به گزارش حلقه وصل: سیده فاطمه نعمتی، جامعه شناس فرهنگی نوشت: با ظهور اسلام، مفاهیم انسانی تغییراتی اساسی را تجربه کرد که از آن زمان تا دنیای امروز، وضعیتی منحصر به فرد را رقم زده است. نمونه بارز این تغییرات، رویکرد به زن و جایگاه وی در جهان هستی است. پیش از اسلام، در دنیاd مسیحیت و یهود، زن جنس دوم و طفیلی مرد قلمداد می شد. آموزش رسمی یهودیت مردسالار بوده و زنان آن روزگار در طبقه بندی اجتماعی و روحانی در مرتبه دوم اهمیت قرار داشتند. در قوانین شرعی قوم اسرائیل، همانند قوانین دیگر اقوام غرب آسیا، زن به عنوان فردی نابالغ یا پست تر به حساب می آمد و نقش وی در نقش مادری خلاصه می شد.
مسیحیت نیز با وجود آن که با نقش آفرینی حضرت مریم و اثبات پاکدامنی یک زن به عنوان مادر پیامبر، آغاز شد اما به همان راه یهودیان رفت. زنان تا پیش از رنسانس، با وجود جایگاه در مناصب سیاسی سلطنتی، حتی بر اموال خویش نیز مالک نبودند. از سویی زنانی که می خواستند معنویت را در پیش گیرند، به کلیسا می رفتند و جزو اموال کلیسا محسوب می شدند و معمولا با مشکلاتی جدی مواجه بودند. رنسانس و تحولات پس از آن در غرب نیز نتوانست جایگاه کرامت زن را مانند آنچه در اسلام وجود دارد، به وی برگرداند و تنها جسم زن بود که تبدیل به کالایی عمومی شد تا اصحاب سرمایه، زن را از کارگر تا مدل، مورد استفاده قرار دهند.
رهبر انقلاب در تبیین عمیق دستاورد اسلام پیرامون زنان به نکاتی دقیق اشاره می کنند: خدای متعال در قرآن کریم آنوقتی که راجع به نمونه انسان های خوب و نمونه انسان های بد مثال می زند، مثال را در هر دو مورد از زن انتخاب می کند. در یک مورد همسر فرعون را و در مورد دیگر، همسر نوح را و [همسر] لوط را مثال می زند. وَضَرَبَ اللهُ مَثَلًا لِلَّذینَ ءامَنُوا امرَاَتَ فِرعَون؛ و در مقابل هم در مورد انسان بد و نگونسار و کجرفتار، انسانی که در جهت غلط حرکت می کند، مثال می زند به زن نوح و [زن] لوط. خب جای سؤال است که مرد هم بود؛ یکی را از مرد و یکی را از زن مثال می زد. نه، در همه قرآن وقتیکه می گوید «وَضَرَبَ اللهُ مَثَلًا لِلَّذینَ ءامَنوا» یا «کَفَروا»، در هر دو مورد از زن مثال می زند. (۱)
اسلام بر خلاف آنچه غرب به آن نسبت می دهد، در جایگاه انسانی، زن و مرد را همتراز می بیند که می توانند مسیر رشد را طی کنند و به سعادت برسند: تساوی زن و مرد در زمینه ارزش های انسانی و اسلامی جزو مسلّمات اسلام است؛ در این هیچ تردیدی نیست... آنجایی که بحث ایمان و اسلام و صبر و صدق و مجاهدت در راه به دست آوردن ارزش های انسانی و اسلامی و معنوی است، میفرماید «انّ المسلمین والمسلمات و المؤمنین و المؤمنات و القانتین و القانتات و الصادقین و الصادقات و الصابرین و الصابرات». در این آیه ۱۰ عنوان برای ارزش های معنوی ذکر میشود؛ اسلام، ایمان، قنوت، صدق، صبر، خشوع و دیگر چیزها. زن و مرد در این میدان، دوش به دوش حرکت میکنند و پیش میروند؛ هر دو را ذکر میکند. (۲)
زن در اسلام، صاحب اختیار و توانایی در تصمیم گیری دارد و از این جهت، مسئولیت اقتصادی از وی برداشته شده تا بنا به تصمیم خود، وارد فعالیت های مالی شود و یا بتواند مسیر دیگری را برای کنشگری خویش انتخاب کند. از این رو، زنان با آسودگی می توانند حضور در خانه را برگزینند و از آن جهت که زن را مربی نامیده اند و به سبب توانایی عاطفی، جنبه تربیتی در وی بر مرد برتری دارد، تربیت نسل آینده را با آسودگی خاطر انجام دهد.
عاطفه محوری زن، موهبتی الهی است که تقویت کننده نظام خانواده و به دنبال آن اصلاح خانواده و همچنین تقویت کننده نظام اجتماعی است؛ چرا که زن از طریق این فطرت الهی می تواند تمایلات اعضای خانواده را رهبری کرده و آنها را به سهولت به مقام بندگی برساند. وابستگی عاطفی میان مادر و فرزندان و تحمل رنج فرزندان و امورات منزل توسط مادر در مسیر رشد سبب شده که: اسلام در برخی جاها حتی زن را بر مرد ترجیح داده است. مثلاً آنجا که مرد و زن، پدر و مادری هستند که فرزندی دارند، این فرزند اگرچه فرزند هر دو نفر است، اما خدمتگزاری فرزند در مقابل مادر، لازمتر است. حقّ مادر بر گردن فرزند، بیشتر و وظیفه فرزند نسبت به مادر سنگین تر است.روایات فراوانی در این زمینه هست؛ پیغمبر اکرم در جواب کسی که سؤال کرد «من اَبِرَ؟» (به چه کسی نیکی کنم؟) فرمود «امّک.» یعنی «به مادرت.» دفعه دوم هم همین را فرمود؛ دفعه سوم هم همین را فرمود. دفعه چهارم که سؤال کرد، فرمود «اباک.» یعنی «به پدرت». پس، زن در مقیاس خانواده و در رابطه با فرزندان، حقّ سنگین تری دارد. البته این هم نه از باب این است که خدای متعال خواسته است جمعی را بر جمع دیگر ترجیح دهد. بلکه به این جهت است که زنان زحمت بیشتری تحمّل میکنند.(۳)
در تاریخ اسلام، زنان همواره با توانایی اداره منزل و در مواقع مورد نیاز، فعالیت در اجتماع و حتی جنگ ( نسیبه در جنگ احد)، حضوری بی بدیل در حیات مسلمین ایفا کرده اند، به گونه ای که در واقعه عاشورا، نقش زنان در حین جنگ و پس از آن به عنوان طلایه داران پیام رسانی جبهه حق بی بدیل است. در واقع اسلام مسیر را باز گذاشته تا زن به عنوان موجودی صاحب انتخاب، در هر مقطعی بتواند آنچه مورد نیاز رشد او و جامعه است را در پیش گیرد و هر زمان که نیاز داشت، به کانون وظایف ذاتی خویش بازگردد: زن در محیط اسلامی رشد علمی می کند، رشد شخصیتی می کند، رشد اخلاقی می کند، رشد سیاسی می کند، در اساسیترین مسائل اجتماعی در صفوف مقدم قرار می گیرد، در عین حال زن باقی میماند(۴)
از این رو، چنانچه جایگاه و ارزش زن در جامعه به درستی تبیین و شناخته شود و بالاخص نسل نوجوان و جوان، در مقابل شبهه افکنی های روز افزاون رسانه ها، از آنچه در بطن دین نهفته، به درستی مطلع گردند، الگوی زن غربی هیچگاه نمی تواند در جامعه اسلامی مورد توجه قرار گیرد و در مقابل، هویت زن مسلمان تحکیم خواهد شد.
۲. بیانات در دیدار جمعی از بانوان، ۳۰ شهریور ۱۳۷۹
۳. بیانات در دیدار جمعی از پرستاران، ۲۰ مهر ۱۳۷۳
۴. بیانات در دیدار شرکتکنندگان در اجلاس جهانی زنان و بیداری اسلامی،۲۱ تیر ۱۳۹۱