به گزارش حلقه وصل، روزنامه کیهان در ستون ویژه های خود نوشت: حسن بهشتیپور گفته است: ایران نباید تجربههای تلخ گذشته را تکرار کند. در حال حاضر گفته میشود که چین و روسیه مانع صدور قطعنامه علیه ایران در شورای امنیت سازمان ملل خواهند شد که مسئلهای درست است اما قطعنامه شورای حکام میتواند عامل محرکی برای کشورهای اروپایی عضو برجام به منظور فعال کردن مکانیسم ماشه علیه ایران باشد.
وی گفت: درباره این قطعنامه باید بپرسیم که آیا مانند قطعنامه سال ۹۹ باید از کنار آن بگذریم و آن را عادی تلقی کنیم و اینگونه برداشت کنیم که تکرار این دست از قطعنامهها مشکلی برای ایران ایجاد نخواهد کرد؟ همچنین آیا باید سیاست تندی را در پیش گرفته و از میزان همکاریها با آژانس بکاهیم تا طرف مقابل را به تجدیدنظر وا دارد؟ حتی برخی پا را فراتر گذاشته و معتقدند که ایران باید از پیمان انپیتی نیز خارج شود و به سمت ساخت سلاح هستهای رود.
وی افزود: چنین نگاهی دقیقا همان نگاهی است که از سال ۱۳۸۵ تا ۱۳۸۹ به مدت ۴ سال تداوم داشت و راهبرد آن نیز به این صورت است که ایران میتواند با افزایش توان هستهای، طرف مقابل را تجدیدنظر در رفتار خود وادار کند. از منظر این نگاه، صدور شش قطعنامه علیه ایران نیز مانعی ندارد و معتقدند که عزت و سربلندی ایران در گرو ادامه چنین مسیری است تا طرف مقابل از رفتار خود پشیمان شود.
اما در ادامه همانطور که میدانیم شش قطعنامه فصل هفتم کنار رفت. این سیاست محصول روندی بود که از سال ۱۳۹۲ آغاز شد که البته سال قبل آن مذاکراتی در مسقط عمان انجام شده بود اما به طور عمده از سال ۱۳۹۲ شروع شد تا سیاست تقابل را به سیاست تعامل برگرداند. مبنای این سیاست تعامل با آژانس به منظور گرفتن بهانه از سوی آمریکا و اسرائیل و دیگر کشورها بود. ضمن اینکه باید عنوان شود که سیاست تعامل به معنای سازش و تعطیلی صنعت هستهای نبود.
بهشتیپور همچنین گفته است: رویکردی که میگوید قطعنامه آژانس بیاثر است و تنها عامل روانی محسوب میشود باید در نظر داشته باشند که چنین قطعنامهای روندی برای سندسازی به منظور اثبات ادعاهای اسرائیل و آمریکا است. ادعای طرح شده علیه ایران در یک قطعنامه مستند خواهد شد و همین مسئله زمینهساز صدور قطعنامههای بعدی میشود. بنابراین به لحاظ حقوقی بسیار حائز اهمیت است که ایران نسبت به این نوع از قطعنامهها بیتفاوت نباشد و تلاش کند چنین قطعنامههایی بار دیگر تکرار نشود. باید چارچوبی را برای روابط دوجانبه با آژانس به منظور حل اختلافات تعریف کنیم؛ چرا که هر قدر که اختلاف بین ایران و آژانس بیشتر شود بهرهبرداری از آن تنها برای اسرائیل و آمریکا خواهد بود.
اتخاذ مواضع عزتمندانه و انقلابی مهم است و همه از آن خوشحال میشوند اما باید عواقب ماجرا را نیز مدنظر داشته باشیم و از خود بپرسیم که آیا راهکاری برای حل دوجانبه اختلافات بین ایران و آژانس وجود ندارد تا آن را در پیش بگیریم تا مانع از ایجاد سوژه جدید علیه ایران و فشار بر کشورمان شوند؟
بهشتیپور مدعی شد: در شرایطی که دو سال گذشته آمریکا از تصویب قطعنامه علیه ایران عاجز بود و تمام توان خود را به کار گرفت آیا ما در حال حاضر نمیتوانیم ماجرا را حل و فصل کنیم؟! گرهای را که میتوان با دست باز کرد را نباید با دندان باز کرد.
اظهارات آقای بهشتیپور، در تناقض با واقعیتهای تاریخی است. اولا مکانیسم ماشه مورد استناد ایشان، حاصل خطای فاحش تیم مذاکرهکننده برجام است که پذیرفتند چنین مکانیسم زیانباری علیه ایران، در برجام گنجانده شود.
بنابراین، مسئول این فقره، دولت پذیرنده آن است و نه دولتی که میخواهد مقابل زیادهخواهی طرف بدعهد غربی بایستد.
ثانیا اگر مکانیسم ماشه واقعیت دارد - که همین طور هم هست- آقای بهشتیپور چگونه فضای ماقبل برجام را تخطئه میکند و قطعنامههای صادره قبل از برجام را به رخ منتقدان میکشد؟ اگر دولتهای اوباما و ترامپ پس از برجام توانستند دولت روحانی را وادار به اجرای یکطرفه تمام تعهدات کنند و خود بر حجم و گستره تحریمها بیفزایند، پس تخطئه قبل از برجام با پس از آنچه اعتباری دارد، جز اینکه هم امتیاز دادیم و هم تحریمها برگشت، بیآنکه از برجام یا سازمان ملل کاری برآید؟ بهراستی برای ما، مهم تعداد و شمارههای قطعنامهها مهم بود یا اصل تحریمها که در دولت برجام، دو برابر شده است؟!
ثالثا فارغ از کلیگویی، امثال بهشتیپور توضیح دهند «گرهای را که با دست باز میشود، نباید با دندان باز کرد»، یعنی چه؟ یعنی بپذیریم که آمریکا تحریمهای اصلی را برخلاف وعدههای روحانی و ظریف، لغو نکند و تضمین هم برای تکرار عهد نشناسی گذشته ارائه نکند و صرفا عضو مجدد برجام شود و این بار بدون نیاز به کسب اعضای شورای امنیت، تحریمهای سازمان را برگرداند؟! این که گرفتار کردن خود است!