود. او معمار قرارداد «وفای به آزادگان 1» بود. ابو أنس میگوید: «با او فعالیتهایی مانند برقراری مقرری برای خانوادههای اسرا و کارهای فرهنگی را در مساجد آغاز کردیم. این همکاریها در آینده بستر ایجاد واحد رسانه نظامی القسام شد.»
بازگشت بنیانگذار
چند ماه قبل از انتفاضه الاقصی شیخ «صلاح شحاده» بعد از 12 سال از زندان رژیم صهیونیستی آزاد شد و به اردوگاه الشاطی در غزه بازگشت. او با تشکیل واحد «مجاهدین فلسطینی» در واقع آغازگر و بنیانگذار مبارره نظامی حماس بود.
ابو أنس میگوید: «همیشه مسئول برگزاری مراسم استقبال و جشن آزادی اسرا من بودم، وقتی شیخ صلاح از زندان آزاد شد، مراسمی برای او برگزار کردیم. او محبوبیت زیادی نزد مردم داشت. جمعیت زیادی برای استقبال شیخ آمده بودند و من در آن میان جمعیت را ساماندهی میکردم.»
وی ادامه میدهد: «بعد از مراسم شیخ مرا به خانهاش دعوت کرد، این اولین ملاقات من با او بود. از فردای مراسم شیخ صلاح کار خود را با متحد کردن گروههای مختلف مجاهدین آغاز کرد.»
ابو أنس میگوید: «جوانان استقبال بسیاری کردند و او توانست، ظرف 26 ماهی که تا زمان شهادتش در قید حیات بود، نسل جدیدی از زرمندگان را تربیت کند و من از جمله نزدیکان به وی بودم.»
شیخ شحاده روی تربیت نسل جوان تأکید بسیار داشت، به همین منظور به همه دانشگاهها و دانشکدهها سر میزد و با دانشجویان دیدار میکرد. او اعتقاد داشت با جوانان روح جدیدی میتوان به پیکره حماس دمید.
فعالیت خود را به کرانه باختری گسترش دادیم و از دانشجویان آنجا خواستیم، خود را آماده مبارزه کنند. شیخ صلاح در کنار این فراخوانها و دعوتها از هیچ کمکی از جمله کمکهای مالی به دانشجویان دریغ نمیکرد.
اعلام موجودیت و آغاز فعالیت
شیخ صلاح شحاده شخصیت جالبی داشت، او به فنون رزمی ژاپنی وارد بود و به جوانان توصیه میکرد، در کنار مهارتهای نظامی، قدرت بدنی خود را هم بالا ببرند.
او اعتقاد داشت، مبارزه باید علنی باشد، دوره مخفیانه مبارزه کردن پایان یافته است، به همین منظور در یکی از نشستهایش با فرماندهان قسامی نزار ريان و فتحي حماد که من نیز حضور داشتم، شیخ صلاح اعلام میکند که درصدد اعلام تشکیل واحد نظامی حماس و علنی کردن این تشکیلات است.
شیخ از من خواست، خانهای بخرم و به عنوان دفتر رسمی جنبش آن را آماده کنم، همچنین روی سر در آن تابلویی با عنوان «جنبش مقاومت حماس» نصب کند تا مردم آشکارا بدانند، خواسته ما مبارزه با رژیم اشغالگر است.
ابو أنس آن خانه را آماده کرد، خانهای که بعدها به هدف ثابت جنگندههای رژیم صهیونیستی تبدیل شد. او میگوید: «بعد از یک هفته نزد شیخ رفتم، گفتم خانه آماده است»، پرسید: کجاست.
وقتی متوجه شد، آدرس و نشانی خانه خودم را میدهم تعجب کرد. به من درباره عواقب این کار هشدار داد. اما من مصمم بودم. طبقه اول خانه را به دفتر حماس تبدیل کردم، اتاقی را به عنوان دفتر شیخ اختصاص دادم و روی سر در خانه تابلوی دفتر جنبش حماس را نصب کردم.
دفتر را سپتامبر سال 2000 افتتاح کردیم، اما فوریه سال 2002 توسط رژیم صهیونیستی بمباران شد و طی آن ابو أنس فقط خانهاش را از دست نمیدهد، بلکه طی آن دختر 9 سالهاش نیز به شهادت میرسد.
با آغاز انتفاضه الاقصی در سپتامبر 2000 و گسترش و تحول عملیات نظامی در غزه و کرانه و صدور بیانیهها، نیاز مبرمی به واحد رسانه نظامی احساس شد.
به همین منظور شیخ دسامبر سال 2000 به من گفت، به فکر تشکیل واحد رسانه برای شاخه نظامی حماس است. کار را با خرید برخی تجهیزات مانند دستگاه فکس و چاپگر آغاز و خانهام را به دفتر رسانهای القسام تبدیل کردیم.
ابو أنس سابقه کار رسانهای داشت. لذا نوشتن بیانیهها و چاپ و توزیع آنها را برعهده گرفت. کار با دستگاههای بسیار ساده و اولیه و البته پر خطر آغاز شد. چاپخانههایی که با ما همکاری میکردند، از پیگردها و آزار و اذیتهای تشکیلات در امان نماندند.
در ابتدا فقط یک دوربین داشتیم که به قیمت 600 دلار آن را خریداری کرده بودیم و بر اساس عملیاتها و اهمیت آنها بین رزمندگان دست به دست میشد، یک روز خانیونس بود، روز بعد رفح و فردای آن روز شهر غزه.
ابو أنس میافزاید: «اینطور بود که متوجه عملیاتها پیش از اجرا میشدم، همچنین رزمندگانی که در آن شرکت داشتند، چون برای گرفتن عکس از وصیتنامههایاشان نزد من میآمدند.»
استفاده از دوربین برای ابو أنس همواره مشکلساز بود، به این کار وارد نبود، لذا همیشه از یکی از جوانها میخواست کار عکاسی را انجام دهند. ارتباط با رسانهها نیز گسترده نبود و به شبکههای الجزيره، ابو ظبی، المنار و آژانس رويترز محدود میشد.
سال 2002 تعداد دوربینهای ما به 4 عدد افزایش یافت که بین گردانهای نوار توزیع شد. ما در آن زمان 4 گردان داشتیم، جنوب، شمال، مرکز و غزه. بعد از آنها خواستیم، برای هر گردان یک مسئول رسانهای انتخاب شود.
در سال 2009 مرکز آموزش رسانه القسام را برای آموزش کادرها دایر کردیم. بعد از هر جنگ جلساتی برگزار میکردیم تا نیازهای مرحله آینده را مشخص کنیم، از جمله ایجاد زمینههایی برای حضور شبکههای خبری برای پوشش نبردها و مخابره آنها به سراسر دنیا.
اولین عملیات عکسبرداری شده توسط رسانه نظامی القسام در 21 ژانویه 2001 بود. در آن عملیات 8 رزمنده القسام یک بسته انفجاری 50 کیلویی را در جاده «کارنی نتساریم» در نوار غزه در مسیر کاروان نظامی ارتش رژیم صهیونیستی منفجر کردند و رامی سعد و محمد الديراوی از عملیات عسکبرداری کردند.
انتشار عکسهای این عملیات روحیه فلسطینیها بسیار بالا برد، اما به همان اندازه صهیونیستها را به وحشت انداخت. پس از آن عملیات نام رامی سعد و محمد الدیراوی بر سر زبانها افتاد، به ویژه رامی سعد که شیخ صلاح او را مثل پسرش دوست داشت و او بود که در سال 2001 به ابو أنس گفت که به همراهی برخی از دوستانش در صدد راهاندازی وبگاهی برای القسام هستند.
ارائهدهنده ایده «مهدی مشتهی»، برادر «روحی مشتهی» بود. با برادران مشتهی دیدار کردم و مقدمات راهاندازی وبگاه انجام شد. بعد از آن دیگر بیانیهها را در وبگاه القسام منتشر میکردیم و بعد در رسانهها منتشر میشد.
اما درباره شعار وبگاه ابو أنس میگوید: «با شهید احمد الشتیوی درباره لوگو و شعار وبگاه صحبت کردیم. نظر شیخ شحاده را خواستیم، او گفت: دوست دارم، آمیزهای از چفیه، الاقصی، قرآن، پرچم، تفنگ و آیه فلم تقتلوهم ولكن الله قتلهم وما رميت إذ رميت ولكن الله رمى باشد.»
بعد از آن هم تعدیلاتی در آن صورت گرفت و تبدیل به شعار و لوگوی امروزی شد. واحد رسانه القسام بعد از آن به سرعت رشد کرد، در این زمان تصمیم گرفته شد، برای هر منطقه یک خبرنگار میدانی، تیمهای خبری، نویسنده، خبرنگار، بخش فنی و مهندسی و برنامهریزی هم در نظر گرفته شود. علاوه بر اینکه مقرر شد، دستگاه رسانه نظامی القسام کرانه باختری را هم پوشش دهد.
ژوئیه 2002 شیخ صلاح شحاده در بمباران محله الدرج به شهادت رسید. بمباران آنقدر شدید بود که یک مربع کامل مسکونی نابود شد. پس از شهادت شیخ، «محمد الضیف» با من تماس گرفت و گفت، کار واحد رسانه باید.
لذا کار را با قدرت بیشتر ادامه دادیم. علاوه بر اینکه تصمیم گرفتیم، همانند صهیونیستها که برای تجاوزها و نبردهای خود نامگذاری میکردند، ما هم برای عملیاتهای رزمندگان مقاومت نام درخور و مناسبی انتخاب و عملیاتها را نامگذاری کنیم.
انتخاب ابو عبیده به عنوان سخنگوی رسمی القسام
ابو أنس درباره انتخاب ابو عبیده به عنوان سخنگوی رسمی القسام میگوید: «در سال 2004 و طی عملیات روزهای خشم تصمیم گرفتم که رسانه نظامی القسام سخنگویی رسمی داشته باشد تا بیانیهها توسط او خوانده شود.»
سه نفر را برای این امر در نظر گرفتم: «اياد البزم»، سخنگوی وزارت داخلی نوار غزه و «حسين فياض»، فرمانده گردان بيت حانون و «ابو عبیده» که از هم کم سنتر و در آن زمان بیشتر از 18 سال نداشت.»
ابو أنس ادامه میدهد: «ابو عبیده با صدایش، گفتار رسایش، تسلطش بر دستور زبان و اخلاق خوبش که زبانزد خاص و عام بود، توجه مرا به خود جلب کرد. حافظ قرآن بود و با اینکه تحصیلات دبیرستان خود را با نمرات بالایی به پایان رسانده بود و میتوانست، تحصیلات خود را در رشتههای پزشکی و مهندسی ادامه دهد، اما تحصیل شریعت را انتخاب کرده بود.»
دنبال او فرستادم که در جبهه شمالی مشغول مبارزه بود، بیانیه را دادم و از او خواستم، آن را برای خبرنگاران بخواند. کار رضایتبخش بود و تصمیم گرفته شد، وی سخنگوی القسام باشد.
سحرگاه 7 اکتبر 2023 بخش رسانه نظامی عزالدین القسام با پخش پیام ضبط شدهای از محمد الضیف که در آن آغاز عملیات طوفان الاقصی را اعلام میکرد و از امت اسلام میخواست به این نبرد سرنوشتساز ملحق شوند، حضور میدانی خود را در این عملیات آغاز کرد و در طول 15 ماه نبرد سخت در حوزه رسانه در کنار رزمندگان مقاومت و ملت فلسطینی بود.
یکی از عملکردهای موفق رسانه نظامی القسام در طول نبرد طوفان الاقصی جنگ روانی بود که این واحد علیه رژیم صهیونیستی به راه انداخته بود و نه فقط در تاریخ فعالیت این واحد بلکه مقاومت فلسطینی بیمانند بود و بدون تردید ستون این عملیات ابو عبیده بود.