به گزارش حلقه وصل: علی عوضخواه، روزنامهنگار در یادداشتی تحت عنوان «مجاهد غریب» نوشت:
خیلیها زندگیاش را در سالهای پس از انقلاب و روزهایی که او در منطقه غرب کشور سپری کرد، خلاصه میکنند. اما حقیقت این است که زندگی انقلابی او از اواسط دهه ۵۰ شمسی، روزهایی که ساواک در اوج قدرت قرار داشت و کوچکترین صدای مخالف رژیم پهلوی را در نطفه خفه میکرد، آغاز شد؛ زمانی که پس از برگزاری جلسات متعدد در جنوب شهر تهران، تصمیم گرفت برای مبارزه نظاممندتر با دیکتاتوری پهلوی و البته پر کردن جای خالی یک گروه چریکی مسلمان در مقابل سازمان مجاهدین، «گروه توحیدی صف» را تاسیس کند. گروهی که ۱۲ بهمن ۵۷، عهده دار وظیفه حفاظت از امام شد.
وقتی سخن از بحران کردستان به میان میآید، آزادی پاوه و حماسهای که شهید چمران، شهید فلاحی و شهید اصغر وصالی رقم زدند به اذهان متبادر میشود. اما این اتفاقات بخش کوچکی از بحران آن روزهای کردستان بود. با بحرانی شدن شرایط غرب از سال ۵۸، شورای انقلاب تصمیم گرفت برای جلوگیری از وخیمتر شدن وضعیت و در نهایت دفاع از تمامیت ارضی ایران، او را عازم غرب کشور کند. اما مأموریتش آسان نبود؛ او در حالی برای مقابله با جریان ضدانقلاب قدم بر خاک غریب کردستان گذاشت که در دیگر سو بازرگان به عنوان رئیس دولت موقت، طرح مذاکره با گروهکها را دنبال میکرد. او نه به زور اسلحه، که با کلام و رفتارش به قلب کردستان نفوذ کرد.
پس از ورود به منطقه، با اولین اقدام خود، طرح تاسیس سازمان پیشمرگان کرد مسلمان را دنبال کرد. سازمانی که قرار بود از دل مردم منطقه و با هدف مقابله با ضدانقلاب شکل بگیرد و به آزادی مناطق تحت اشغال کومله و دموکرات منجر شود. آزادسازی کامیاران توسط این سازمان در بهمن ماه سال ۵۸، نقطه شروع سلسله عملیاتهای آزادسازی کردستان از چنگ جداییطلبان بود. سفرش به کردستان بدون بازگشت بود. درحالی پا بر خاک کردستان گذاشت که گروههای مسلح و تجزیه طلب کنترل اغلب مناطق را در دست گرفته و در تدارک جشن برای تجزیه کردستان از ایران بودند. اما مجاهدتهای او و یارانش جانی دوباره به غرب کشور بخشید و تمامیت ارضی ایران را تضمین کرد و در نهایت کردستانی که او خودش را وقف آن کرده بود، به محل عروجش تبدیل شد. پس از سالها مجاهدت در سرزمین مجاهدتهای خاموش، اول خرداد سال ۱۳۶۲ در جاده مهاباد به نقده به شهادت رسید.
«محمد بروجردی»؛ نامی که با غربت گره خورده و زندگی سراسر از مجاهدتهای خاموشش چه در روزهای مبارزه با رژیم پهلوی و چه در سالهای پس از انقلاب، زیر آوار این غربت دفن شده است.