
نعمتالله سعیدی/ حضرت آقا این اواخر (در دیدار با خانواده شهدای خراسان) مجددا به موضوع فضای مجازی و معنویات و مسائل اعتقادی اشاره فرمودند. بنده معتقدم اقدام در برابر وضعیت فعلی فقط کار حوزه علمیه نیست. بلکه نیاز به بسیج عمومی و کار رسانه ای قوی دارد. بله، حوزه علمیه یکی از اصلی ترین کارهایش همین پاسخ دادن به پرسشها و شبهات مردم است. اما این روزها دشمنان رنگاوارنگ ما با سلاح قلم و هنر و ادبیات به میدان آمده اند. امروز یک شبهه جدید در فضای مجازی مطرح میشود، چند روز بعد در مهمانی ها نیز آنرا میشنویم!
دوستان حزب الهی سرشان گرم است به نقد برجام و مبارزه با اصلاح طلبی. از آن طرف گروه های سیاسی رقیب نیز هر جا رسانه ای دارند، صرف مبارزه با طیفهای اصولگرایی میکنند. این وسط مردم عادی مانده اند و یک تهاجم گسترده و عجیب و غریب فکری و فرهنگی! من نمیدانم اگر قرآن کریم کتاب راهنمای ما ست، آیا نباید الگوی مسلمان ها نیز باشد؟! چرا بخش عمده ای از آیات قرآن کریم اختصاص به توحید و معاد و نبوت و این جنس مسائل اعتقادی و اصولی دارد؟ سرتان را درد نیاورم، این جنس کارهای فکری و فرهنگی به شدت سیاست زده است. و میدانیم که سیاست زدگی با سیاست ورزی چقدر فرق دارد؟!
به هر حال ، با هر حساب و کتابی، کار فکری ضرورت دارد. تجربه تاریخی ثابت کرده، هر گاه گرایشهای کمونیستی جدی شده، اتفاقا نهایتا به نفع تفکر دینی تمام شده است. اصلا یکی از دلایل رشد اسلامگرایی جدی در مقاطع پیش از انقلاب، همین رشد ادبیات چپ و تفکرات الحادی و ضد دین بود. گاهی آدم وقتی با یک آتئیست بحث میکند، تازه متوجه میشود که اصل معنای «ایمان داشتن» چیست! (و البته واقعا برخی از این افراد به هیچ وجه ممکن نیست آدم عادی باشند و از طرف سرویسهای جاسوسی موساد و غیره تغذیه نشده باشند! چون ابعاد این تهاجم، حتی با قبل از انقلاب نیز قابل مقایسه نیست.) فعال شدن مجدد گروه های مادی گرا و کمونیستی (اگر چه فقط اسم شان را عوض کرده اند و گذاشته اند مثلا آتئیسم) در فضای مجازی یک فرصت بی نظیر برای رشد گفتمان دینی و انقلابی ست. چون هرچه تضارب آراء و افکار بیشتر و جدی تر باشد، به نفع آن تفکر قویتر است. به شرط اینکه نخبگان فکری ما هم این ماجرا را جدی بگیرند و به میدان بیایند. جوانها و افرادی که به دام این تفکرات بیفتند، گاهی به این راحتی باز نمیگردند. البته خود همین نکات و مطالب اخیر نیز نیاز به یک یا چند مقاله مفصل دارد. بگذریم.
الغرض، در یک گروه بالای ده هزار نفری ، حالا بحث اصلی موضوع سنگسار در اسلام است. (بعد از بحث قبلی، دیگر کسی از تعدد زوجین چیزی نمیگوید) البته نمی توان دقیقا همه مطالب و متن ها را آورد. (این موضوع در باقی گفتگوهایی که در اینجا خواهد آمد نیز وجود دارد.) چون حجم فحاشی و توهین در آنها زیاد است. (کلا چیزی بالای هشتاد درصد این گفتگوها دقیقا همان مطالبی ست که در گروه ها رد و بدل شده. باقی نیز خلاصه نویسی یا ویرایش کلی و جزئی شده اند. گاهی نیز مجبوریم – برای تبدیل شدن به یک متن منسجم- چیزهایی را حذف یا اضافه کنیم...)
* * *
آتئیست اول: قوانین تبعیض آمیز، تبعیض آمیز است.
اکثریت و اقلیت ندارد
دموکراسی تبعیض آمیز نمیتواند باشد
قوانین اساسی مبتنی بر شریعت اسلام به همه پرسی گذاشته شده؟؟؟
کجا و چه موقع؟
چه موقع مردم به چند همسری رأی دادند؟
چه موقع به سنگسار رأی دادند؟
چه موقع به قطع دست و پا رأی دادند؟
چه موقع به شلاق زدن برای خوردن مشروب رأی دادند؟
چه موقع این همه پرسی ها انجام شد؟
قرآن نمی گوید چند همسری اشتباه است بلکه می گوید در شرایطی درست است یعنی چه؟
سئوال همین است که چرا چند همسری درست است؟
اگر چند همسری خوب است چرا برای زنان ممنوع است؟
باز هم فرضا دیشب آقای سعیدی موضوع چند همسری را توضیح داده اند.
البته توضیح که نه... ماله کشی بگوییم بهتر است (شکلک استهزاء و خنده)
اما باقی سوالات چه؟ فعلا این چند سوال را جواب بدهید تا سئوالات بعدی را هم از شما مدافع شریعت اسلام بپرسم
یکی از مسلمانان همفکر: چرا وقتی خود آقای سعیدی حضور داشت سوال نمی کردید؟ الان در مورد تعدد زوجین بحثی دارید؟
اگر هم ندارید که هیچی.
من: سلام بر همگی
دوست عزیز! آخه دمکراسی چه ربطی به حقایق و واقعیات داره؟! مگر بنا ست همه چیز با رای گیری مشخص بشه؟ کجای دنیا رسمه باورهای عمومی یا فلسفه حقوق کیفری را با رای گیری مشخص کنند؟!
شما مثلا برای دو در دو میشود چهار... رای گیری کرده اید؟!
برای قوانین نیوتون رای گیری کرده اید؟!
اینکه جمع زوایای داخلی هر مثلث برابر است با 180درجه، نیازی به دمکراسی دارد؟!
با رای گیری رنگ برف یا ماست مشکی میشود؟!
اصلا معلوم هست حرف حساب تان چیست؟!
بله... گاهی برای برخی از قوانین (که در واقع ماهیتا نوعی قراردادهای اجتماعی به شمار می آیند) میشود رای گیری کرد
اما مثلا آیا میشود در یک قبیله آدمخوار برای آدمخواری رای گیری کرد؟! (اگر رای آورد درست است؟!)
طبیعتا در یک جامعه با اکثریت مسلمانان (یا مسیحی و یهودی و بودایی و غیره) قوانین اسلامی نیز مورد قبول تمام مسلمانان است. حالا آن بخشهایی که تفسیر پذیر است، بحثش جدا ست. بله ممکن است فقهای مختلف در مورد احکام مختلف نظرات گوناگونی داشته باشند. اینجا تفسیر و قرائت دینی میتواند متفاوت باشد. اما احکام و قوانینی که نص صریح قران و سنت است که نیازی به تفاسیر مختلف هم ندارد.
مثلا معنی ندارد شما در یک جامعه مسلمان در مورد حرام بودن یا نبودن شراب رای گیری کنید. چون این رای گیری یعنی اینکه این جامعه مسلمان هست یا نیست؟!
پس اگر در یک جامعه تکثریت با مسلمانان است، قطعا شراب هم حرام است
و اگر جامعه مسلمان نیست، آن وقت ماجرا بسیار فراتر از یک چیزی مثل حرام بودن یا نبودن شراب خواهد بود. متوجه هستید؟
بگذریم...
اساس حق و باطل بودن قوانین رای اکثریت نیست.
اما اجرای برخی از موارد ممکن است در برخی شرایط نیاز به رای گیری داشته باشد.
باقی متن تان هم چند سوال مختلف است. یکی شان را انتخاب کنید که بحث کنیم.
(یکی از ادمین ها دوباره شروع میکند به ارسال رگباری کپی مطالب. گزیده ای از آنها را که مربوط به بحث سنگسار میشود، می آورم)
آتئیست: سنگسار یک عمل غیر انسانی است که جدیدا ادعا میشود در قرآن نیز وجود ندارد. و چون در قرآن وجود ندارد، در اسلام وجود ندارد و اساساً مربوط به اسلام نیست.
البته این بسیار قابل ستایش است که انسانیت و تمدن بالاخره آنقدر پیشرفت کرده است و ارزشهای انسانی آنقدر خوب تبلیغ شده اند که حتی مسلمانان نیز که بدون تعارف از دروازه های تمدن و انسانیت بسیار دور هستند کم کم درک میکنند که سنسگار عمل کثیف و غیر انسانی است. و همچون سایر دین خویان بجای اینکه «چون اسلام قوانین ظالمانه ای مانند سنگسار» دارد، آنرا کنار بگذارند، سعی میکنند » چون اعمالی مانند سنگسار ظالمانه هستند، آنها را از اسلام کنار بگذارند، و آنها را بی ارتباط با اسلام نشان دهند»، و از طرف دیگر اگر چیز خوبی پیدا کنند آنرا به اسلام ارتباط میدهند، مثلاً عدالت و اسلام، اگر چه این دو کاملا بی ارتباط با یکدیگر باشند. این ويژگی را در هر دینی میتوان یافت، افراد بجای اینکه دین را و چیستی آنرا بررسی کنند و سپس آنرا خردگرایانه یا قبول و یا رد کنند، هوسها و آمال خود را بدون بازرسی همخوانی آنها به دین می چسبانند و یا از دین حذف میکنند و به این صورت دین خلق میکنند.
این دسته از افراد فکر میکنند روحانیون اسلامی یک مشت انسانهای کثیف هستند که علاقه مند به سنگسار شدن مردم و کشتن انسانهای بیگناه هستند، و معمولا معتقدند که آخوند اسلام را خراب کرده است، ما به این گفته نیز در نوشتاری با تیتر «آخوندها اسلام را خراب کرده اند» پرداخته ایم و نشان داده ایم که قضیه کاملا برعکس است، یعنی اسلام آخوند ها را خراب کرده است و آخوندها بیگناه هستند، گناه اصلی را باید بر گردن علت انداخت نه معلول. و معلول این گندابی که آخوندها و سایر اسلامگرایان بوجود آورده اند، هیچ چیز جز خود اسلام نیست. و اینکه آخوند به ذات خود ندارد هیچ عیب، هرچه عیب است از اسلام است
البته اکثریت مسلمانان وقتی در مورد قوانین وحشیانه ای چون سنگسار با آنها صحبت میشود به جای دچار شدن به این سفسطه، به سفسطه دیگری دچار میشوند، و آن این است که سنگسار را با این استدلال که اگر کسی به ناموس شما نیز تجاوز کند شما چنین مجازاتی را برای وی خواهید پسندید توجیه میکنند، و سعی میکنند سنگسار را عادلانه نشان دهند، که البته به آن سفسطه نیز در نوشتاری با فرنام (تیتر) «اگر کسی به ناموس شما تجاوز کند شما چه ميکنید؟» پرداخته شده است و به این پرسش پاسخ کافی داده شده است. این دسته از مسلمانان هنوز در جهالت و توحش اسلامی به سر میبرند و دیدن سایر انسانهای متمدن و پیشرفتهای بشری آنها را هرگز وسوسه نمیکند که از این قوانین کثیف الهی دست بردارند، بلکه به توحش خود افتخار میکنند تا بواسطه اینگونه توحش ها و اعمال خدا پسندانه و بسیار بسیار شنیع وارد بهشت الهی شوند. واقعاً چه چیز از این تاسف بار تر و وحشیانه تر است که عده ای سنگ به دست بگیرند و بر سر و صورت انسانهای کاشته شده در خاک بکوبند؟ ننگ و شرم باد بر جانوران متافیزیکی و ... {نعوذا بالله نام ائمه ع را می آورد} که دستور به سنگسار داده است و بر آن جانورخویانی که این جنایت را مرتکب میشوند و شرم بیشتری باد بر کسانیکه سکوت میکنند و نظاره گر چنین جنایاتی هستند.
قرآن تنها منبع دریافت حقایق در مورد اسلام نیست، بنابر این نمیتوان گفت چون فلان چیز در قرآن وجود ندارد، بنابر این اساساً در اسلام وجود ندارد. سنت در کنار کتاب (قرآن) از ابزارهای کسب حقایق اسلامی به شمار میرود. بنابر این، این استدلال که «سنگسار در قرآن وجود ندارد، پس در اسلام وجود ندارد»، با توجه به آنچه در نوشتاری که مقدم بر این نوشتار است استدلالی غیر منطقی و غیر معتبر است. این نوشتار بصورت پرسش و پاسخ تدوین شده است، نگارنده پرسشهایی را مطرح میکند و سپس به آنها پاسخی کوتاه و صریح میدهد، شاید بتوان به این روش به مباحثی چند پیرامون سنگسار پرداخت و بر دانستنیهای بسیار که پیرامون این مسئله وجود دارد چنگی زد.
آیا در مورد سنگسار در قرآن حرفی زده شده است؟
در قرآن کلمه سنگسار (رجم) با مفهوم سنگسار کردن انسانها دیده نمیشود و بطور مستقیم به سنگسار اشاره ای در قرآن نشده است، اما برخلاف آنچه اسلامگرایان امروزه مبنی بر تحریف شدن تورات و انجیل میگویند، قرآن خود را در واقع تصدیق کننده کتب قبلی و ادامه راه آنها میداند و همچنین به وضوح میگوید که حکم خدا در تورات است و در ادامه قصاص را از احکام تورات خوانده و بعد از تصدیق آن، میگوید هرکس به آنچه خدا (در تورات در مورد قصاص) نازل کرده است عمل نکند، از ستمکاران است. بنابر این میتوان گفت قرآن نیز چون احکام تورات را، احکام خدا خوانده است، مهر تایید بر سنگسار که حکمی توراتی است نیز همانند قصاص زده است و این منطقی است اگر مسلمانی در کنار قصاص از این آیه استفاده کرده و استدلال کند که در تورات سنگسار آمده است پس باید بدان نیز عمل کرد و این حکم الهی را نیز پیاده کرد، زیرا در تورات به وضوح به سنگسار اشاره شده است. و این استدلال کاملا منطقی و معتبر است اگر از این مبحث نتیجه گرفت که قرآن بطور غیر مستقیم و بواسطه تورات، سنگسار را تایید و ابقا میکند.
سنگسار در تورات آمده است،
آل عمران آیات 43 تا 45
چگونه تو را داور قرار می دهند ، در حالی که تورات که حاوی حکم خداست در نزد آنهاست ؟ سپس از حکم تو روي گردان می شوند و اينان ايمان نياورده اند ، ما تورات را که در آن هدايت و روشنايی است ، نازل کرديم پيامبرانی که ، تسليم فرمان بودند بنابر آن برای يهود حکم کردند و نيز خداشناسان و دانشمندان که به حفظ کتاب خدا مامور بودند و بر آن گواهی دادند ، پس ، ازمردم مترسيد ، از من بترسيد و آيات مرا به بهای اندک مفروشيد و هر که بر وفق آياتی که خدا نازل کرده است حکم نکند ، کافر است، و در تورات بر آنان مقرر داشتيم که نفس در برابر نفس و چشم در برابرچشم و بينی در برابر بينی و گوش در برابر گوش و دندان در برابر دندان و هر زخمی را قصاصی است و هر که از قصاص درگذرد ، گناهش را کفاره ای خواهد بود و هر که به آنچه خدا نازل کرده است حکم نکند ، از ستمکاران است .
تورات، کتاب لاویان 20، از 10 تا 14
اگر فردی با همسر شخص دیگر زنا کند، مرد و زن هردو باید کشته شوند. اگر مردی با زن پدر خود همبستر شود به پدر خود بی احترامی کرده است، پس آن مرد و زن باید کشته شوند، و خونشان به گردن خودشان میباشد. اگر مردی با عروس خود همبستر شود، باید هردو کشته بشوند، زیرا زنا کرده اند، و خونشان به گردن خودشان میباشد، اگر دو مرد با هم نزدیکی کنند باید کشته شوند، و خونشان به گردن خودشان میباشد، اگر مردی با زنی و با مادر آن نزدیکی کند، گناه بزرگی کرده است و هر سه باید زنده زنده سوزانده شوند تا این لکه ننگ از دامن شما پاک شود.
تورات تثنیه 22، از 22 تا 27
اگر مردی در حال ارتکاب زنا با زن شوهرداری دیده شود، هم آن مرد و هم آن زن باید کشته شوند. به این ترتیب، شرارت از اسرائیل پاک خواهد شد. اگر دختری که نامزد شده است، در داخل دیوارهای شهر توسط مردی اغوا گردد، باید هم دختر و هم مرد را از دروازه شهر بیرون برده، سنگسار کنند تا بمیرند. دختر را بخاطر اینک فریاد نزده و کمک نخواسته است و مرد را به جهت اینکه نامزد مرد دیگری را بی حرمت کرده است. چنین شرارتی باید از میان پاک شود. اما اگر چنین عملی خارج از شهر اتفاق بیافتد تنها مرد باید کشته شود، چون دختر گناهی که مستحق مرگ باشد مرتکب نشده است. این مثل آن است که کسی بر شخصی حمله ور شده او را بکشد، زیرا دختر فریاد زده و چون در خارج از شهر بوده کسی به کمکش نرفته است تا اورا نجات دهد.
همچنین در سوره مائده آیه 43 آمده است
وَكَيْفَ يُحَكِّمُونَكَ وَعِندَهُمُ التَّوْرَاةُ فِيهَا حُكْمُ اللّهِ ثُمَّ يَتَوَلَّوْنَ مِن بَعْدِ ذَلِكَ وَمَا أُوْلَـئِكَ بِالْمُؤْمِنِينَ
چگونه تو را داور قرار می دهند ، در حالی که تورات که حاوی حکم خداست در، نزد آنهاست؟ سپس از حکم تو رويگردان می شوند و اينان ايمان نياورده اند.
بسیاری از مفسرین قرآن به این اعتقاد دارند که این آیه در مورد سنگسار آمده است، و یهودیان برای آزمایش کردن پیامبر اسلام و آگاهی از میزان دانش او از تورات از او پیرامون مجازات زناکار پرسش کرده بودند. بعنوان مثال به تفسیر زیر توجه کنید.
حجه التفاسیر جلد 4 صفحه 151 سطر 14:
و ای پیامبر چگونه تو را حکم می سازند و حال اینکه تورات نزد ایشان است، در آن حکم خدا (به سنگسار)، سپس اعتراض میکنند از بعد آنکه تو حکم کرده ئی موافق کتاب ایشان، و نیستند آنان باور دارندگان حکم کتاب تورات (که سنگسار است).
از استدلال، یعنی تایید غیر مستقیم سنگسار بواسطه تورات گذشته در قرآن در مورد زناکار اینگونه آمده است:
سوره نساء آیه 15
وَاللاَّتِي يَأْتِينَ الْفَاحِشَةَ مِن نِّسَآئِكُمْ فَاسْتَشْهِدُواْ عَلَيْهِنَّ أَرْبَعةً مِّنكُمْ فَإِن شَهِدُواْ فَأَمْسِكُوهُنَّ فِي الْبُيُوتِ حَتَّىَ يَتَوَفَّاهُنَّ الْمَوْتُ أَوْ يَجْعَلَ اللّهُ لَهُنَّ سَبِيلاً.
و از زنان شما آنان که مرتکب فحشا می شوند ، از چهار تن از خودتان بر، ضد آنها شهادت بخواهيد اگر شهادت دادند زنان را در خانه محبوس داريدتا مرگشان فرا رسد يا خدا راهی پيش پايشان نهد.
ترجمه یاد شده از عبدالمحمد آیتی است، وی اشاره ای به راهی که خدا پیش پای زناکار بگذارد نکرده است، اما بسیاری از مترجمین قرآن اشاره به حدودی که بعداً برای زنا در اسلام مشخص شد کرده اند. مفهوم این آیه این است که باید زنانی که مرتکب فحشا میشوند در خانه زندانی کنند تا مرگشان فرا رسد و یا خداوند راهی در مقابل آنها بگذارد. حال مفهوم این راهی که قرار است خدا پیش پایشان بگذارد چیست؟ منظور حدی است که در زمان نزول این آیه هنوز مشخص نبود و بعدها مشخص شد. یعنی این آیه بعدها منسوخ شد و دیگر حکم اسلام در مورد زنانی که به فحشا دچار میشوند این نیست که در خانه حبس شوند، بلکه حدودی برای آنها مشخص شد، که این حدود را هم میتوان در قرآن و هم در احادیث یافت، به حدیث زیر که مورد توجه فقهای اهل تسنن است توجه کنید.
ترجمه صحیح مسلم جلد دوم صفه 65 شماره 3200
عباده بن صامت گفت: وقتی بر پیامبر وحی نازل میشد وی بسیار برانگیخته میشد و رنگ از رخسار وی میپرید، روزی بر او وحی نازل شد و همین حالت به وی دست داد، بعد از وحی او گفت «این (دستور از طرف الله را) از من بگیرید، الله راهی پیش پای آنان (کسانی که دچار فحشا میشوند) قرار داده است. کسی که توسط عقد اسلامی ازدواج کرده باشد 100 ضربه شلاق میخورد و بعد سنگسار میشود، و شخصی که ازدواج نکرده باشد 100 ضربه شلاق میخورد و برای یک سال از شهر تبعید میشود.
مفسرین و فقهای شیعه نیز در مورد این آیه به همین نتیجه از طریق دیگری رسیده اند.
ترجمه تفسير الميزان جلد 4 صفحه 374
«در تفسير صافى از تفسير عياشى از امام صادق (عليه السلام ) روايت آورده كه در ذيل آيه ((و اللاتى ياتين الفاحشة …)) فرمود:
اين آيه نسخ شده و منظور از سبيل همان حدودى است كه بايد جارى شود. در تفسير عياشى از امام صادق (عليه السلام ) روايت آورده كه شخصى از آن جناب از اين آيه سؤ ال كرد حضرتش فرمود: اين آيه نسخ شده ، شخص ديگر پرسيد آن روزها كه نسخ نشده بود به چه صورت مورد عمل قرار مى گرفت ؟ فرمود: به اين صورت كه اگر زنى زنا مى داد و چهار نفر عليه او شهادت مى دادند او را در خانه اى حبس مى كردند و با او سخن نمى گفتند و بسخنش گوش نمى دادند و با او نشست و برخاست نمى كردند، تنها آب و طعامش را برايش مى بردند تا بميرد و يا بعدها خدا راه چاره اى برايش مقرر سازد، كه ساخت و آن اين بود كه اگر بى شوهر بوده تازيانه اش بزنند و اگر شوهردار بوده سنگسار شود...
نفر بعدی: آقای سعیدی قبول کنید که اینها شرم آور است...
اصلا هیچچچ گناه... هیچ خطایی ... حتی قتل انسان...
اونقد بزرگ نیست که بابتش همچین بلایی سر یک نفر اورد
من: اولا کاش به امثال بنده نیز فرصت ارائه چنین کنفرانس هایی میدادید. چون به هر حال این شما هستید که شبهه و اتهام وارد میکنید و مسلمانان باید جواب بدهند.
آیا کسی که میخواهد جواب بدهد، بیشتر به زمان نیاز دارد، یا کسی که اتهام وارد میکند؟!
وگرنه ردیف کردن شبهه و سوال که کاری ندارد. (در پنج دقیقه میتوان پنجاه تا شبهه مطرح کرد)
از این مورد بگذریم
درثانی بنده کوتاه و اجمالی ابتدا به اصلی ترین محورها اشاره میکنم. بعد دوستان هر کدام را که قبول نداشتند بیشتر بحث میکنیم
1- این مطلب کاملا بدیهی ست که: مجازاتهای کیفری، حتی از یک جریمه نقدی کوچک گرفته تا شلاق و زندان و اعدام... همه ناخوشایند هستند (اگر نبودند که مجازات به شمار نمی آمدند) پس ما مجازاتی نداریم که کم تا زیاد، بالاخره دشوار و ناخوشآیند نباشد.
در هیچ نظام فکری و حقوقی ، به کسی که خلاف کرده، بستنی و پیتزا نمیدهند! قبول دارید؟
حالا اگر قبول ندارید زنا جرم است، باید اول همین را بحث کنیم.
اما اگر قبول دارید جرم است، قطعا و طبیعتا مجازات هم دارد...
2- ظاهرا خود شما نیز در مجموع قبول دارید که حکم سنگسار مستقیما در قران کریم نیامده و جواز آن در اختیار حاکم شرع است (به مصلحت وقت میتواند اجرا یا با مجازاتهای دیگر جایگزینش کند)
پس آن بحثهای مربوط به تورات و انجیل و غیره ضرورت چندانی ندارد
3 - در اسلام شرایط ازدواج آسان و حداکثری دیده شده است. (در بحث از تعدد زوجین به آنها اشاره کردیم. بعید میدانم کسی بخواهد این موضوع را انکار کند.)
4 – از آن طرف باید دقت کنیم که طبق احکام قرآن کریم، اثبات زنا نیز شرایط بسیار پیچیده و فوق العاده دشواری دارد... (یکی از سخت ترین موارد برای اثبات جرم است)
مثلا وجود چهار شاهد بالغ و عادل... که مستقیما خودشان قضیه را ببینند. آن هم طوری که نشود به چیزی دیگری ربطش داد. (معذرت میخواهم! مثلا باید شاهد خود فعل زنا باشند. آن هم دلیل موجه بیاورند که چرا آنجا بوده اند؟ و ...)
5- احکامی چون سنگسار بیشتر از نظر وجود احتمال اجرایشان باز دارنده هستند (نه اجرای گسترده شان) وگرنه حتی در گذشته نیز حکم سگنسار بسیار به ندرت اجرا میشد.
6- نهایتا در حکم سنگسار خود جامعه نیز باید حضور داشته و در دشواری اجرای آن نقش داشته باشد (نوعی تنبیه موثر اجتماعی ست. هم برای خطاکاران و هم برای مردمی که باید خودشان اجرایش کنند) برعکس احکام اعدام و ... که فقط بر عهده حکومت و حاکم شرع است
7- و نکات دیگری که بنا بر ضرورت باید طرح شوند...
آتئیست: خوب اینکه جامعه اجراش کنه که وحشتناکتره... اینکه ترویج خشونت و قصی القلب کردن مردمه
من: خیر. دقت کنید! اولا سنگسار برای زناکاری ست که میتوانیم بگوییم تقریبا به این عمل زشت شهرت اجتماعی یافته (با شرایط خاص خودش. یعنی نه به خاطر نیاز مالی و یا مسافرت طولانی مدت همسرش و ...)
یعنی شخصی که تعمد دارد اخلاق عمومی را فاسد و هنجار شکنی کند
درثانی اگر دقت کنید، در سنگسار خود جامعه نیز به نوعی مجازات میشود ...
آتئیست: فیلم سنگسارو دیدی؟ یک زن بیگناه رو سنگسار میکنند و بچه شو مجبور میکنند با سنگ مادر خودشو بزنه و این فیلم بر اساس واقعیت ساخته شده
من: عزیز من! بحث ما فیلم سینمایی نیست.
بله میتوان یک جوری فیلم ساخت که مخاطب از دزد ... یا قاتل... یا حتی افراد جنایتکاری چون هیتلر و صدام خوشش بیاید! (اینکه ملاک نیست)
سنگسار برای زن معصوم بی گناه نیست بزرگوار! زن بیگناه را مگر مرض دارند مجازات کنند؟!
آتئیست: اصلا من هیییییچ دلیل و منطقی تو کتم نمیره که یه زنو تا شکم تو خاک کنی و با سنگ اینقد بزنیش تا بمیره
من: در مباحث منطقی و حقوقی و فکری، کت من و کت شما مهم نیست. (فکرمان مهم است) بنده به ترتیب چند مورد را فهرست کردم و شماره زدم. اگر میخواهید منطقی گفتگو کنیم، یا خودتان حرف تان را خلاصه و روشن کنید، یا به متن بنده به طور مشخص نقد وارد کنید
فکر نمیکنم راه دیگری داشته باشیم...
نفر بعدی: احکام نگو جناب!
بگو چرا الله نتونسته از قرآن حفاظت کنه
یا اینکه حرفش رو بابت سنگسار پس گرفته
مگه الله هم اشتباه میکند یا پشیمان میشود ؟
من: سنگسار حل شد ؟؟ که حالا فورا رفتید سراغ تحریف قران؟! شما مشکل تان تحریف است یا حکم سنگسار؟ سنگسار اصلا در قران کریم نبوده که حالا بخواهد ناسخ و منسوخ بشود یا نشود...
ظاهرا کلی متن کپی کرده اید که فقط مربوط به سنگسار میشود. (این بحث تحریف قران را بگذاریم برای بعد)
آتئیست: اصلا من میگم برا زن زنا کار خیانت کار... فاحشه...
این حکم سنگسار غیر انسانیه
من: اجمالا اینجا مصلحت عمومی جامعه مهمتر است ... تا یک فرد (در تمام نظامهای حقوقی این قاعده حاکم است)
شما قبول دارید که زنا و فحشا یک جامعه را رو به تباهی فرهنگی... و فروپاشی خانواده ها میبرد؟
چون مجازاتها همیشه با میزان و شدت جرایم ارتباط دارند.
اعدام کردن برای رد کردن چراغ قرمز... بله! غیر انسانی و غلط است
همان طور که اگر یک قاتل را فقط پنجاه هزار تومان جریمه کنیم... احمقانه است
آتئسیت: یعنی چی که جامعه مجازات میشه؟
اینکه یه حامعه رو به وحشیگری و خوی خیوانی بکشونی(که هیچ حیوانی همچین کاری نمیکنه) مجازاته؟
من: شعار که نمیخواهیم بدهیم عزیز من!
عرض کردم که جامعه باید خودش این حکم را (اگر استثنائا بنا شد انجام شود) اجرا کند.
درثانی، مجازاتهای کیفری همگی باید ناخوشایند باشند. وگرنه دیگر مجازات محسوب نمیشوند
ثالثا، حیوانات غذا میخورند. حالا هر کسی غذا بخورد خوی حیوانی دارد؟ کدام حیوانی همنوع زناکار خود را سنگسار میکند؟ مثلا خوکها این کار را میکنند یا کفتارها؟
به جای ابراز احساسات باید همه سعی کنیم از استدلال استفاده کنیم...
آتئیست: اون کودکانی که همچین چیزایی رو مشاهده میکنن چه؟
من: جای کودک چنین جاهایی نیست.
یکی از ادمینها: از بحث کردن با افراد مذهبی پرهیز کنید. آنها شما را تا سطح خودشان پائین می آورند و با تجربه ای که از قبل دارند شما را شکست میدهند
نفر قبلی: نه دیگه... این حرف شمام میشه تعصب.
از کجا معلوم همه ی حرف های ما درست باشه؟ باید نظر همه رو شنفت
البته من که گفتم... سنگسار توی کتم نمیره
من: اگر نمیخواهید با افراد مذهبی گفتگو کنید، پس گروه گفتگو زدید (و ادعای آزاد اندیشی هم دارید) که چی بشه؟
نفر بعدی: قرآن برای اعراب جاهلی 1400سال پیش توسط محمد گفته شده و هم اکنون در خود عربستان هم کاربرد نداره.
من: بحثم با ایشان (در مورد سنگسار) تمام شد پاسخ دوستان دیگر را هم در حد توان میدهم {چند نفر شروع کرده اند به طرح سوالات متفرقه و ریپلای میکنند)
آتئیست: ببین وقتی سنگسار توی جامعه باشه کودکان هم میبینند. کودکان افغانی سنگسار بازی میکنند. میدونی این ینی چی؟
من: اولا که نباید کودکان را به چنین محیطهای برد (اگر بنا باشد این حکم اجرا شود)
درثانی کودک هم مثل باقی افراد...
چون اینجا یک فلسفه مهم همان عبرت گرفتن و متنبه شدن عمومی ست
ثالثا، درواقع اصلا حکم سنگسار و مجازاتهای این چنینی برای مصلحت همین کودکان جامعه است
شما قبول دارید که با افزایش زنا و بی بند و باری خانواده ها نیز ضعیف و سست میشوند؟
آن وقت کلی کودک و بچه طلاق به وجود می آید
آیا این کودکان معصوم طلاق گناه ندارند؟! آیا آسیبهای مختلف و شدید روانی نمی بینند؟
آتئیست: نا خوشایند بله ...مجازات بله ... ولی جنایت علیه بشریت اسمش مجازات نیست. همچین کار وحشیانه ای اسمش جنایته. میتونی تصور کنی اونی که این بلا رو دارن سرش میاد چه حالی داره؟
آیا گناه زنای اون زن بزرگتره یا اینطور کشتن یک انسان
من: شما میتونی تصور کنی که کسی را دارند اعدام میکنند چه حالی داره؟ این که نشد حرف!
مجازاتها اکثرا برای این است که افراد جامعه عبرت بگیرند و بترسند از انجام کار خطا...
یعنی موضوع انتقام گرفتن نیست. بلکه «بازدارندگی» این مجازاتها ست.
در جامعه ای که بنا باشه سنگسار اجرا بشه، همه میدانند که آخر و عاقبت زنا (آن هم نه هر زنایی) چیه. حالا اگر عبرت نگرفته باشند تقصیر خودشان است
فکر کنم یک مشکل مان این است که ظاهرا شما زنا را خیلی جرم مهمی نمیدانید. درست است؟
نفر بعدی: شما موافق سنگسار هستید؟
با شرایط خودش بله. یعنی اگر در جامعه ای باشیم که عفت عمومی جامعه بالاست و فاحشه گری باعث هنجار شکنی و ... در این مورد میشود
یا جامعه ای که دچار فساد عمومی شده و ترس عمومی ریخته... بله.
در این موارد به هر حال باید مجازات سنگین و برای دیگران عبرت آموز و بازدارنده باشد.
البته عرض کردم، شرایط اجرای سنگسار خیلی خاص است و بنا بر تشخیص حاکم شرع تصمیم گرفته میشود. (حتی در گذشته نیز بسیار به ندرت اجرا می شد)
آتئیست: هر چقدر هم که سنگین باشه
مجازاتش انسانی نیست
هیج جرمی حتی کشتن انسان اونقدر بزرگ نیست که همچین بلایی مجازاتش باشه
من: فعلا فرض کنید قبلا بحث کرده ایم و به اشتراک رسیده ایم که عفاف و پاکدامنی در حفظ نسل و اخلاق فردی و عمومی خیلی مهم است ...
و زنا جرم بزرگی ست
آیا باز هم با حکم سنگسار در موارد خاص مخالف ید؟ (بعدا بحث میکنیم که اصلا چرا اسلام و ادیان این قدر نسبت به زنا و عدم عفاف حساسیت دارند)
نفر اول: من دیگه با شما هییچ بحثی ندارم
من: پس خسته نباشید واقعا
یکی دیگر از ادمین ها: چند لحظه دوستان اجازه میدن ؟؟؟؟
کمی صبور باشید {خطاب به همفکران خودش}
جناب سعیدی!
من: بله
آتئیست: اقای سعیدی ایا شما خودتون حاصر به انجام همچین حکمی هستیت
من: عرض کردم بله
آن پست اولی که خدمت تان ارسال کردم... بند به بند اعلام نظر کنید. (اگر مایل بودید این بحث تداوم داشته باشد)
آتئیست: شما یک مسلمان واقعی هستید
خوشحالم که حداقل یکی مثل شما انکار نمیکند که در اسلام سنگسار وجود دارد...
نفر بعدی: ایشون در مورد ارتداد و حکم جهاد و غیره هم همین طور ند.
انکار نمیکنند
فقط ماله می کشند (شکلک استهزاء)
نفر قبلی: واقعا حالم بد شده وقتی میبینم هنوز کسانی هستند که با سنگسار موافق هستن
نفر بعدی: اینکه برای متنبه کردن جامعه همچین جنایتی انجام بشه خوب چه فرقی با ترویج زنا داره؟ یکی ترویج زنا یکی ترویج ادم کشی به بدترین شکل ممکن
نغر قبلی: خیلی متاسف و متاثر شدم. شبتون بخیر
من: اگر بنا بود هر کسی بیشتر متاسف و غمگین باشه، بیشتر حق داشته باشه...
باز هم شیعه از همه حق دار تر بود
بحث منطقی با درد دل کردن فرق دارد. بگذریم...
بحث خوبی بود. همگی خسته نباشند