سرویس ورزش حلقه وصل- هفته هایی که گذشته، اخبار متفاوتی درباره فصل نقل و انتقالاتی فوتبال کشورمان به گوش رسیده است. اعداد و ارقامی که در این اخبار به صورت رسمی یا غیررسمی اعلام شده، عمدتا همه را شوکه کرده و صدای اعتراضات را بلند کرده است. البته، بررسی های میدانی نیز دلالت بر این دارد که عمده اخبار صحت داشته و پول های نجومی در فوتبال کشورمان جابجا می شود که خارج از عرف و منطق است.
در این بین، معدودی مانند امیر قلعه نویی بودند که از این بی نظمی و آشفته بازار دفاع کرده اند چرا که خود محصول این وضعیت هستند اما واکنش ها به قدری منفی و انتقادی بود که ساماندهی این حوزه به یک مطالبه عمومی و فراگیر تبدیل شده است. در کنار این رهاشدگی و بی سامانی که در فصل نقل و انتقالات به وضوح دیده شد، یک رویکرد فرهنگی و اخلاقی نیز وجود دارد که بر دامنه دغدغه ها می افزاید؛ چرا باید دسترنج تلاش و زندگی کارگران و زحمتکشان این مملکت، خرج ستاره های پوشالی مستطیل سبز شود که دستاوردی نیز برای جامعه و ابعاد مختلف فرهنگی- رفتاری آن ندارند؟
آشفته بازار کنونی فوتبال ایران و تاراج صدها میلیارد تومان از بیت المال را چگونه می توان تفسیر و تحلیل کرد؟
بی سامانی مطلوب دلال ها و جریان فساد فوتبال
آشفته بازار کنونی را نمی توان یک فضای ناخواسته و غیرعامدانه دانست و بایستی اعتراف کرد که حاصل وضعیتی طراحی شده است. وقتی در یک بازه زمانی دو تا سه ماهه، این حجم عظیم از بیت المال به تاراج می رود و هیچ نظارتی نیز صورت نمی گیرد، بایستی باور داشت که جریان دلالی بی تاثیر و صرفا نظاره گر است؟ آیا نبایستی به این نتیجه رسید که وضعیت افسارگسیخته کنونی حاصل شبکه ای درهم تنیده از فساد در ساختار فوتبال کشور است؟ اگر چنین نیست، چرا باشگاه ها و مدیران باشگاه ها که عمدتا دولتی بوده و از جیب مردم ارتزاق می کنند، در قبال این آشفته بازار، سکوت را در پیش گرفته اند و هیچ اقدام هماهنگی را برای بهبود صوت نمی دهند؟
اگر امروز به راحتی از قراردادهای چند ده میلیاردی در فوتیال کشور گفته می شود، محصول یک جریان سازی و ساختارسازی آلوده نیست؟ یک مرور دم دستی در حوزه بازیکنان خارجی لیگ برتر، گویای بسیاری از ناگفته هاست. چرا بایستی این حجم از بازیکنان بی کیفیت با قراردادهای قابل توجه دلاری وارد فوتبال کشورمان شوند؟ نهادهای بالادستی باشگاه های شبه دولتی، در نظارت و ارزیابی عملکرد مدیران خود تا کجا منفعل خواهند بود؟ فقط یک مرور ساده و ابتدایی گویای وضعیت بغرنج فوتبال کشور است که ریشه در جریان های دلالی و آلوده ای دارد که اگرچه نه تمام این حوزه را اما بخش های مهم و قابل توجهی را دربرگرفته است. اما این همه ماجرا نیست چرا که تاراج بیت المال، چگونه و در چه ابعادی صورت می گیرد؟
دسترنج کارگران زیر پای دلالان و ستاره های پوشالی
اما آنچه ماجرای این روزهای فوتبال را دردآورتر می کند، این است که صدها میلیارد در شرایطی به جیب دلال ها و جریان ناسالم می رود که محصول زحمات و تلاش کارگران و زحمتکشان این مرز و بوم است. سپاهان اصفهان، فولاد خوزستان، گل گهر سیرجان، مس رفسنجان و ... اگرچه به ظاهر دولتی نیستند اما "خصولتی" هایی هستند که محور اصلی اتلاف بیت المال هستند. هزاران کارگر با تلاش شبانه روزی در اعماق زمین یا گرمای طاقت فرسای مذاب شدن آهن، از جان خود می گذرند تا چرخ های صنعت کشور بچرخد اما در همین روزها دسترنج آنها اینگونه هدر می رود.
به راستی، چرا باید وزارت صمت در این میدان، منفعل و تماشاگر باشد؟ چه کسی یا کسانی می بایست مانع از هدر رفتن صدها میلیارد تومان از دسترنج تلاش ایثارگونه این اقشار به بهانه فوتبال باشد؟ چرا این پول های نجومی صرف توسعه و آبادانی خوزستان، کرمان و دیگر شهرهای کشور نمی شود و به جیب گروهی از ستاره های پوشالی ریخته می شود؟ آیا مدیران ارشد این باشگاه ها و نهادهای حمایت کننده مالی، دغدغه بیت المالی و حق ملت را دارند یا صرفا چند صباحی به دنبال دیده شدن و شهرت هستند؟
هر چه هست، در این روزهای خاص کشور، اتلاف چنین حجمی از سرمایه ملت برای ستاره های پوشالی، نه تنها توجیه و استدلالی ندارد که نگرانی هایی را نیز در پی دارد. به راستی، پرده فوتبال برون افتد، چه تصویر مشمئزکننده ای به نمایش در خواهد آمد!