به گزارش حلقه وصل: «یکی از پیش نیازهای اصلی و اساسی تحقق شعار جهش تولید با مشارکت مردم این است که در وهله نخست، شاهد تغییر ذهنیت ها هم در نظام حکمرانی، هم مردم و هم فعالان اقتصادی باشیم. با ذهنیتهای بعضا غلط پیشین نمی توان راه و مسیرهای تازه ای تعریف کرد. اینکه رهبری بر مردم پایهشدنِ بخش تولید تاکید دارند، خود نمودی عینی از نگاه و رویکرد جدید ایشان به عرصه تولید است.»
مدت زمان زیادی از آغاز سال 1403 خورشیدی نمی گذرد. سالی که مقام معظم رهبری آن را سالِ جهش تولید با مشارکت مردم نامگذاری کرده اند. نامگذاری که در بطن خود حامل 2 پیام محوری است. اولا، مقام معظم رهبری بار دیگر با تکیه بر یک شعار و موضوع کلیدی اقتصادی یعنی ضرورت جهش تولید، این مساله را مورد تاکید قرار دادند که همچنان اولویت ها و دغدغه های اقتصادی در کشورمان بایستی به نحوی جدی مورد توجه قرار گیرند و نمودهای عینی خود را در بهبود وضعیت اقتصادی کشور و معیشت مردم نشان دهند.
دوم اینکه ایشان بر ضرورت مردم پایهشدنِ اقتصاد تاکید نمودند که در نوع خود یک مساله بسیار مهم است. تجربیات تاریخی نشان داده اند که هر جا مردم به نحوی فعال وارد میدان شده و درگیر مسائل مهم کشور شدهاند، اتفاقات مثبتی رخ داده است. شاید عینیترین نمونه این مساله را بتوان در جریان جنگ تحمیلی مشاهده کرد که حضور گسترده مردم و حمایت آن ها در/از جبهه های جنگ، حماسه های بزرگی را خلق کرد.حال مقام معظم رهبری با تاکید بر مردم پایه شدنِ اقتصاد، به نوعی این مساله را مورد تاکید قرار داده اند که ظرفیت های مردمی در حوزه تولیدی نیز باید فعال شوند و بدون تردید می توانند دستاوردی های قابل توجهی را برای کشورمان خلق کنند.
با این همه، اینطور به نظر می رسد که در بحث تحقق شعار سال، به طور خاص با 4 مانع و چالش محوری مواجه هستیم که بایستی برای رفع آن ها تدابیر لازم اندیشیده شود.
یک: جذاب بودن دلالیسم در اقتصاد ایران
یکی از اولین و مهمترین موانع در مسیر جهش تولید و تقویت فعالیت های تولیدی در کشورمان، جذاب بودن و سودآور بودن فعالیت های دلالی در قیاس با فعالیت های تولیدی است. در این چهارچوب، بسیاری از فعالان تولیدی با این مساله مواجه هستند که چرا باید سرمایه مالی و ذهنی خود را در عرصه تولید هزینه کنند که بعضا با چالش ها و موانع مختلفی همراه است، در حالیکه سرمایه گذاری منابع مالی آن ها در حوزه های مرتبط با دلالی می تواند سودهای به مراتب کلان تری را برایشان بدون کمترین زحمتی به همراه داشته باشد.
در حقیقت، در ابتدا بایستی با اتخاذ سیاست ها و برنامه های مشخص، تا جای ممکن از جذابیت های دلالی در اقتصاد ایران کاسته شود و بر جذابیت ها و مشوق های بخش تولید و فعالیت های تولیدی افزوده شود.
دو: بوروکراسی پیچیده و زمانبَر
نظام حکمرانی کشورمان در بخش های مختلف سال هاست که با چالش های جدی مواجه است و در این رابطه، به طور خاص شاهد کاغذبازی های فراوان و البته زمانبر بودنِ فرآیندهای مرتبط با فعالیت های اقتصادی هستیم. موضوعی که در نوع خود می تواند بسیاری از فعالان اقتصادی را که مایل به امر سرمایه گذاری در بخش تولید هستند را دلسرد کرده و موجب شود تا آن ها به کل از فعالیت ها و طرح های تولیدی خود دست بکشند.
از این رو، تا جای ممکن از حیث بوروکراتیک بایستی راه برای فعالیت های تولیدی تسهیل و هموار شود. چالشی که سال هاست فعالان اقتصادی کشورمان از آن شکایت و گلایه دارند.
سه: ضرورت تغییر ذهنیت ها
یکی از پیش نیازهای اصلی و اساسی تحقق شعار جهش تولید با مشارکت مردم این است که در وهله نخست، شاهد تغییر ذهنیت ها هم در نظام حکمرانی، هم مردم و هم فعالان اقتصادی باشیم. با ذهنیت های بعضا غلطِ پیشین نمی توان راه و مسیرهای تازه ای تعریف کرد. اینکه رهبری بر مردم پایه شدنِ بخش تولید تاکید دارند خود نمودی عینی از نگاه و رویکرد جدید ایشان به عرصه تولید را نمایندگی می کند.
دیگر اضلاع مرتبط با عرصه تولید در کشورمان نیز بایستی این دستورکار را مد نظر داشته باشند و متناسب با آن، کنش و اقدام را در دستورکار قرار دهند. بایستی تمامی ظرفیت ها برای ایجاد تحول در بخش تولید فعال شوند و همانطور که پیشتر نیز گفته شد، در این مسیر، ذهنیت های غلط پیشین، می توانند موانع جدی را برای تحقق دستاوردهای تازه و جدید ایجاد کنند. معادله ای که از ضرورت کار و پیوست فرهنگی در این رابطه حکایت دارد.
چهار: پُرهزینه بودن فعالیت های تولیدی
در نهایت باید گفت که یکی از مسائلی که همواره فعالان بخش تولید به آن اشاره داشته اند این است که فعالان این عرصه همواره با چالش ها و موانع جدی در مسیر اقدامات خود رو به رو هستند و به بیان ساده تر، فرآیند تولید برای آن ها هم از حیث هزینه ها و هم ساختاری و دستورالعمل ها، امری پرهزینه و سخت است.
در این چهارچوب، چه از حیث هزینه ای و چه بوروکراتیک که پیشتر نیز به آن اشاره شد، بایستی تولید در کشوران به امری ساده و کم هزینه تبدیل شود تا در نوع خود به یک نهضت تبدیل گردد و البته که بایستی سازوکارهای گرایش و رغبت مردم به سمت کمک به فعالیت های تولیدی در قالب های مختلف نیز اندیشیده و تدبیر شود.
در این رابطه به طور خاص می توان به سیلی از سرمایه های سرگردان مردم اشاره کرد که اگر زمینه های مناسب و مطمئنی برای هزینهکردِ آن ها در بخش تولیدی اندیشیده شود، می توانند عرصه تولید را چندین پله به پیش ببرند و البته که نمودها و بازتاب های عینی خود را نیز در بهبود وضعیت زندگی روزمره مردم به نمایش بگذارند.