سرویس معرفی: ابوالفضل زرویینصرآباد، متولد 15 اردیبهشت 1348 در تهران و دانشآموخته کارشناسی ارشد زبان و ادبیات فارسی است. کتابهای زیادی داشته است؛ تذکره المقامات، افسانههای امروزی، وقایع نامه طنز ایران (کار مشترک او و خانم فریبا فرشادمهر)، کتاب گویای بامعرفتهای عالم (اولین آلبوم صوتی شعر طنز)، رفوزهها (مجموعه شعر)، حدیث قند (مجموعه مقالات) و غلاغه به خونهش نرسید ازجمله کتابهایی است که از او به چاپ رسیده است. شاعران طنزپرداز همیشه خودشان را مدیون نصرآباد میدانند، وقتی شب شعر طنز در حلقه رندان را در سال 1380 راهاندازی کرد باعث شد شاعران جوان بسیاری در همین جلسات شب شعر، متوجه شوند که به شعر طنز علاقه دارند و نیمچه استعدادی هم شاید باشد و حالا هر کدام برای خودشان شاعر قدری شدهاند.
شامگاه ۱۰شنبه دهم آذرماه خبر درگذشت این طنزپرداز بزرگ معاصر همه جامعه ادبی را متاثر کرد و در غم از دست دادن این نادره ی طنز معاصر داغدار. امروز هم از ساعت ۹:۳۰ دقیقه مراسم تشییع مرحوم زرویی نصرآباد از حوزه هنری برگزار خواهد شد و شاعران و هنرمندان زوریی را به سمت خانه ادبی بدرقه خواهد کرد.
بالاترین نشان قریحه زرویی کتاب تذکرهالمقامات است
موسوی گرمارودی چندی پیش درباره زرویی گفته بود : «این که بنده از طنز آقای زرویی صحبت کنم خود طنز است. معتقدم اصل مطلب ایشان در حوزه شعر، شیوایی زبان و بیان منحصربهفرد است. طنز فریاد کسی است که با نگاهی از ژرفا، زخمهایی را بر تن جامعه و مردم میبیند و درد آن را بر تن خویش حس میکند و ناگزیر فریاد میکند، اما چون حنجرهای زیبا دارد که همان قریحه طنز اوست مثل قناری فریادش به گوش ما شنیدنی و زیباست.
بیهیچ تعارف، امروز زرویینصرآباد از خــوشقــریحـهترین طـنزنویسـان ایران است، نامی از قریحه طنز بردم باید بگویم که طنز هم مثل شعر بخش درونی و بیرونی دارد؛ قریحه بخش درونی طنز است و مثل چشمه باید بجوشد، حدت و شدت فراوانی دارد که آن هم خدادادی است. البته پروراندن قریحه شعر و نظم به مطالعه و هوش فراوان نیاز دارد. همانگونه که اگر قریحه شعر را نپرورانیم، میخشکد. خوشبختانه زرویی هم قریحه طنز دارد و هم به پرورش آن توجه و اعتنا میورزد.
برجستهترین نشانه قریحه بالای او در طنز، کتاب تذکرهالمقامات اوست که در سال 76 منتشر کرد که یکی از ماندنیترین آثار در تاریخ طنز کشور است. زرویی کتابش را «اصل مطلب» نام نهاده است و میتوان به روش خود او به طنز آن را «بیخ مطلب» هم نامید.
گاه در آثار طنز، وجه طنز به پوسته زبان و لحن محدود میشود و زرویی که هوشمندانه آن را دریافته است در بیشتر مطالب علاوهبر زبان و لحن میکوشد که در ساختار درونی مطلب با استفاده از پارادوکس تحکم سقراطی و امثال آن طنز را به زیر پوست مطلب هم تزریق کند.»
آی دنیای سراسر نیستی....
دکتر عباس احمدی از شاعران طنزپرداز کشورمان درباره او نوشت: «اولین بار استاد زرویی را سال ۱۳۸۰ زیارت کردم. در جشنواره طنز دانشجویی که خیلی تشویقم کرد با آن تواضع و بزرگ منشی همیشه اش. آخرین بار هم محرم امسال در شب شعر «رندان تشنه لب» که قصیده زیبای حضرت عباس علیه السلام را خواند. خیلی اهل رسانه و مراسم و محافل نبود اما آنقدر بزرگ بود که همه هم نسلان ما خودشان را شاگرد او می دانند».
کتابهای «خاطرات حسنعلیخان مستوفی»، «ماه به روایت آه»، «افسانههای امروزی»، «تذکرهالمقامات»، «اصل مطلب»، «کتاب گویای با معرفتهای عالم»، «حدیث قند»، «غلاغه به خونش نرسید!» و «رفوزهها» نیز ماحصل همین تنهایی و نوشتن است که عمدتا به همت سیدمهدی شجاعی و انتشارات نیستان به چاپ رسید. او اگرچه طنز و شعر را در اولویت قلمسراییهایش قرار داده بود، اما ارادتش به پیشوای همنامش حضرت ابوالفضل(ع)، «ماه به روایت آه» و شعرهای ماندگاری از جمله «دست» را به یادگار گذاشت تا زرویی را هم طناز و هم آیینی بشناسیم.
سید مهدی شجاعی روز گذشته در یادداشتی به مناسبت درگذشت ابوالفضل زرویی نصرآباد نوشت:
«بسم الله الرحمن الرحیم
انا لله و انا الیه راجعون
مِنَ المُؤمِنینَ رِجالٌ صَدَقوا ما عاهَدُوا اللَّهَ عَلَیهِ ۖ فَمِنهُم مَن قَضىٰ نَحبَهُ وَمِنهُم مَن یَنتَظِرُ ۖ وَما بَدَّلوا تَبدیلا.
لِیَجزِیَ اللَّهُ الصّادِقینَ بِصِدقِهِم وَیُعَذِّبَ المُنافِقینَ إِن شاءَ أَو یَتوبَ عَلَیهِم ۚ إِنَّ اللَّهَ کانَ غَفورًا رَحیما.
خبر درگذشت برادرم ابوالفضل زرویی نصرآباد، خبری دهشتناک و تکان دهنده بود.
مردم ایران، به خصوص اصحاب فرهنگ و ادب و هنر و بالاخص اهالی خطه طنز شخصیتی شریف، وارسته، فاضل، آزاده، مهربان، جوانمرد، اهل درد و ادیب و هنرمند را از دست دادند که داغ فقدانش تا ابد بر دلها خواهد ماند.
وسعت جای خالیش چنان بیکرانه و نامحدود است که هیچ چیز و هیچ کس، آن را پر نمی کند.
ابوالفضل زرویی نه تنها شخصیتی بی بدیل در ادبیات طنز معاصر بود که در تاریخ طنز ایران مثل و نظیر نداشت.
اگرچه مرگ حق است و سرنوشت محتوم و مختوم همه ما. اما داغ سنگین تری که سفر ناگهانی این بزرگمرد عرصه ادب، بر دل ما گذاشت، مرگ مظلومانه و غریبانه اش بود.
رحلت غریبانه ابوالفضل زرویی نشان داد که عرصه فرهنگ و ادب و هنر در کشور ما بی صاحب ترین است و هیچ قوه تمیز و تشخیصی که لعل و گوهر را از خزف بازشناسد و قدر بداند در هیچ سطحی از مدیران و مسئولان وجود ندارد.
رحلت غریبانه ابوالفضل زروئی نشان داد که در کشور ما هیچ مقام مسئولی دلش برای فرهنگ و ادب نمی تپد و سیاستگذاران و مدیران کلان در عرصه فرهنگ و هنر، از کمترین دغدغه ای برای اهالی این خطه برخوردار نیستند.
در رحلت مظلومانه این شخصیت بی بدیل عرصه ادب، همه مدیران و مسئولان عالی و دانی مسئول اند و باید در هر دو جهان پاسخگوی بی توجهی و سهل انگاری و بی رحمی خود باشند.
در این واقعه مؤلمه و مصیبت جانسوز هیچ کدام حق ندارند ابراز تاثر و تاسف کنند و پیام تسلیت بدهند و برای خود کسب آبرو کنند. کسانی که از وضعیت و شرایط این عزیز خبر داشتند و هیچ کدام هیچ قدمی برنداشتند. همان بهتر که ما را با غم خود رها کنند و به کار و بار خود بپردازند.
این مصیبت طاقت سوز را به یکایک عزیزان ادیب و طنزپرداز تسلیت عرض می کنم و برایشان از خداوند صبر و سلامتی می طلبم. بخصوص عزیزانی که ابوالفضل را از نزدیک می شناختند و با او رفاقت داشتند. عزیزانی که نمی دانند در کدام مصیبت بگریند. مصیبت از دست دادن رفیقی شفیق و با معرفت، مصیبت فقدان ادیب و طنزپردازی بی بدیل یا مصیبت بی پناهی اصحاب فرهنگ و هنر.
خداوند متعال، ابوالفضل زرویی را با موالیانش بخصوص حضرت ابوفاضل قمر بنی هاشم محشور فرماید و غریق رحمت و غفران بی انتهایش گرداند.
سید مهدی شجاعی
۹۷/۹/۱۱»
در ادامه کلیپ شعر خوانی مرحوم زوریی نصرآباد در دیدار شاعران با رهبر معظم انقلاب را خواهید دید.