به گزارش حلقه وصل، جنگ ایران و عراق داستانها و گفتنیهای زیادی دارد و رمان «کوه مرگی» هم از زبان یک پزشک روایت می شود که در مواجهه با یک بیمار عراقی به یاد خاطرات خودش از جبهه میافتد.
در ادامه از روی شباهتها متوجه میشود که این بیمار عراقی فردی است که باعث اسارت خود او و شهادت دوستان همرزمش شده است. اینجاست که داستان اوج میگیرد و راوی تصمیم میگیرد انتقام خون همرزمان شهیدش را از بیمار عراقی بگیرد، اما این تصمیم با اتفاقات و ماجراهایی همراه است که باعث میشود تا با فضایی تازه و خواندنی روبه رو شوید.
از ویژگیهای این اثر میتوان به توصیف و فضاسازی مناسب و تأثیرگذار، پرهیز از سویه شعاری و قضاوتمندانه، پایانبندی و تأثیرگذاری که مخاطب را با خود همراه میکند، اشاره کرد.
این کتاب در کارگاه قصه و رمان مرکز آفرینشهای ادبی حوزه هنری تولید شده و مخاطبان آن گروه سنی جوان و بزرگسال هستند.
در بخشی از رمان «کوه مرگی» میخوانیم: «وقتی باد و برف با هم قاطی می شدند یک جهنم یخ زده می شد. باد از بین کوه ها زوزه می کشید و روی برف ها می رقصید و پودر برف را به سر و صورتت می کوبید. باد و برف وقتی با هم دست به یکی می کردند بی رحم می شدند مثل یک حیوان درندۀ بی رحم. هر چه سر راهشان بود یخ می زد. شب هایی که باد بود اصلاً پست دادن فایده ای نداشت؛ چون نمی توانستیم رو به باد بایستیم. باید مدام پشت به باد می ایستادیم تا ذره های برف توی صورتمان نخورد. ذره های کریستالی یخ زدۀ برف مثل چاقو توی پوستمان فرو می رفتند».
«کوه مرگی» با شمارگان ۱۲۵۰ راهی بازار نشر شده است.