در پایان سال 1400، مجموعه حلقه وصل وارد دهمین سال فعالیت خود شد. به همین بهانه گفتگویی با حسین عرباسدی درباره سالهای فعالیت این مجموعه رسانهای و دستاوردها و راهبردهای آن، به گفتگو نشستهایم. عرباسدی در حال حاضر معاون نیروی انسانی سازمان امور اداری و استخدامی است و پیش از این در چند مطلب مختلف در نشریه حلقه وصل، مطالبی درباره فعالیت تشکیلاتی در جبهه فرهنگی انقلاب اسلامی ارائه کرده است.
نگاه ما به رسانه اشتباه است
حلقه وصل: به نظر میرسد جبهه فرهنگی انقلاب اسلامی، نتوانسته است آن طور که دیگر جریانها از رسانه استفاده میکنند، از آن استفاده کند. دلیل این موضوع را در چه چیزی میبینید؟
پیش از هر چیز، باید به یک سوال پاسخ داد: اساسا رسانه برای چه مقصودی کاربرد دارد و هدف استفاده از آن چیست؟ آیا رسانه ابزاری برای اطلاعرسانی است یا برای تبیین چرایی رویدادهای مختلف هم کاربرد دارد؟ آیا برای رسانه کارکردی مانند آمادهسازی افکار عمومی برای رویدادی که در آینده اتفاق میافتد یا تغییر در رویکردها و سبک زندگی مردم نیز میتوان قائل شد؟
خیلیها با مشاهده جذب کودکان به بازیهای رایانهای بسیار شگفتزده میشوند. برای آنان سوال است که چرا بزرگترها به این بازیها جذب نمیشوند یا جذابیت این بازیها برای افراد خاص است. ماهیت بازیهای رایانهای هم تا حدودی با سوالی که درباره رسانه طرح کردیم قابل مقایسه است: اگر بازی یارانهای به عنوان ابزاری برای سرگرمی ایجاد شده باشد، موضوعی مجمل به حساب میآید، ولی اگر ارزشی بر کاربران خود میافزاید و برای آنان آوردهای دارد، از یک ابزار صرف بالاتر است و باید جذابیتش را در آن ارزش افزوده جستجو کرد.
به نظر میرسد نیروهای انقلابی هنوز تعریف درستی از رسانه ندارند، آن را حائز صلاحیت افزودن یک ارزش به مخاطب نمیدانند. به تعبیر دیگر نگاه به رسانه در بین نیروهای انقلابی، «عرصهای» نیست. برای ما رسانه یک ابزار است، یعنی خودش موضوعیت ندارد و فقط برای استفاده در یک مقصود دیگر کاربرد دارد. نگاه ابزاری صرف، موضوعیت رسانه را سلب میکند و آن را موضوعی مجمل و پیشپاافتاده نمایش میدهد. کسی که چنین نگاهی دارد برای خود این طور استدلال میکند که هدف و نیتی که در ذهن دارد، با سایر ابزارها هم قابل دستیابی است، بنابراین لزومی ندارد که رسانه را زیاد جدی بگیرد. در مقابل نگاه به رسانه به عنوان یک «عرصه» آن را محیطی برای تعامل، اثرپذیری و اثرگذاری تعریف میکند.
آن چه باعث شده استفاده ما از رسانه مطلوب نباشد، فقدان «نگاه عرصهای» است، در حالی که جریاناتی که در تاریخ معاصر ایران از رسانه به خوبی بهره بردهاند، چنین دیدگاهی داشتهاند. آنان از رسانه استفاده ابزاری نکردهاند، انگار رسانه را زمین بازی میبینند که در آن مشغول تعامل و فعالیت و نقشآفرینیاند.
لازمه کار تشکیلاتی، ساختن گروههای رسانهای، تقسیم کار و توانمند شدن، نگاه عرصهای به رسانه است. استفاده از ابزار کسی را توانمند نمیکند: کسی که سوار اتومبیل میشود و مسیر منزل تا محل کار را طی میکند، هرگز راننده مسابقه نمیشود، ولی کسی که در میدان مسابقه سوار اتومبیل میشود و با دیگران رقابت میکند میتواند رشد کند و مهارت بیاموزد.
به صورت خلاصه بینش ما نسبت به رسانه اشتباه است و تا زمانی که این بینش اصلاح نشود، کاری از پیش نخواهیم برد. با این نگاه فقط کسانی به سوی رسانه خواهند آمد که دچار نیاز ابزاری هستند، نه نیاز تشکیلاتی و محتوایی. در نتیجه رسانهایهای ما انسانهای منفردی هستند که فقط میخواهند مطلبی بزنند و در جایی درج کنند...
حلقه وصل: امروز دقیقا کارکرد رسانه این است که عدهای برای پر کردن رزومه خود و ارائه سابقه کار به آن روی میآورند؛ یعنی رسانه به عنوان یک سکوی پرتاب یا پله ترقی به حساب میآید، نه جایگاهی دائمی و حساس!
نشریاتی که در تاریخ معاصر شکل گرفتند، محملی برای کادرسازی شدند و در آن، فکر و افق دید نیروها ارتقا پیدا کرد. آنان رسانه را «عرصه» میدیدند و با آن زندگی میکردند، ما چند فعال رسانهای داریم که زندگیشان رسانه باشد؟
به نظر میرسد این گفته شما نیازمند یک بینش پیشینی است و مقدم بر این که شناختی از رسانه به عنوان یک «ابزار» یا «عرصه» حاصل شود، باید دیدگاههایی وجود داشته باشد.
موضوع همین است: تصور گروههای دیگر از رسانه، بستری برای رشد و گسترش فعالیتهاست، نه بوقهای که با آن بتواند صدایش را بلندتر کند. آنان در رسانه «زیست» داشتهاند، نه این که صرفا آن را ابزاری بدانند که در مواقع لزوم مورد استفاده قرار دهند و بعدا رهایش کنند.
حلقه وصل: رسیدن یک مجموعه رسانهای به دهمین سال فعالیت خود، علیالقاعده دستاورد قابل توجهی است. نظر شما درباره این موضوع چیست؟ شما حلقه وصل را به عنوان یک تشکیلات فرهنگی، چقدر موفق میدانید؟
برای ارزیابی فعالیتهای حلقه وصل باید به این سوال جواب داد که نیروهایی که در این مجموعه ساخته شدهاند، کجا هستند! اصلا چند نفر در حلقه وصل تربیت شدهاند؟ تشکیلات موفق در سطح حلقه وصل به نیروهایی که ساخته است ارزیابی میشود، نه صرفا استمرار فعالیت و چاپ مستمر نشریه. این نیروها باید در این تشکیلات رشد کنند و صادر شوند تا در جاهای دیگر خدماتی بالاتر ارائه دهند.
حلقه وصل: شکل فعالیت نشریه حلقه وصل به عنوان یک رسانه چاپی را در زمانه امروز لازم میبینید؛ با توجه به این که در ابتدای فعالیت نشریه، مجلات و رسانههای چاپی در جامعه رواج زیادی داشت؟
من معتقدم شکل کار باید بر اساس ماموریتی که تعریف میشود، مشخص شود. حلقه وصل میتواند یک جریان باشد، نه یک نشریه چاپی، ولی این متوقف است بر تعریف ماموریت. بد نیست بعد از رسیدن به دهمین سال فعالیت، یک بازنگری اساسی درباره اصل و قالب حلقه وصل صورت گیرد.
حلقه وصل باید محل رشد تشکلهای فرهنگی باشد
حلقه وصل: در سراسر جریان انقلابی، رسانههای متفاوتی مشغول فعالیت هستند. شما وجه تمایز حلقه وصل با دیگر رسانههای این جبهه را در چه میبینید؟
حلقه وصل باید محل رشد تشکلهای فرهنگی باشد، نه ابزاری برای دیده شدن آنها. تصور کنید بازیکنی در زمین بازی مشغول فوتبالبازیکردن است. او صرفا برای دیده شدن بازی نمیکند، بازی میکند که برنده شود، در عین حال دیده هم میشود و به چشم تماشاچیان و مربیان تیم ملی هم میآید... باید کاری کرد که حلقه وصل از سوی تشکلهای فرهنگی اداره شود. این حرف تفاوت دارد با این که به تشکلها گفته شود خبرهای خود را به ما بدهید تا پوشش دهیم! نگاه «عرصهای» به حلقه وصل موجب میشود تشکلهای مختلف خودشان به حلقه وصل مطلب ارائه دهند، چه بسا ساعتها بنشینند و فکر کنند تا مطالبی که ارائه میدهند، هر چه بهتر و موثرتر باشد. ولی تا وقتی حلقه وصل به دنبال خبر میگردد، نگاه، صرفا ابزاری است و همه حلقه وصل را ابزاری میدانند که خبرهای آنان را پوشش میدهد.
باید کار به مجموعه های فرهنگی سپرده شود، نه این که کارشان رصد شود.
حلقه وصل: نگاهی که شما آن را تشریح میکنید، بیش از حد تئوریک به نظر میرسد. در عرصه عمل برای بسیاری از فعالان فرهنگی، چیزی به نام رسانه، یک موجود بیگانه است. بارها پیش آمده یک نفر در گوشهای از کشور فعالیتی انجام میدهد که از نگاه ما که زاویه دید متفاوتی داریم، قابلیت خوبی برای الگوبرداری و معرفی به دیگران دارد، ولی آن فرد اصلا چنین تصوری از کار خود ندارد. انگار اصلا کار رسانهای برای او تعریف نشده که بخواهد به آن نگاه «ابزاری» یا «عرصهای» داشته باشد، یعنی یک مرحله از آن چه شما گفتهاید، عقبتر هستیم! در این شرایط چطور میتوانیم توقع داشته باشیم این فرد حلقه وصل را به عنوان «عرصه» بازتاب کار خود در نظر بگیرد؟
حلقه وصل اصلا باید همین مشکلات را حل کند! آیا تشکلهای مختلف با خبری که در یک شماره کار شده، به مشتری و دنبالکننده نشریه تبدیل شده است؟ اگر حلقه وصل ابزار باشد، هر کدام از تشکلها فقط مشتری همان شمارهای میشود که خبرش در آن کار شده است. چنین تشکلی عملا سهم و مشارکتی در تولید محتوای حلقه وصل ندارد، بنابراین آن را عرصه نقشآفرینی خود نمیبیند، به آن فکر نمیکند، با آن زندگی نمیکند...
باید نقش مجموعههای فرهنگی در حلقه وصل بیشتر شود، باید کار به آنان سپرده شود، نه این که کارشان رصد شود. در حال حاضر ما همچون یک ممیز شدهایم که کار مجموعهها را رصد میکنیم و از بین آنها خوبها را برمیگزینیم. منتها اگر هر شماره به یک مجموعه فرهنگی یا حتی به یک استان سپرده شود تا مجموعههای فرهنگی آن محتوا را تولید کنند، نقشهای جدیدی تعریف میشود که رشد به دنبال دارد. حتی اگر کار ضعیفی هم تحویل داده شود، باز هم مهم این است که آن رشد و بالندگی شکل گیرد. تشکلهای فرهنگی لزوما بهترینها نیستند، باید بدها را هم دید و آنها را به وسط میدان آورد تا بتوانند جایی برای مقایسه خود و عرصهای برای رشد و تقویت پیدا کنند.
حلقه وصل: در حلقه وصل، خصوصا نشریه حلقه وصل، چه ایراد و مشکلی را برجسته و مهم ارزیابی میکنید؟
ایرادی که در حلقه وصل وجود دارد که البته مشکل عمومی نشریات به شمار میآید، این است که از مطالب چهرههایی استفاده میکنیم تا به بهانه حضور آن چهره، مخاطبان به خواندن مطالب ترغیب شوند. در حالی که باید این رسانه، جایی برای حضور همه فعالان فرهنگی باشد. «چهرهزدگی» یک آفت است که باید از آن رهایی پیدا کرد.
معرفی چهرههای شناختهشده بد نیست، ولی سوال این است که حلقه وصل این چهرهها را از کجا انتخاب میکند: آیا فلان فرد از طرف حلقه وصل معرفی میشود تا از سوی فعالان فرهنگی محل رجوع قرار گیرد یا چون از طرف فعالان فرهنگی مورد رجوع قرار گرفته، حلقه وصل به وی توجه میکند؟ به نظر من حلقه وصل در پی فعالیت فعالان فرهنگی حرکت میکند، نه این که با چهرهسازی از تشکلها و فعالان فرهنگی افرادی جدید به جامعه فرهنگی معرفی کند. این چهرهسازی هم نباید متکی به فرد باشد، باید متکی به خود تشکیلات باشد، حتی رهبر یا عضو یک تشکیلات نباید معرفی شود.
حلقه وصل: به عنوان یک مخاطب کدام یک از بخشهای حلقه وصل را از همه برتر و مفیدتر میدانید؟
من مطالبی را بیشتر میپسندم که حلقه وصل در آن به مخاطب خود محتوا ارائه میدهد؛ آموزش میدهد. هر چند این شاید سلیقه شخصی من باشد، به خاطر آن که بیشتر در حوزه آموزش فعالیت دارم. بهتر است این موضوع از همه مخاطبان سوال شود تا ببینیم کدام بخشهای نشریه بیشتر مورد توجه است یا کدام بخشها بیشتر خوانده میشود.
حلقه وصل: در دهه دوم حلقه وصل مهمترین چالش حلقه وصل چه خواهد بود؟
رقابت با دیگر رسانهها و درنوردیدن مجموعههای فرهنگی، به شکلی که حلقه وصل بتواند این مجموعهها را، همان طور که به عنوان کارویژه خود تعریف کرده است، به هم متصل کند...