به گزارش حلقه وصل: بنیاد ملی نخبگان در رویکرد معرفی مراکز مردمی نخبهپرور کشور سراغ مسجد جواد الائمه (ع) در سی متری جی تهران رفت.
این مسجد مکانی بود که بسیاری از بزرگان عرصه فرهنگ و هنر و همچنین جهادگران راه حق را در دل خود پرورش داد. کتابخانه مسجد، تقریباً از اواسط دهه ۵۰ تلاش جدی و برنامهریزی شده خود را شروع کرد. پیش از آن، محل کتابخانه اتاقک کوچکی در جنب شبستان بود که چند قفسه فلزی کهنه و تعدادی کتابهای پراکنده مذهبی از نظر گروه سنی و موضوعات داشت. این مکان کوچک و این تعداد کتاب اندک، هسته اولیه کتابخانهای شد که تعداد اعضای آن در سال ۱۳۶۰، به هفت هزار عضو رسید و نیز تعداد عناوین موجود در آن، به صدها مورد سرکشید. بنیانگذار این کتابخانه کوچک، هادی علیاکبری بود. او برای تأسیس این واحد، کتابخانه شخصیاش را به مسجد منتقل کرده بود، سپس به طرق گوناگون از جمله با کمک دیگران، تعداد و عناوین آنها را بالا برده بود. با این حال آن مجموعه هنوز اندک و محدود بود.
عوامل مهم و تأثیرگذار موفقیت کتابخانه
وقتی که طبقات بالای مسجد ساخته شد، یکی از سالنهای آن را به کتابخانه اختصاص دادند و طی مراسمی در عید فطر، کتابخانه جدید افتتاح و مورد استقبال کودکان و نوجوانان واقع شد. فضای تمیز و نسبتاً بزرگ، قفسههای نو، کتابهای تازه، کارتهای عضویت با طراحی جدید، همه عواملی بودند تا اعضای بیشتری جذب کتابخانه شوند. اولین تابستان فعالیت کتابخانه در مکان تازه، مصادف با استقبال بیسابقه علاقهمندان شد، بهطوری که غیر از هادی علیاکبری، چند نفر دیگر از جوانان، مسئولیت اداره کتابخانه را عهدهدار شدند و به ایجاد ارتباط و راهنمایی کودکان و نوجوانان در زمینه کتابهای موجود و سایر مسائل مربوط به کتاب و مطالعه اقدام کردند. برای یک مراجعهکننده تازه وارد، آنچه که در نگاه اول جلب توجه میکرد، فضای صمیمی کتابخانه و ارتباط گرم اعضا و مسئولان آن بود. چنین فضا و ارتباطی از عوامل مهم و تأثیرگذار موفقیت کتابخانه بود.
زمانی که تعداد مراجعان کتابخانه، بهطور چشمگیری افزایش یافت، مسئولان کتابخانه به این فکر افتادند که تنوعی در برنامههای آن بهوجود بیاورند و صرفاً به امانت دادن و پس گرفتن کتاب بسنده نکنند. به همین منظور جلساتی با شرکت اعضای فعال کتابخانه تشکیل شد که در آن کتابی که بیشترین خواننده را داشت، بهوسیله یکی از مسئولان کتابخانه معرفی میشد و هر کدام از حاضران از زاویه سلیقه و برداشت خود، درباره آن صحبت میکرد. هر کس از منظری خاص پیرامون کتاب سخن میگفت و گاهی بحثهای داغ و در عین حال صادقانه راجعبه قسمتهایی از کتاب درمیگرفت. هرکس سعی میکرد با دلیل و منطق خاص خود، دیگری را متقاعد کند. یکی از نتایج مهم این جلسات، شرکت خوانندگان کتاب در آن بود که در نوع خود برای آنها جذاب و تازه مینمود، چرا که نظیر آن را در مدرسه و جاهای دیگر ندیده بودند. در اینجا میتوانستند نظر خود را آزادانه درباره کتاب بیان کنند و بهنظر شخص دیگری که گاهی برداشتی متفاوت و حتی مخالف با نظرشان را داشت گوش کنند و در صورت قانع شدن، از نظر قبلی خود عدول کنند و در غیر اینصورت بر همان عقیده بمانند.
کتابخانهای در مسجد که ۷ هزار عضو رسمی پیدا کرد!
یکی از این جوانها میگوید: «دوشنبه بعدازظهرها زمان ثابت جلسههامون بود. هرجا که بودیم خودمون رو زود به کتابخونه میرسوندیم و جلسه داستان نویسی رو برگزار میکردیم. یکی از این دوشنبهها، دقیقاً روزی بود که عراق به ایران حمله هوایی کرد و جنگ شروع شد. شیشههای کتابخونه ما که نزدیک فرودگاه مهرآباد قرار داشت به شدت لرزید. یکی از اعضا از سر کنجکاوی بلند شد و یک لت پنجره را باز کرد و به سروصداها گوش داد و گفت: «هواپیماهای صدام فرودگاه را زدن» امّا در مقابل، یکی دیگر از اعضای جلسه با اعتراض گفت: «پنجره را ببند و بیا بنشین، آنها کار خودشان را کردند، ما هم کار خودمان را میکنیم.» کتابخونهی ما درسته که توی یه مسجد در جنوب شهر تهران بود و به صورت کاملاً مردمی اداره میشد امّا رونق اون از اکثر کتابخونههای رسمی و دارای بودجههای دولتی بیشتر بود. به طوری که در همان سالهای ابتدای کارش، هفت هزار عضو رسمی پیدا کرد!»
چند نفر جوان از جمله شهید حبیب غنیپور در مسجد جوادالائمه سی متری جی پیدا شده بودند که هم کتابخانه را رونق دادند و هم مسجد را پاتوق علاقهمندان به داستان نویسی و تئاتر و مسائل هنریِ از این دست کردند. به مرور زمان وقتی جلسات داستاننویسی و تئاتر در مسجد جدیتر شد و سطح خوبی پیدا کرد، مسجد تبدیل به مرکزی قوی برای شناسایی و پرورش استعدادهای برتر این حوزههای هنری شد.
مسجد جواد الائمه(ع) چگونه در هنر و ادبیات ایران درخشید؟
هنرمندانی که در مسجد جوادالائمه تربیت شدند؟
افرادی مثل زندهیاد امیرحسین فردی، مرحوم فرجالله سلحشور، مرحوم رسول ملاقلی پور، مرتضی سرهنگی، بهزاد بهزاد پور، حبیبالله والینژاد، اصغر نقیزاده، احمد دهقان و بسیاری دیگر از فعالان عرصه هنر و ادبیات متعهد و انقلابی امروز، ابتدا در همان مسجد استعدادیابی شده و پرورش پیدا کردند و این چیزی شبیه به معجزه است! معجزهای که مرکز آن یک مسجد بود و با نخبهپروری توانست یک ملّت را تحت تأثیر خود قرار دهد.
امیرحسین فردی که تیم نویسندگان مسجد جوادالائمه علیهالسلام را رهبری میکرد، در ۵ اردیبهشت ۱۳۹۲ از دنیا رفت و شورای نویسندگان، اندکاندک رو به افول نهاد. حتی جایزه ادبی شهید حبیب غنیپور هم که از دل این مسجد پا گرفته بود، چندماه پیش برگزارکنندگان آن در بیانیهای اعلام کردند: «شورای نویسندگان مسجد جوادالائمه(ع)، برگزارکننده جایزه کتاب سال شهید غنیپور با تحلیل چالشها و اولویتهای ادبیات داستانی معاصر ایران و توجه به شرایط موجود و پیدایش نیازهای جدید مخاطبان، تصمیم گرفت همزمان با اعطای جوایز برندگان دوره بیست و دوم، پایان فعالیت این جایزه را اعلام کند.»