اسلاوین به روزنامه هممیهن گفته است: «برای ایران و آمریکا این زمینه وجود دارد که با یکدیگر برای کاهش تنش در خاورمیانه تلاش کنند.
تشدید تنش جاری در منطقه برای همه خطرناک است. اگر من جای دولت ایران بودم این سیگنال را ارسال میکردم که آمادگی پذیرش راهکار دودولتی را که از طریق دیپلماسی و نه جنگ به دست بیاید، دارم؛ از حزبالله میخواستم تا آنگونه که شورای امنیت سازمان ملل در قطعنامه ۱۷۰۱ خواسته است به ازای خروج اسرائیل از جنوب لبنان به شمال رودخانه لیتانی عقبنشینی کند و تبادل موشک و راکت بین دو طرف متوقف شود. از حماس میخواستم که آتشبس را بپذیرد و گروگانهای اسرائیلی را آزاد کند. از شبه نظامیان عراقی و حوثیها میخواستم که با پایان منازعه موافقت کنند و از آمریکا برای گفتوگوهای مستقیم در خصوص مسائل منطقهای و در عین حال پرونده هستهای دعوت میکردم. چنین اقدامهایی باعث میشود که اسرائیل به عنوان یک جنگطلب منزوی شود.»
وی در عین حال میافزاید: «دولت آمریکا به دلیل نزدیک شدن به زمان برگزاری انتخابات ریاست جمهوری در شرایط سختی قرار دارد و نوعی بیمیلی در دولت وجود دارد که باعث میشود هیچ اقدامی انجام ندهد که بخت انتخاب کامالا هریس را به مخاطره بیاندازد. اما این بیمیلی به معنای آن نیست که زمینهسازی برای دیپلماسی از همین حالا شروع نشود. حتی دونالد ترامپ هم علاقهای ندارد که خاورمیانهای را که در آتش میسوزد به ارث ببرد. در حال حاضر مشخص نیست که دولت آمریکا تا چه اندازه علاقهمند باشد گامهای لازم برای پایان دادن به منازعه در خاورمیانه را بردارد. اما آن چیزی که به وضوح مشخص است تا پیش از انتخابات دولت آمریکا از برداشتن گامهای جدی خودداری میکند.
سرنوشت کشورهای منطقه در هم تنیده شده است. آنها میتوانند به تخریب اموال مردم و اقتصادهای یکدیگر ادامه دهند یا اینکه میتوانند برای حل چالشهای عمیق مشترکی که با آن مواجه هستند همکاری را آغاز کنند. باید به شعارهای مرگ بر هر کسی پایان داد و به سمت پذیرش واقعگرایانه این موضوع رفت که همه ملتهای منطقه ماندگار هستند و در این جهت گام برداشت که راهکارهای غیرخشونتآمیزی برای حل مسائل ریشهای مانند منازعه اسرائیل و فلسطین پیدا شود. ایران باید در کنار عربستان سعودی و کشورهای عضو شورای همکاری خلیج فارس پرچمدار چنین جنبشی باشند زمان زیادی است که وقت آن رسیده که از محور مقاومت به سمت محور سازندگی و صلح حرکت کرد.»
گفتوگو و بازنشر بیدریغ اظهارات این تحلیلگر آمریکایی در حالی است اولا رژیم صهیونیستی، اشغالگر است و راهکار دو دولتی در فلسطین اشغالی معنا ندارد. نشانه ابطال این ادعا هم این است که صهیونیستها پس از رسمیت بخشیدن سازمان ملل به اشغال بخشی از سرزمین فلسطین، به همین میزان بسنده نکردند و طی 7 دهه گذشته به بهانههای مختلف به شهرکسازی و گسترش مناطق صهیونیستنشین در عمق فلسطین ادامه دادهاند.ثانیا مرزهای لبنان مشخص است و هیچ دلیلی ندارد که حزبالله به عنوان نیروی مقاومت از مرزها عقبنشینی کند.
ثالثا برخلاف ادعای تحلیلگر آمریکایی، اسرائیل در جنگطلبی و جنایت تنها نیست و کاملا با حمایت و پشتیبانی آمریکا جنایت و نسلکشی میکند. بنابراین، آمریکاست که باید به حمایت از این رژیم خاتمه دهد تا آتشبس در منطقه برقرار شود، نه اینکه حامیان مقاومت فلسطین در لبنان کنار بکشند.
رابعا روزگاری که میشد ملتهای منطقه را با کلماتی مانند صلح و آبادانی و سازندگی فریب داد و سرزمینهایشان را اشغال و منابعشان را غارت کرد و از کشور آنها ویرانه ساخت، سپری شده است. «مقاومت»، در متن جنگهای تحمیلی آمریکا و اسرائیل به منطقه رشد کرده و جا افتاده و ریشه دوانده است و همین مقاومت هم هست که مهار رژیم نسلکش و ویرانیطلب صهیونیستی را لازمه هر نوع صلح و سازندگی در منطقه میداند.